پیش از اینکه زنان سوری بتوانند به ورزشگاه آزادی راه پیدا کنند، زنهای ایرانی فکر میکردند که شکل حجابشان و بیرون بودن کمی از موها، از دلایل مهمی است که همواره مانع ورودشان به ورزشگاهها شده؛ آنها تصاویری را که توسط خبرگزاریهای اصولگرا از موهای بیرونمانده خانمها انتشار پیدا میکرد، دیده بودند، در حالیکه یک خط قرمز هم دور بدحجابیشان کشیده شده بود؛ اما تصاویری که از زنان پشت در مانده ایرانی، در مسابقه ایران- سوریه منتشر شد، حکایت از سادهترین پوششها داشت؛ در حالیکه زنان سوری راهیافته به ورزشگاه در کنار مردانشان نهتنها هزار قلم به خود رسیده که موهایشان را اول دست آرایشگر و بعد دست باد سپرده بودند تا ورزشگاه آزادی تهران رنگ تماشاچی زن بیحجاب هم به خود ببیند.
تدبیر24»آساره کیانی: شاید متوجه شدند که حجابشان نمیتوانسته نقش زیادی داشته باشد اما به هیچ
وجه متصور نمیشدند که «مردان» برای ورود به سالنی که زنان در آن مسابقه
دارند، باید حجاب سرکنند؛ تصویر خندهدار یک مربی تایلندی (کلمه خندهدار
به معنای توهین به شخص خاصی نیست؛ این تصویر واقعا خندهدار است)؛ در
حالیکه در دو حالت متفاوت، دو روسری با رنگهای تیره و روشن بر سر دارد،
گواه بر ضرورت حجاب برای مردان خارجی در سالنهای دخترانه ایرانی است.
اینجا
«سالن مسابقات کبدی زنان» است و زنها میتوانند به آن راه پیدا کنند به
این دلیل که خود مسابقهدهنده هستند و هنوز سختگیری قوانین به حدی نرسیده
که به زنان اجازه ورزشکردن به شکل حرفهای و بینالمللی آن را ندهد.
مربیان برخی تیمهای ورزشی کشورهای خارجی هم میتوانند زن باشند و هیچ
قانونی هم وجود ندارد که مانع ورود مربی مرد به سالن شود؛ اینگونه میشود
که مسئولان برای درامانماندن خانمهای مسابقهدهنده ایرانی - که حتی در
مقابل چشمان تماشاچی همجنسانشان هم باید حجاب داشته باشند-، تنها فکری که
به سرشان میرسد، این است که روی سر مربی مرد حجاب بیندازند!
راهکاری
که سوای اینکه چهره مربی مرد تایلندی را (با جدیتی که او به تیمش خیره
شده) خندهدار کرده، بلوایی هم در فضای مجازی داخلی و خارجی به پا کرد؛
رشیدپور، مجری تلویزیون از پشت خط از روابط عمومی فدراسیون کبدی میپرسد که
این چه وضعی است که بر سر مرد تایلندی، روسری کردهاید؟ و او میگوید که
«نه اصلا صحت ندارد و ابتکار شخصی خودش بوده» برای اینکه بتواند به سالن
راه پیدا کند؛ غدغن بوده ورود آقایان. و آقای رشیدپور میگوید «یعنی شلوار و
کاپشن و اینها را ماموران ندیدهاند و نفهمیدهاند که مرد است؟» و آقای
مسئول روابط عمومی توجیه میکند که «تمام رشتهها همینطورند و بانوان با
این لباسها میآیند توی سالن» و تمیز مردان ورزشکار از نوع زنانشان کمی
سخت است؛ خب دو روسری متفاوت روی سرش انداخته؛ این را مجری میگوید و مرد
روابط عمومی توضیح میدهد که «شاید دوباره خواسته تلاش کند بیاید تو»؛ سعی
و تلاشی که به نظر میرسد آنچنان هم که روابط عمومی کبدی میگوید، لازم
نبوده چون تصویرهای دیگری از مربیان مرد ترکمنستان و چین هم مشاهده میشود
که بیهیچ هراسی دارند تیمشان را همراهی میکنند و البته همه، کلاه
کاپشنهایشان را تا بالای ابرو پایین کشیدهاند و همه باحجاب هستند.
و
این سوال ممکن است برای بیننده پیش بیاید که اگر مربی تیم کبدی ایران یک
مرد ایرانی بود آیا او هم باید حجاب سر میکرد یا اینها به واسطه
خارجیبودن، حجابشان اجباری شده؟؛ هرچه هست، کاری که مسئولان ورزش کبدی
کردهاند به نظر خودشان هم خندهدار آمده که حالا دارند توجیهاش میکنند و
میگویند که ما نکردهایم و این بیشک بار دیگر بار دیگر تاییدی شد بر کج
سلیقگی فرهنگی در ورزش ما.
مسئولان
فدراسیون کبدی «ضمن محکوم کردن عمل ناشایست مربی تیم تایلند در فریبدادن
عوامل کنترلکننده سالن، این رفتار ناشایست مربی تایلند را از طریق
فدراسیون آسیایی و جهانی به جهت زیرپا گذاشتن قوانین مسابقات پیگیری خواهد
کرد»؛ این را فدراسیون در بیانیهای اعلام کرده.
به
اعتقاد آنها، یک عکاس ایرانی شیطنت کرده؛ به مرد تایلندی روسری داده تا
از او عکس بگیرد و بعد از چند ثانیه نیروهای امنیتی فهمیدهاند و آن عکاس
شیطان و آن مرد تایلندی فریبکار را به بیرون هدایت کردند.
ورود
مردان به سالنهای ورزشی زنانه، پیش از این هم مسبوق به سابقه بوده؛ مصطفی
شجاعی و علی صانعی به ترتیب روی نیمکت تیمهای ملی والیبال و فوتسال زنان
نشستهاند بیآنکه روسری یا مقنعهای روی سرشان انداخته باشند.
نوع خارجیاش هم روسری سرش نکرد؛ همین هفته گذشته سرمربی مرد فوتسال زنان ایتالیا، خیلی مردانه وارد سالن شد.
برای
ایرانیها، روسری سرکردن مردان آنچنان هم غریب نیست؛ دانشجوها بهخصوص
بچههای امیرکبیر، مجید توکلی را میشناسند و تصویر او با مقنعه و چادر در
حالی که یک روز بعد از بازداشتش در 16 آذر 88، بر صفحه نخست خبرگزاری فارس،
قرارگرفت، از یادشان نمیرود.
یک
عده هم برای خودشان اعتراضهایی به آنچه بدان اعتقاد ندارند انجام میدهند
و مثلا از خارج از کشور، مردم را تحریک میکنند که دخترها در روز خاصی با
رنگ خاصی بیرون بیایند و روسری بردارند و به جایش مردان روسری سرشان کنند.
در
هر دوره قضاوتهایی در مورد آدمها با توجه به همان چیزی که روی سرشان در
دورههای متفاوت زمانی و مکانی انداختهاند، میشود؛ آدمهای خوب؛ آدمهای
بد و حتی آدمهای بدکاره. تاثیر زمان اما به گونهای است که ممکن است
آدمهای بدحجاب دهههای پیش، آدمهای باحجاب این دهه محسوب شوند.
آنهایی
که بعد از انقلاب اسلامی در ایران به دنیا آمدند، از وقتی یادشان میآید،
روی سر زنهای جامعهشان یک چیزی دیدهاند و اگر کسی بدون آن چیز در دید
عموم ظاهر شود، عجیب است.
کسی
چه میداند؟ شاید همینطور که میگذرد، قوانینی وضع شود که حجاب نهتنها
برای زنان که برای مردان هم اجباری شود و نسلهای آینده روسرینداشتن مردان
هم برایشان عجیب باشد.