شورای همکاری خلیج فارس در سال ١٣٦١ براساس خواسته عربستان برای حمایت از صدام و مقابله با ایرانِ تازه انقلابکرده، تشکیل شد.
تدبیر24»در مدت جنگ تحمیلی شش کشور عربستان، کویت، امارات، بحرین، قطر و عمان بیش از ١٢٠ میلیارد دلار –آنطور که خودشان اعتراف کردند- پول، سلاح و نفت به صدام دادند تا بتواند ایران را شکست دهد و این شش کشور از صدور انقلاب اسلامی در امان بوده و ایران بهعنوان رقیب منطقهای عربستان نیز از میدان به در شود؛ اما در پایان هشت سال جنگ، چنین نشد؛ جمهوری اسلامی ایران ساقط نشد و در عوض صدام نظر خود را تغییر داد و بعد از حمله به کویت، خیال حمله به عربستان را نیز در سر پروراند و آمریکا با سرکوب صدام، کویت را آزاد کرد. عربستان برای چند سال با تغییر تاکتیک سعی کرد نشان دهد قصد دارد با پشتکردن به صدام، به ایران نزدیک شود؛ ولی استراتژی قبلی خود را هرگز فراموش نکرد. در این دوره دوم، شورای همکاری خلیج فارس براساس بند هشتم قطعنامه ٥٩٨ با ایران درباره ترتیبات امنیت منطقهای وارد مذاکره شد که کاملا مشخص بود صرفا تاکتیکی و برای خریدن وقت صورت میگرفت. با حمله دوم آمریکا به عراق و سقوط صدام و بر سر کار آمدن شیعیان در عراق، دوره سوم روابط شورای همکاری خلیج فارس با ایران شروع شد که شاید هنوز دنباله همان دوره باشد. مشخصه این دوره شتابگرفتن استراتژی تهاجمی عربستان علیه ایران و «کوبیدن سر مار» است که با شروع مذاکرات هستهای و احتمال توافق بین ایران و آمریکا، این استراتژی علنی شد و خصومت عربستان با ایران جنبه مستقیم به خود گرفت. از قضا دو هفته قبل جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک برنامه زنده در واشنگتن افشا کرد که چگونه در ابتدای مذاکرات هستهای، سه حکمران رقیب منطقهای ایران یعنی حسنی مبارکِ مصر، ملک عبدالله عربستان و نتانیاهوی اسرائیل از آمریکا به جای مذاکره و تفاهم با ایران خواسته بودند ایران را زیر باران موشکهای کروز بگیرد. در دوره سوم، شورای همکاری خلیج فارس نیز به تبعیت از عربستان وارد خصومت علنی با ایران شد و نهتنها درباره توافق هستهای و جزایر ایرانی؛ بلکه درباره مسائل بحرین، عراق، سوریه، یمن و... هم علیه ایران موضع گرفت. اکنون شورای همکاری خلیج فارس به دلیل نداشتن فلسفه وجودی، کارایینداشتن و اختلافات عمیق اعضا، در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. شاهد بودیم امیر کویت تلاش کرد اجلاس سران این شورا را پس از چندین سال در این کشور برگزار کند؛ ولی موفق نشد و رهبران چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و عمان در اجلاس کویت شرکت نکردند و به جای اجلاس دوروزه، در حد چند ساعت جلسه به کار خود پایان داد. چرا شورای همکاری خلیج فارس در آستانه اختلافات عمیق و فروپاشی قرار گرفته است؟ بررسی ساختاری این شورا نشان میدهد اولا این شورا در حقیقت طبق دستور عربستان تشکیل شده و نه براساس نیاز شش کشور مزبور؛ بنابراین هرگاه اعضای این شورا با عربستان اختلافنظر پیدا کنند یا تمایل نداشته باشند فرماندهی عربستان را بپذیرند، شورا از هم میپاشد.
ثانیا فلسفه وجودی تشکیل این اجلاس از همان ابتدا، صرفا خصومت با ایران بود. بههمینخاطر اگر این فلسفه برای دیگر اعضای شورا کمرنگ شود یا با منافع و امنیت ملی آنان همخوانی نداشته باشد، این فلسفه پوچ و بیمعنا میشود. اکنون عربستان به زور میخواهد سایر اعضا را با خود به رویارویی مستقیم نظامی با ایران ببرد؛ ولی حداقل سه عضو آن یعنی قطر، عمان و کویت چنین نمیخواهند. ثالثا عربستان هنگامی که قصد داشت قطر را بهعنوان یکی از اعضای شورا، تنبیه و به طور کامل زیر فرمان خود دربیاورد، جهان، کشورهای منطقه و بهویژه ایران و ترکیه با حمایت از قطر، این طرح عربستان را ناکام کرده و باعث شد دو عضو دیگر یعنی عمان و کویت از عربستان دورتر شوند. رابعا از هنگامی که عربستان سعی کرد یمن را هم با بمباران و محاصره مرزهایش، تنبیه کند و در این راه موفق شد امارات و بحرین را با خود همراه و هزاران جنایت علیه مردم ستمدیده و محروم یمن انجام دهد. جهان به این رفتار اعراب واکنش نشان داد و سه عضو شورا یعنی قطر، عمان و کویت هم به انتقاد از عملکرد عربستان پرداختند تا ائتلاف به رهبری عربستان علیه یمن به چالش کشیده شود. خامسا بافت اقتصادی اعضای این شورا عینا شبیه به هم و عمدتا متکی به نفت و سپس خدمات و توریسم است و مواد غذایی خود را از خارج وارد میکنند. ازاینرو به نوعی در فروش نفت، رقیب یکدیگر بوده و از نظر اقتصادی نمیتوانند در بازار داخلی یکدیگر وارد شوند و اقتصاد مکمل داشته باشند. پس اگر عامل امنیتی بهعنوان ملات ساختمان شورا از بین رود، این شش عضو با یکدیگر وارد درگیری خواهند شد. این دلایل و دلایل دیگر باعث شد شورای همکاری خلیج فارس کاملا فلسفه وجودی خود بهعنوان یک شورای همکاری را از دست داده و اعضای آن کاملا به دو دسته تندرو شامل عربستان، امارات و بحرین و معتدل شامل قطر، عمان و کویت تقسیم شوند و منافع آنان در تضاد کامل با یکدیگر قرار گیرد. تردیدی نیست که این ناکامی مرهون ناپختگی و تندروی محمد بنسلمان، پادشاه جوان عربستان است که آرزوهای بزرگ در سر میپروراند.
سیدعلی خرم . استاد حقوق بینالملل