پيرو سخنان مكرر محمود احمدينژاد در كنار پرچم مقدس جمهوري اسلامي و پخش آن در فضاي مجازي، نامه ايشان را خطاب به مقام معظم رهبري (مد ظلهالعالي) در فضاي مجازي مطالعه كردم و لازم ديدم حاشيهاي بر رفتار و نامه و برنامه پرحاشيه ايشان نوشته شود.
تدبیر24»ايشان عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند و بايد بيش از ديگران مصلحت نظام را در رفتار و گفتار خود رعايت كنند؛ اما امروز سخنان جريان اپوزيسيون خارجنشين از زبان ايشان جاري ميشود و با سخنان مبهم، نيشدار، چندسويه و جنجالي، بيش از صحبتهاي خارجنشينان براي BBC و VOA خوراك و سوژه و زمينه تخريب نظام فراهم ميشود. اين امر يا ناشي از تغيير اهداف بيگانگان مبني بر تقويت كشورمان است يا ناشي از تغيير اهداف جناب احمدينژاد كه بايد افكار عمومي و دلسوزان كشور دراينباره قضاوت كنند. با فرض اينكه سخنان ايشان درست هم باشد، آيا رسانهايشدن اين نامه نشان از نيت خيرخواهانه ايشان است يا چيز ديگري را نشان ميدهد؟ آيا رسانهايكردن نوشته ايشان خطاب به رهبري، در راستاي مصلحت نظام است؟ ايشان كه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند و اينگونه عمل ميكنند، از شهرونداني كه عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام نيستند و برعكس احمدينژادي كه هيچ مشكلي ندارد، با انواع مشكلات اقتصادي هم دستبهگريباناند، بايد چه انتظاري داشت؟ آيا اين نامه ايشان نوعي دعوت عمومي به رفتارهاي تند خياباني است يا دلسوزي به حال نظام و كشور؟آيا ايشان نميدانند كه مشكلات اجرائي، پاسخگونبودن، بيانضباطي مالي، رفتارهاي فراقانوني و دادن آمارهاي صوري و غيرواقعي مورد اشاره در نامه كه عمدتا با واقعيت نيز منطبق است، ميوه همان نهال كجي است كه خود ايشان در هشت سال رياستجمهوري در اين كشور كاشتند؟ آيا كسي كه خود بذر بياعتنايي به قانون را در اين كشور كاشته و فتنه و فساد دوره مديريتش، كشور را به لبه پرتگاه برد، اكنون و در فصل برداشت، مقصرناميدن ديگران از جانب او مسموع است يا صرفا يك فرافكني نابخردانه است؟ آيا ايشان به ريشه اين مشكلات انديشيده و اكنون از روي پشيماني و ندامت از كردههاي كارشناسي به نوشتن دردنامه روي آوردهاند؟ آقاي احمدينژاد هنوز هم بر حسب تجربه درنيافتهاند كه خودمداري و خود را عقل كل پنداشتن، واضحترين نشانه از نقص عقل است؟ چه شده است كه ميوه نهال معيوبي كه با دست خود و با فكر خاص خود كاشتهاند، امروز به مذاق مباركشان خوش نميآيد؟ ايشان حالا قوه قضائيه را به چالش میکشند. چرا وقتی رئيسجمهور ایران بودند، زبان تلخشان هرگز متوجه اين قوه نشد؟ حتي بعد از دوره رياستجمهوريشان نيز تا زماني كه پرونده ياران درجهيك ایشان مطرح نشده بود، از قوه قضائيه انتقاد نميكردند؟
پس اگر قوه قضائيه آنطوري كه ايشان تجسم ميکنند، باشد {كه به نظر بنده اينگونه نيست} ايشان را نگران نكرده؛ بلكه او نگران چيز ديگري است كه در اين مقال نميگنجد. معلوم نیست احمدینژاد یک بار دیگر چه رؤيايی در سر ميپروراند.چه شده كه آقاي احمدينژاد هم نگران آزادي بيان شدهاند؟ احمدينژادي كه در دوره مديريت او حتي كارشناسان هم جرئت نداشتند نظر علمي و كارشناسي مخالف نظر او را مطرح كنند. احمدينژادي كه فرمانداري داشت كه وقتي مردم براي رفع مشكلات عادي و روزمره خود به او مراجعه ميکردند و مشكلاتي مانند نبود نانوايي و آب شرب را نزد او مطرح ميكردند، به جاي حل مشكل، آنان را متهم به ضدانقلاببودن و تشكيل پرونده ميکرد. حال چه شده كه ايشان هم نگران آزادي بيان شدهاند؟جناب محمود احمدینژاد واقعا چرا دست برنميدارند و خود و جامعه را به آرامش دعوت نميكنند كه هم براي دنيايشان مفيدتر است و هم براي قيامتشان. البته ايشان هيچوقت در غير از فضاي جنجالي توفيقي به دست نياوردهاند و تصور ميكنند كه با چالشيكردن فضا و جنجالآفريني محيط، زمينه موفقيت خود را آماده ميكنند؛ ولي بايد بدانند كه ديگر هيچ زمینهای براي حضور ايشان نيست. پيشبيني ميشود كه به جرياني بپيوندد كه منافع كشور را فداي منيّتهاي خود کرد. توصيه ميكنم ايشان بر منيّتهايشان پا بگذارند تا منافع ملت زير پا گذاشته نشود و اين بزرگترين كاري است كه او در باقيمانده عمرش ميتواند براي خودش و ملت بزرگ ايران انجام دهد.
محمدقسیم عثمانی؛نماینده مجلس