گزیده گفتوگوی نامه نیوز با این نماینده مجلس را با هم میخوانیم:
- یکی از مسائلی که ما به دنبال آن هستیم، تحزب است... در همین راستا همان جریان حامی آقایان ناطق نوری و لاریجانی و اصولگرایان اعتدالی به دنبال ایجاد حزب هستند؛ آن هم حزبی که بسیاری از مواضع اصلاحطلبان را هم قبول دارند. در واقع قرار است اصلاحطلبان معتدل و اصولگرایان معتدل زیر یک پرچم قرار بگیرند.
- در واقع این حرکت حزبی حاصل تفکراتی مانند ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و اساسا عقلای اصولگرایان است؛ افرادی که با مردم ارتباط زیادی دارند؛ واقعگرا هستند و مصلحت کشور را اصل قرار میدهند. افرادی نیستند که بخواهند خودشان را فریب دهند.
- انتخابات ما بر اساس اقتضائات است. در حال حاضر چه در میان اصلاحطلبان و چه در میان اصولگرایان گزینهای که به تنهایی بتواند رای جامعه را جمع کند، وجود ندارد. لذا باید فردی در این عرصه قرار بگیرد که مقبولیت دو طرف را داشته باشد. من نمیگویم که حتما آقای لاریجانی باید باشد اما به نظرم او از جمله افرادی است که این قابلیت را دارد که مورد اجماع قرار گیرد.
- خسارتی که احمدینژاد به اصولگرایان وارد کرد موجب شد تا اینها دیگر به تندروها رای ندهند. از این طرف هم مقبولیت آقای خاتمی و محجوببودنشان امتیازات زیادی به اصلاحطلبان منتقل کرد؛ به طوری که امروز هر رفتار احمدینژاد تخم مرغهای اصولگرایان را به سبد اصلاحطلبان منتقل میکند. اساسا به نظر میرسد ماموریت احمدینژاد نابودی اصولگرایان بوده.
- رفتار امروز احمدینژاد یک نتیجه دارد و آن این که در سالهای ۱۴۰۰ و ۹۸ این اصلاحطلبان و اعتدالیون هستند که تقویت میشوند. به عبارت دیگر هر چند مردم نارضایتیهای نسبت به روحانی دارند اما وقتی در مقام مقایسه قرار میگیرند به سمت اصلاحات و اعتدال گرایش پیدا میکنند. مشخص است که احمدینژاد امروز آمده است تا اینها را با خاک یکسان کند. من واقعا از این مساله خوشحال نیستم؛ چرا که اصولگرایان نباید حذف شوند.
- این مدل، همان استرتژی است که احمدینژاد در سالهای ۸۴ و ۸۸ پیش گرفت و حالا فکر میکند با همان تاکتیک همیشه میتوان گل زد. یک بار بر موج مخالفت با هاشمی سوار شد و بازی را برد. به نظر میرسد دوباره به او دیکته شده است که یک بار دیگر این موج را با لاریجانیها ایجاد کند اما من فکر میکنم چون نقشه او شناخته شده دیگر بردی ندارد و آرای لاریجانی و حامیانش نه کمتر از این میشود و نه تعدادشان بیشتر میشود.
- آقای لاریجانی به یک حد یقف رسیده است. کسانی که قبولش دارند، که قبولش دارند؛ کسانی هم که قبولش ندارند، قبول ندارند. در هیچ کدام تغییر نظری صورت نخواهد گرفت. ضمن این که مجموعه اقتدارگراها نیز به احمدینژاد اعتماد ندارند و میدانند حرفهای او فارغ از ابعاد کارشناسی است.
- قلبم از بستنشینی به درد آمد؛ هر چند این رفتار در او مسبوق به سابقه بود و پیش از این ۱۱ روز بست نشست.
- برخی مسئولین چه زمانی میخواهند بگویند آقای احمدینژاد یکی از افراد موثر در پدید آمدن وقایع سال ۸۸ بوده است؟ کی میخواهند بگویند او بود که مردم را به جان هم انداخت؟ بگویند میخواهند باز بگذارند ۸ سال از این ماجرا بگذرد و بگویند ما اینها را میدانستیم؟ اگر میدانستید چرا برخورد نکردید؟
- آقای لاریجانی هم با این تخریبها میزان رایش نه کم میشود و نه زیاد اما از همین امروز میگویم هم مجلس ۹۸ و هم ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اقبال بیشتر با اصلاحطلبان است؛ چرا که هنوز اصولگرایان با مشکل پایگاه اجتماعی مواجه هستند.
- درست است که آقای روحانی میخواهد کشور را با یک جو آرام جلو ببرد اما به هر حال او شعارهایی مطرح کرده. آیا آن زمان که شعار میداده، نمیدانسته که تحقق این وعدهها سخت است؟ روحانی باید یک سری اقدامات شجاعانه انجام دهد و رفاه اجتماعی را بالا ببرد.
- به نظرم شرایطی پیش میآید که اصولگرایان هم پا پیش میگذارند و از علی لاریجانی حمایت میکنند. البته منظور من نواصولگرایان است نه اصولگرایان سنتی. لاریجانیای که من میشناسم بازی را به گونهای طراحی میکند که اینها مجبور به همراهی میشوند و اساسا راهی به جز این نخواهند داشت.
- من فکر میکنم آقای ناطق نوری تا حدودی هنوز با خودش درگیر است و به نظر میرسد، چون دلشکسته است هنوز انگیزه لازم برای ورود به این عرصه را ندارد. هر چقدر هم دوستانی مانند باهنر و ... با او وارد صحبت شدهاند، هنوز مذاکراتشان به جایی نرسیده است.
- میان آقای ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی فاصله زیادی وجود دارد و ناطق نوری هیچگاه نمیتواند هاشمی رفسنجانی شود. او یکی بود و تمام شد.
- در شرایط عادی طبیعی است که اصلاحطلبان از جهانگیری حمایت میکنند اما اصلاحطلبان بر خلاف اصولگرایان افرادی لجباز نیستند بلکه افراد عاقلی هستند و شرایط را میسنجند و برای آنها برد مهم است. به این معنا که هیچ بعید نیست در یک شرایط خاص جهانگیری به نفع لاریجانی کنار برود و این از عقلانیت اصلاحطلبان است.
- امروز روحانی نبود اگر عارف در سال ۹۲ به سود او کنار نمیرفت اما دیدیم با تمام فضای خوبی که به نفع او وجود داشت، از انتخابات کنارهگیری کرد. نباید از حق گذشت در آن مقطع آقای عارف یک ایثار بزرگ کرد. لذا چون این عقلانیت در اصلاحطلبها وجود دارد و حرفشنوی از آقای خاتمی دارند، بنابراین قطعا بر مدار عقل حرکت میکنند. در عین حال اصولگرایان زیر هیچ پرچمی جمع نمیشوند.