تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
يکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 03
کد خبر: ۹۶۴۵۲
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۱

دولت سایه دولت آرزوها

اخیرا بحثی پیرامون دولت سایه مطرح شد و اینکه بیشتر صاحبنظرانی که در این موضوع اظهارنظرکردند به‌درستی معتقد بودند که پیش‌شرط دولت سایه وجود احزاب با ثبات و کارآمد است که در ایران وجود ندارد.
تدبیر24»بنابراین در شرایط فعلی کشور، دولت سایه فاقد موضوعیت است. به‌منظور شفاف‌سازی بیشتر درباره موضوع دولت سایه، چندنکته قابل توجه است. دولت سایه مدنظر برخی اصولگرایان صرفا توهمی (به‌دلیل عدم شفافیت ذهنی از امور عینی) بیش نیست. اما دولت سایه مدنظر برخی اصلاح‌طلبان ایده‌آلیستی و بر مبانی فکری و نظری غیرکاربردی استوار است. شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل عدم تحزب این است که هنوز مفهوم حزب یا تفکر کارحزب به معنای واقعی کلمه میان سیاست‌ورزان جای خود را باز نکرده است‌. موضوع دولت سایه مطرح شد، تعداد اندکی صاحبنظر اظهار نظرکردند. اما اینکه برای ایجاد احزاب کارآمد چه باید کرد مطلبی گفته نشد و بعد مثل بیشتر مواقع کل بحث به سکوت و فراموشی کیهانی پیوست. یکی از اصلی‌ترین دلایل ناکارآمدی سیاست‌ورزان به‌ویژه برخی اصلاح‌طلبان، شکل دادن اندیشه و ساختار فکری بر پایه مفاهیم وارداتی است. دمکراسی، آزادی، برابری، عدالت، حاکمیت قانون و... فاقد زیر ساخت‌های نظری بومی هستند. برای مثال اگر مفهوم حاکمیت قانون محصول فکری اندیشمندان و پژوهشگران داخلی بود یا اگر بومی‌سازی می‌شدند، آنگاه شاید دیگر شاهد اعوجاج و انحراف از آن نبودیم. ساده‌ترین نتیجه‌ این استدلال اینکه سیاست‌ورزان دلسوز منافع و امنیت ملی قبل از اینکه به ارائه طرح‌هایی برای حل و فصل چالش‌های گوناگون از جمله سیاسی اقدام کنند، لازم است مبانی نظری اندیشه‌های خود را بومی‌سازی و کاربردی کنند. بومی‌سازی مدنظر نگارنده به معنی تحلیل صادقانه، بی‌منت و واقع‌بینانه اوضاع و احوال داخلی، منطقه و جهانی است. عرصه مدیریت سیاسی کشور ظرفیت و فضای بسیار محدودی دارد. از این‌رو تعداد افرادی که می‌توانند در این عرصه حضور داشته باشند، محدود است. به باور نگارنده به‌جای رقابت و جدال کورکورانه و پرهزینه برای تصاحب جایگاهی در عرصه مدیریت سیاسی که بی‌تردید منافع و امنیت ملی را در معرض مخاطرات جدی و غیر قابل پیش‌بینی قرار می‌دهد؛ خردمندانه، منطقی، عملی و کم هزینه‌ترین راهکار ایجاد سازوکاری به‌منظور چرخش مبتنی بر شایسته‌سالاری نیروهای مشتاق حضور در عرصه مدیریت کلان است. با در نظر گرفتن شرایط سیاسی قدرت یافتن و کارآمدی احزاب احتمالا در آینده امکانپذیر خواهد شد. عملی و منطقی‌ترین مسیر ایجاد احزاب کارآمد و پایدار ایجاد شواری عالی منافع ملی است. احزاب قوی و کارآمد برآیند شورای عالی منافع خواهند بود. وظیفه شورای عالی منافع ملی تدوین و پذیرش تعریف واحد از منافع ملی توسط جناح‌ها با منافع متفاوت است. اینکه کم‌هزینه و عملی‌ترین مسیر تحقق اهداف جناحی مسیر تحقق منافع ملی (منافع همه) است. پیش نیاز پدیدار شدن احزاب قوی و کارآمد اجماع نظر بیشتر جناح‌ها پیرامون سازوکاری به عنوان چهارچوب سیاست‌ورزی به‌منظور تحقق منافع جناحی است. به باور نگارنده یکی از موانع اساسی ناکامی در بهبود امور گوناگون اجتماعی، ضعف زیر ساخت‌های نظری اندیشه‌ها و راهکارهای ارائه شده توسط نخبگان (به‌ویژه سیاسی) است. برای مثال، در موضوع دولت سایه، مگر ساختار مدیریت سیاسی ایران مشابه انگلیس یا دیگر کشورها (دمکراتیک) است یا مگر دانش و درک نخبگان بومی از چیستی و وظیفه دولت، قانون اساسی، منافع و امنیت ملی مشابه همتایان خود در دیگر کشورهاست، یا مگر دیگر کشورهای دارای دمکراسی فرهنگ، قانون اساسی، تاریخ و دین رایج ایران را دارند که بخواهیم یا بتوانیم راهکارها، اندیشه‌ها، طرح‌ها و راهبردهای آنها را عینا در ایران پیاده کنیم؟ قانون اساسی برخی کشورها برگرفته از پژوهش‌ها و آزمون و خطای اندیشمندان در صول قرن‌هاست. از این‌رو نخبگان و اندیشمندانی که راهکارهای وارداتی را بدون زیرساخت‌های نظری تجویز می‌کنند لازم است به مبانی نظری حاکم بر قانون اساسی توجه بیشتر داشته باشند. بنابراین راهکارهایی که برای مدیریت سیاسی انتخاب می‌شود الزاما باید بومی باشد یا بشوند، بدین معنی که راهکارها باید برآیند فرهنگ، دین، شرایط روانشناختی و... حاکم یا رایج در جامعه باشند. راهکارهای عملی و موفق وارداتی یا تولید داخل آنهایی هستند که برآیند اوضواع و احوال شرایط عینی و ملموس کشور باشند. بنابراین، یکی از ضعف‌های اساسی (که ریشه‌های فرهنگی و تاریخی دارد) نخبگان به‌ویژه سیاست‌ورزان داخلی اتکای غیر منطقی و غیرکاربردی به مبانی نظری تولید شده در جوامعی دیگر که شرایطی فرهنگی، تاریخی، روانشناختی، اعتقادی و... بسیار متفاوت و مغایر با شرایط عینی داخلی ایران دارند، است. نخبگان که خود را صاحبنظر می‌دانند الزاما باید پاسخ دهند چرا نمی‌توانند در قالب یک حزب به فعالیت بپردازند. نگارنده دو دلیل محتمل برای عدم فعالیت شناسنامه‌دار حزبی برخی مدعیان اندیشه، راهکار و توانی سیاسی متصور است. 1- عدم توانایی ذهنی به‌منظور فعالیت جمعی، گروهی و نظام‌مند یا تشکیلاتی. چرا که در فعالیت حزبی رئیس، من یا منافع من وجود ندارد. سیاست حوزه شخصی نیست. در فعالیت حزبی همه اعضا صرف‌نظر از توانایی‌ها، دانش و جایگاه صرفا یک عنصر تلقی می‌شوند. حزب متشکل از افرادی است که به‌منظور تحقق اهداف جمعی ایفای نقش می‌کنند. 2- عدم صداقت در اظهارات، عملکرد و اهداف مبنی بر اولویت منافع و امنیت ملی بر منافع و تمایلات ناخودآگاه شخص. همه چیز در عالم هستی تاریخ انقضا دارد. ظاهرا دو گروه از انسان‌ها از درک این جبر عینی، فرا انسانی و طبیعی عاجز هستند: 1 – بسیاری از سیاست‌ورزان در کشورهای جهان سوم. 2- مروجین باورهای روانشناختی و هستی شناسی انسان‌ها در کشورهای در حال توسعه. سیاست‌ورزی از طریق احزاب یک شیوه یا روش بومی نیست. دمکراسی که در قالب احزاب عمل می‌کند یک روش است و نه هدف. راهکارها و راهبردها به‌منظور تحقق اهداف سیاسی متناسب با شرایط عینی هر جامعه و زمان خاص تدوین و اجرایی می‌شود. روش‌هایی که بر گرفته از شرایط عینی هر جامعه یا زمان خاص نباشد، کاربردی و کارآمد نخواهند بود. دمکراسی هدف نیست بلکه روش تحقق اهداف است. هدف سیاست‌ورزی ایجاد رفاه، آرامش و امنیت برای یکایک شهروندان ایران زمین است. بنابراین هر روش، راهکاری یا باوری که به‌طور عینی، ملموس و سنجش پذیر منجر به رفاه، آرامش و امنیت شهروندان نشود، باطل، غیرکاربردی و پرهزینه خواهد بود.



کوروش الماسی، روزنامه‌نگار
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: