تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۹۸۰۴۶
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۱

از رای به روحانی پشیمان نیستم

«من به دولت آقای روحانی انتقادهای جدی دارم اما هرگز از رای دادن به او پشیمان نیستم. اگر همین امروز هم رای‌گیری شود، در انتخاباتی که نظارت استصوابی در آن قدرت انتخاب محدودی به شهروندان می‌دهد، بدون تردید بار دیگر به آقای روحانی رای می‌دهم. رای می‌دهم تا فضا بازتر شود و همه ایرانیان بتوانند از دولت و غیر دولت انتقاد کنند.»
تدبیر24»مصطفی تاج‌زاده در گفت‌و‌گو با روزنامه «اعتماد» از وضعیت جریان‌های سیاسی‌ صحبت کرد. این روزنامه نوشت: «این روزها بازار نقد و حمایت از روحانی داغ‌تر از همیشه است. موج واکنش‌های کاربران در شبکه‌های اجتماعی هم انتقاد از دولت را باب کرده و هم حامیان روحانی طی استدلال‌هایی که مطرح کرده‌اند، عبور از روحانی را خطرناک قلمداد کرده‌اند. آن چه اهمیت دارد این است که منتقدان امروزی کسانی هستند که شش ماه قبل به روحانی رای دادند تا رییس‌جمهور ۲۴ میلیونی دوازدهمین دوره انتخابات باشد. بخشی از این فضای یأس البته ناشی از عملکرد روحانی در انتخاب کابینه و بودجه‌ای است که به مجلس ارایه کرده است. با این‌ حال جریان اصلاحات هنوز سنگر حمایت از روحانی را حفظ کرده و تلاش می‌کند تا این چرایی را روشن کند. مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است که به هر رو ما به روحانی رای دادیم؛ از او حمایت و موانع راهش را افشا می‌کنیم و در مواردی که خدایی‌نکرده قصور می‌شود، با انتقادات خویش دولت را به مسیر ملت راهنمایی می‌کنیم. او همچنین معتقد است که «مهم‌ترین راه اثرگذاری بر قدرت، گفتمان‌سازی و بسیج افکار عمومی است. امروز نقش اصلاح‌طلبانی که مسئولیت‌های اجرایی و حکومتی ندارند، بر قدرت کمتر از اصلاح‌طلبان درون حکومت نیست؛ به ویژه آن جا که اکثریت قاطع آنان از یک طرح و برنامه پیروی و خواست واحدی مطرح می‌کنند. در این حالت کمتر نیرویی توان مقاومت در برابر خواسته‌های ایشان را دارد.»

پیشبرد پروژه اصلاحی را در شرایط کنونی چطور می‌بینید؟

پیشبرد اصلاحات به چند عامل بستگی دارد. اول آمادگی مردم به این معنا که چند درصد از آنان از آرمان‌های اصلاح‌طلبانه حمایت می‌کنند؛ چقدر متشکل هستند و چه میزان آمادگی دارند که در جهت تحقق این آرمان‌ها تلاش کنند. هر اندازه که مردم آگاه‌تر، سامان‌یافته‌تر و آماده‌تر باشند، به همان مقدار تحقق اهداف اصلاحی بیشتر می‌شود. دوم آن که رقیب و نیز مخالفان اصلاحات در چه وضعیتی قرار دارند. هر قدر متشتت‌تر و به خود بیشتر مشغول باشند و ضدیت‌شان با اصلاحات استراتژیک نباشد - به این معنا که پیروزی آن را مرگ و نابودی خود نبینند - و اصلاح‌طلبان را رقیبی ببینند که دارای حرف و منطق خاص خود است. در این صورت امکان سرعت‌گیری حرکت اصلاحی بیشتر می‌شود. هر میزان که مخالفان اصلاحات سازمان‌یافته‌تر و مصمم‌تر باشند، همان قدر کار برای پیشبرد پروژه اصلاحات دشوار می‌شود.

سه عنصر کمیت، سازمان‌یافتگی و کیفیت (انگیزه) در طرفداران اصلاحات و مخالفان آنها نقش جدی در تند و کند شدن حرکت اصلاحی دارد.

سوم نقش اوضاع منطقه‌ای و بین‌المللی است. هر میزان جنگ‌طلبان در اطراف ما بیشتر به قدرت برسند یا در عرصه بین‌المللی دست بالا را پیدا کنند، پروژه اصلاحی به صورت بالقوه با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود. ترامپ در مقایسه با اوباما یا پادشاه و ولیعهد جدید عربستان در قیاس با سلف خود چنین حکمی دارد. به عکس هر قدر که صلح‌طلبان در دنیا قدرت بیشتری بگیرند، به همان میزان امکان سرعت گرفتن اصلاحات در ایران بیشتر می‌شود.

عامل چهارم به سیدمحمد خاتمی برمی‌گردد که چقدر با برنامه، مصمم و مرتبط با کادرهای اصلاحات و نیاز میلیون‌ها ایرانی طرفدار این اندیشه گام برمی‌دارد. هر قدر او با برنامه‌تر، متشکل‌تر و مصمم‌تر حرکت کند، به همان اندازه احتمال پیروزی اصلاحات بالا می‌رود. سیدمحمد خاتمی بتواند شرایط را دقیق و جامع تحلیل کند و بداند که در مکان و زمان خاص وقت طرح مطالبات جدید است یا سکوت در برابر برخی از آنان و به خواسته‌های حداقلی اکتفا کردن؛ وقت ائتلاف است یا اعلام اصلاحات به عنوان تنها راه‌ حل کشور و این که اتحاد و ائتلاف با دیگران ذیل این برنامه معنا می‌یابد.

جریان اصلاحات بعد از محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که متحمل شد، عملا نتوانست بخشی از فعالان سیاسی خود را وارد عرصه قدرت کند. همین امر هم باعث شد نیروهای کم‌سابقه‌دارتی پا به میدان نهادهای انتخابی بگذارند و طبقه جدیدی در جریان اصلاحات شکل بگیرد. مهم‌ترین ویژگی‌های این طبقه جدید شکل گرفته در جریان اصلاحات چیست؟ آیا این طبقه جدید قابلیت پیگیری مطالبات اصلاح‌طلبانه را داشته است؟

محدودیت‌هایی که برای کادرهای قدیمی اصلاحات ایجاد شده است، حاوی دو فرصت بزرگ و یک تهدید است.

فرصت اول این است که بر خلاف دوره اصلاحات به آنان این امکان را داده است که بتوانند خارج از حکومت و در متن جامعه به فعالیت‌های سیاسی و فکری و اجتماعی خود بپردازند و اجازه ندهند ارتباط‌شان با مردم قطع شود. حضور آنان در جامعه هم به تقویت نهادهای مدنی و قدرتمندی و سازمان‌یابی جامعه مدنی می‌انجامد. این مشکلی است که ما در دوره اصلاحات از آن رنج بردیم زیرا همه یا اکثریت قریب به اتفاق کادرهای اصلاحی به درون حکومت رفتند و پست گرفتند و عملا امکان تعامل فعال و دوسویه با جامعه مدنی را از دست دادند. فرصت دوم این است که اصلاحات می‌تواند پوست‌بیندازد؛ هر چند به اجبار اما اجازه داده تا کادرهایی از نسل جدید سربرکشند و درون نهادهای قدرت جا بگیرند و به این ترتیب گسست نسلی که مشکل بزرگ ایران است، در عرصه سیاسی به حداقل خود برسد. ضمن این که وجود آنان در جامعه مدنی این امکان را فراهم کرده است که بتوانند مشاوران خوبی برای نسل جوان خود باشند و تجربیات‌شان صرفا با کتاب و پس از مرگ‌شان در دسترس وارثان آنان قرار نگیرد.

اما تهدیدی که وجود دارد آن است که کسانی که به تازگی توانسته‌اند در مصدر قدرت قرار بگیرند، به دلیل جاذبه‌های قدرت از یک سو و فساد گسترده و سیستماتیک کنونی از سوی دیگر نتوانند آنچنان که باید و شاید پاسخگوی رفع مشکلات مردم باشند و در عمل بخش‌هایی از شهروندان را مایوس و دلسرد کنند.

طبقه جدید شکل گرفته در جریان اصلاحات چقدر به لحاظ ارگانیک ارتباط خود را با بدنه سابقه‌دار‌تر جریان اصلاحات حفظ کرده است؟

ارتباط اصلاح‌طلبان با هم در مجموع خوب بوده است و به جرات می‌توان گفت در ۱۱۱ سالی که از مشروطه می‌گذرد، چنین انسجامی با همه ضعف‌هایی که می‌دانید، در یک جریان سیاسی وجود نداشته است یا از ابتدا شکل نگرفته یا اگر هم شکل گرفته، پس از مدت کوتاهی از هم گسسته است. حتی ائتلاف ما با اعتدالیون نیز در تاریخ معاصر بی‌سابقه است. تداوم آن نیز نشان می‌دهد که ما به تدریج از مرحله احساسی و نوجوانی گام به مرحله پختگی و عقل گرایی گذاشته‌ایم.

آیا برای حفظ این ارتباط ارگانیک با اصلاح‌طلبان سابقه‌دارتر تشکیلات جبهه‌ای اصلاح‌طلبان به نام شورای عالی سیاستگذاری مناسب است؟

اگر تنها شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را داشتیم، بدون شک پاسخگوی نیازهای ما نبود اما خوشبختانه تکیه‌گاه اصلی نیروهای اصلاح‌طلب از یک سو بر احزاب شناخته‌شده‌ای است که بعضا دو، سه دهه سابقه فعالیت سراسری دارند. از سوی دیگر بر رهبری فردی تکیه دارد که با وجود انتقادهای گاه متعارضی که متوجه او می‌شود اما محوریتش توسط قریب به اتفاق اصلاح‌طلبان و نیز میلیون‌ها ایرانی دل‌سپرده به اصلاحات پذیرفته شده است. این دو عنصر یعنی تشکل‌های باسابقه و بزرگان محبوب راه بر حفظ پیوند اصلاح‌طلبان و تداوم اصلاحات هموار می‌کند. شورای عالی سیاستگذاری نیز با اصلاحاتی که باید در آن صورت گیرد، در چنین بستری می‌تواند به نیازهای این مرحله از حرکت اصلاحی در اغلب نقاط میهن پاسخ دهد.

اصلاح‌طلبانی که بیرون از دایره قدرت مانده‌اند، چطور می‌توانند بر قدرت اثر بگذارند؟ از آنجایی که این تاثیرگذاری نمی‌تواند مستقیم باشد، راه‌های اثرگذاری غیر مستقیم بر قدرت چه می‌تواند باشد؟

مهم‌ترین راه اثرگذاری بر قدرت گفتمان‌سازی و بسیج افکار عمومی است. امروز نقش اصلاح‌طلبانی که مسئولیت‌های اجرایی و حکومتی ندارند، بر قدرت کمتر از اصلاح‌طلبان درون حکومت نیست؛ به ویژه آنجا که اکثریت قاطع آنان از یک طرح و برنامه پیروی و خواست واحدی مطرح می‌کنند. در این حالت کمتر نیرویی توان مقاومت در برابر خواسته‌های ایشان را دارد. ما نباید لنینی به جامعه و حکومت نگاه و تصور کنیم تنها راه تاثیرگذاری بر قدرت این است که خود ما باید حکومت و سمت‌های دولتی را در دست بگیریم. این توصیه مختص ایران نیست. در عراق آیت‌الله سیستانی هیچ مسئولیتی ندارد ولی هیچ سیاستمداری به اندازه او در عرصه قدرت تاثیرگذار نیست؛ به‌ گونه‌ای که می‌توان گفت هیچ حادثه مهم و ملی در عراق نمی‌تواند رقم بخورد؛ مگر این که آیت‌الله سیستانی با آن موافق باشد.

آیا سازمان‌یابی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان و کادرسازی در قالب احزاب یا به دیگر روش‌ها باید توسط اصلاح‌طلبان سابقه‌دار‌تر پیگیری شود؟

بهترین خدمت اصلاح‌طلبان با سابقه به مردم و میهن آن است که تجربیات خود را در اختیار نسل جوان قرار دهند و به آنان یاری رسانند که با استفاده از این تجربیات خطاهای آنان را تکرار نکنند و از دستاوردهای نسل انقلاب به بهترین نحو استفاده کنند.

نو شدن و عصری شدن جریان اصلاحات چقدر دغدغه فعالان این جریان است؟ آیا برای این که مطابق با واقعیت‌های روز حرکت این جریان پیش‌بینی شود، نیاز به ساز و کار مدونی می‌بینید؟

هر قدر جامعه پویاتر باشد، هر نیروی فعال در آن جامعه مجبور است که چه بخواهد و چه نخواهد خود را با تحولات و مطالبات مردم هماهنگ کند. در غیر این صورت حذف می‌شود و سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهد. بنابراین جامعه زنده امروز ما نه تنها اصلاح‌طلبان را حتی اگر نخواهند به فکر باشند، به فکر نوسازی فرو می‌برد، بلکه حتی سنتی‌ترین و محافظه‌کارترین افراد و احزاب رقیب اصلاح‌طلبان، از اصولگرا و جبهه پایداری تا احمدی‌نژادی‌ها را مجبور می‌کند که خود را با تحولات و این جامعه زنده سازگار و هماهنگ کنند.

آیا گفتمان جریان اصلاحات در طول این سال‌ها واکنشی بوده است؟ اگر نبوده رفتارهای اخیر جریان اصلاحات را مبتنی بر تاکتیک می‌دانید؟

جریان اصلاحات مانند هر جریان زنده دیگری هم از امتیاز ابداع، ابتکار و خودجوش بودن بهره‌مند است و هم بخش قابل توجهی از رفتار و گفتارش در عکس‌العمل به پیرامون خود شکل می‌گیرد. بنابراین ما در بسیاری از موارد در واکنش به آن چه در جامعه می‌گذرد و رقیب انجام می‌دهد و در سطح منطقه و جهان جریان دارد، عکس العمل نشان می‌دهیم. اما همه اصلاحات را نمی‌توان به این واکنش‌ها تقلیل داد. کمااین‌که وقتی از جامعه سوال شود که اصلاحات چه جریانی است، تصور می‌کنم ملاک‌ها و معیارهایی را به عنوان اصلاحات معرفی کنند، نه این که اینان ضد اصولگراها هستند.

برای مثال می‌گویند اصلاح‌طلبان موافق گسترش تعامل با جهانند؛ از جنگ می‌پرهیزند؛ طرفدار صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز با همسایگانند؛ به دنبال لغو تحریم‌ها بوده و در پی توسعه صادرات و بهره مندی از سرمایه‌گذاری و اندیشه و تجربه و مدیریت خارجی‌ها هستند. در داخل نیز اصلاح‌طلبان در عرصه فرهنگی مخالف بگیر و ببندند و بر مصونیت فرهنگی تکیه دارند، نه بر ایجاد محدودیت بیشتر. بر انتخابات آزاد تاکید دارند. آرمان‌شان ایران برای همه ایرانیان است. معتقدند آن چه باید مبنای عمل اجتماعی و سیاسی قرار گیرد، قانون است و التزام به آن و نه اعتقادات افراد. آنان به استقلال حوزه و دانشگاه باور دارند و بر پرهیز از شکاف‌های اقتصادی و نابرابری و تبعیض و فساد که کیان جامعه ما را به مخاطره افکنده است، پافشاری می‌کنند.

آیا مجلس شورای اسلامی توانسته بدنه اجتماعی را در مسائلی مثل رای اعتماد به وزرا یا دیگر انتخاب‌هایش همراه و توجیه کند؟

مردم بیش از آن که برای‌شان مهم باشد که چه کسانی وزیر و وکیل می‌شوند، این موضوع اهمیت دارد، که کارنامه و عملکرد آنان چیست. به میزانی که منتخبانشان بیشتر بتوانند خدمت کنند و کارهای خود را به استحضار عموم برسانند، به همان میزان مردم از آنان پشتیبانی خواهند کرد. در پایان دوره چهار ساله مجلس و دولت مردم با رای خود نشان می‌دهند که چقدر از آنان راضی بوده‌اند و چقدر ناراضی. تصور من این است که از این نظر فاصله نگران‌کننده‌ای ایجاد نشده است. اگر چه به دلیل مشکلات جامعه و چشم‌انداز نه چندان روشنی که در عرصه اقتصادی وجود دارد، مردم و حتی طرفداران اصلاحات نگرانی‌های جدی دارند. به همین دلیل دولت و مجلس باید بر تلاش‌های خود بیفزایند.

آیا نقدی به عملکرد اصلاح‌طلبان درون قدرت دارید؟

به اصلاح‌طلبان در درون قدرت و حتی در بیرون قدرت، به خصوص در مساله مبارزه با فساد نقد دارم. اصلاحات باید پرچمدار مبارزه با فساد باشد و اجازه ندهد که نه اصلاح‌طلبان و نه موتلفان و نه مخالفانش از موقعیت خود و از بیت‌المال به نفع خویش سوءاستفاده کنند. ما در این زمینه کم کار کرده‌ایم و این انتقاد به ما وارد است.

از سوی دیگر در جهت مبارزه با فقر و کاهش شکاف‌های طبقاتی که روز به روز بیشتر و نگران‌کننده‌تر می‌شود، عکس‌العمل ما چندان قاطع و روشن نبوده است. اگر حمایت این ملت را می‌خواهیم باید در این زمینه تلاش بسیار بیشتری انجام دهیم. این دو عنصر به علاوه دفاع قاطع از شهروندانی که به نوعی به حقوق‌شان تجاوز می‌شود، می‌تواند اصلاحات را تا مدت‌ها بیمه کند.

آیا اصلاح‌طلبان از حمایت روحانی پشیمان هستند؟ برای این که پشیمانی از رای به روحانی گریبان جامعه را نگیرد، اصلاح‌طلبان چه کاری باید انجام دهند؟

من به دولت آقای روحانی انتقادهای جدی دارم اما هرگز از رای دادن به او پشیمان نیستم. اگر همین امروز هم رای‌گیری شود، در انتخاباتی که نظارت استصوابی در آن قدرت انتخاب محدودی به شهروندان می‌دهد، بدون تردید بار دیگر به آقای روحانی رای می‌دهم. رای می‌دهم تا فضا بازتر شود و همه ایرانیان بتوانند از دولت و غیر دولت انتقاد کنند. فضای انتقادی امروز را با دوره احمدی‌نژاد مقایسه کنید که کمترین انتقادها با شدیدترین مجازات‌ها مواجه می‌شد. کمااین‌که امروز هم اگر یک دهم انتقادهای امثال احمدی‌نژاد به نهادهای انتصابی توسط اصلاح‌طلبان بشود، به‌ شدت مجازات می‌شوند. به هر رو ما به روحانی رای دادیم؛ از او حمایت می‌کنیم؛ موانع راهش را افشا می‌کنیم و در مواردی که خدایی نکرده قصور می‌شود، با انتقادات خویش دولت را به مسیر ملت راهنمایی می‌کنیم.»

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: