زلزله دیر به دیر رخ میدهد، اما آلودگی دیگر زود به زود میآید و بلکه روز به روز. از آغاز سال تاکنون فقط ۱۰ روز هوای پاک داشتیم و ۶۵ روز هوای ناسالم.
تدبیر24»علیرضا خانی در روزنامه اطلاعات نوشت: ابتدا تردید داشتم درباره زلزله
بنویسم یا آلودگی. اما تردیدم خیلی سریع برطرف شد. آلودگی بسیار خطرناکتر
از زلزله است. به این دلایل:
زلزله تهران تنها یک کشته داشت که او هم سکته کرده بود، اما طبق اعلام
اداره سلامت هوای وزارت بهداشت پارسال ۴۸۱۰ نفر فقط در شهر تهران بر اثر
آلودگی جان باختهاند و ۳۳ هزار و ۵۰۰ نفر در سطح کشور. سونامی سرطان را که
در آینده کشتگان بسیار برجا خواهد گذاشت، باید به آن افزود.
در وقوع زلزله، ما هیچ دخالتی و تأثیری نداریم، اما همه علت و مسئولیت
آلودگی به عهده ماست. ما نمیتوانیم جلو زلزله را بگیریم، اما جلوی آلودگی
را، چرا.
زلزله دیر به دیر رخ میدهد، اما آلودگی دیگر زود به زود میآید و بلکه روز به روز.
از آغاز سال تاکنون فقط ۱۰ روز هوای پاک داشتیم و ۶۵ روز هوای ناسالم.
قضیه جدیتر از آن است که بخواهد مشمول مرور زمان و فراموشی شود. طی هفته
گذشته چندبار هوای تهران از مرز اخطار و هشدار گذشت و به مرحله خطرناک
رسید. در این شرایط معمولاً دستور تخلیه شهر را میدهند اما آیا میتوان
شهر ۱۰ میلیونی را تخلیه کرد؟
اکنون دیگر، افسوس گذشته را خوردن ما را به جایی نخواهد رساند. افسوس این
که اگر در طول چند دهه گذشته طرح آمایش سرزمین اجرا میشد، اگر جلو هجوم
جمعیت به این شهر گرفته میشد، اگر شبکه حمل و نقل عمومی گسترده و مدرن
برای این شهر ساخته شده بود، اگر خودروسازان داخلی با استفاده از رانت
بازار انحصاری، خودروهای آلاینده و بیکیفیت نساخته بودند، اگر برجهای تو
در تو چسبیده به هم نبود، اگر در کریدور شمال و غرب تهران که در طرح آمایش
سرزمین قرار بود برای همیشه ساخت و ساز نشود، ناگهان پانصد برج نمیرویید،
اگر حساب و کتابی بود، اگر نظارتی میشد... موقع این حرفها نیست. اکنون
موقع این سخن است که جان آدمیزاد قرار بوده آنقدر بیرزد که گرفتن جان یک تن
معادل گرفتن جانهای عالم باشد، اما این گونه نیست... سالانه هزاران نفر
به واقع جان میدهند در این هوای خفقان بار... به تصریح وزیر بهداشت سابق
سونامی سرطان شتاب گرفته است...
جمعیت این شهر از ۳ میلیون نفر در سال ۵۵ به بیش از ۱۰ میلیون نفر رسیده
است. جمعیت استان به حدود ۱۷ میلیون نفر. شمار خودروهای شهر از ۳۰۰ هزار
دستگاه در سال ۵۵ به حدود ۴ میلیون دستگاه رسیده است. یعنی ۱۳ برابر. شهر
درون کاسه است. جریان هوا ندارد. انباشت آلایندگی در آن به مثابه بمب
شیمیایی عمل میکند.
جان آدمیان به شدت در خطر است. کودکان معصوم سمّ تنفس میکنند. دولت به هیچ
روی حق ندارد بگوید این حاصل سالیانی است و ما در بوجود آمدنش نقشی
نداشتهایم. دولت موظف است با همه توان و بنیه برای این بحران راهی بیابد و
اجرا کند. چه طور اگر یک ایرانی در کشوری کشته شود، سفیر کشور مزبور باید
احضار شود، اما برای نجات جان هزاران ایرانی باید دست روی دست گذاریم؟ در
برابر این سموم کشنده، باید فقط منتظر باد و باران باشیم؟ مگر میشود جان
ملتی به بادی بند باشد؟
هیچ مشکلی در عالم، بدون راهکار نیست. بیش از ۹۰ درصد آلودگی تهران ـ و
ایضاً دیگر کلانشهرها ـ از اگزوز خودروها بیرون میآید. اینک مسلم است راهی
جز برقی شدن خودروهای شهرهای آلوده نداریم. باید منابع این کار تأمین شود.
خرید خودروهای برقی قطعاً از خرید بوئینگ و ایرباس ضروریتر است. اگر دولت
همه ۵۰۰ تومانی که قصد افزودن بر بهای بنزین دارد را صرف واردات خودروهای
برقی مناسب کند و منابع دیگری بر آن بیفزاید، حتماً میتوان ظرف مدت
کوتاهی، انبوهی از خودروهای برقی را با خودروهای بهشدت آلاینده فعلی،
جایگزین کرد. اضافه قیمت بنزین روزانه ۴۰ میلیارد تومان عاید دولت میکند.
منابع دیگری از محل وجوه اداره شده دولت باید به آن افزوده شود. جنس این
کار از جنس هزینه برای سلامت مردم است که ضروریترین هزینه گریزناپذیر
دولتهاست.
رئیس کمیته بودجه و نظارت شورای شهر تهران همین پریروز گفت که آلودگی هوای
تهران سالانه ۱۲ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان هزینه دارد. اگر این هزینهها،
صرف برقی کردن خودروها شود، ظرف مدت تعریفشدهای آلودگی کشنده از این شهر
رخت بر میبندد. به شرطی مانند بسیاری از پروژههای دیگر، لوث و اسیر دست
رانتخواران نشود... این کار، به هر قیمتی باید درست و به بهترین شکل
انجام شود.
این کار به یک حرکت انقلابی و جهادی نیاز دارد. نمیتوان در برابر این هوای
شیمیایی و مرگبار که در سینه خلق فرو میرود، دست روی دست گذاشت و فقط
آرزوی وزیدن باد و بارش باران کرد...