پس از آن اظهار پشیمانی موج پشیمانیها آغاز شد. از کاربران عادی گرفته تا برخی سیاسیون، از ورزشکاران تا هنرمندان. سلبریتیها که در زمان انتخابات بیش از آنچه توقع میرفت، از آنها _در هر دو جناح_ استفاده شده بود این بار به نقشآفرینی معکوس پرداختند؛ پخش بذر ناامیدی و ابراز پشیمانی.
در این میان واکنش یکی از ورزشکاران نسبتا محبوب آتش را تندتر کرد. این فوتبالیست در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به اظهارات رییس دفتر رییسجمهور که گفته بود "عوارض خارج از کشور به ندارها اختصاص مییابد"، این چنین نوشت:" شما که انقدر به فکر ندارها هستین که فکر نمیکنم نداری وجود داشته باشه!! کدوم ندارها دقیقاً؟ شما قبل از تصمیمگیری، مطالعه و تحقیق هم میکنید که میگین در صورت انتقادها، تجدید نظر میکنید!! خانوادههای شما که اقامت جای دیگرو باید داشته باشن، که نیازی به عوارض ندارن! دیگه چیزی دیگه نبود برای کسری بودجه، گرون کنید؟ میترسم برای پروازهای داخلی هم عوارض بگیرین تا بودجه ٩٨! خدایا هر چه سریعتر سال ١۴٠٠ رو برسون لطفاً! تن ما رگ نداره، تیغ نزن!"
این پست که با واکنشهای مثبت و منفی زیادی مواجه شد تکملهای هم داشت و این ورزشکار که در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ به حمایت قاطعی از حسن روحانی پرداخته بود در پست بعدی خود نوشت: "من باز عذرخواهی میکنم (بابت حمایتی که از پرزیدنت کردم در انتخابات که فکر میکردم میتونه کمک کنه) از تمام دوستان و هموطنان عزیز، حلال کنید. (قبل از انتخابات تهمت و فحش شنیدیم، الان هم روش) کاش میشد به عقب برگردیم."
این در حالی است که همین فوتبالیست در اردیبهشت ۹۶ پیش از انتخابات در حمایت از روحانی نوشته بود:" با احترام به همه کاندیدا ها اینو در جواب کسایی زدم که از کامنت من در زیر پست دکتر، سوءاستفاده کردن و میکنن، اگر قرار باشه یکی رو انتخاب کنم، روحانی تا ۱۴۰۰."
با داغتر شدن موضوع علاوه بر مردم عادی و کاربران مختلف شبکههای اجتماعی تعدادی از هنرمندان و ورزشکاران و به اصطلاح، سلبریتیها به کمپین پشیمانها پیوستند. طوفانی که به راه افتادنش با یک موج بود، ولی توقفش به ساحل امنی نیاز داشت. این اتفاقات و ابراز پشیمانیها در حالی اتفاق افتاد که از انتخابات اردیبهشت ۹۶ نزدیک به هفت ماه گذشته و دولت دوم روحانی حتی یکساله ه نشده است، اما احساسات مردم نه به تحلیلها توجهی داشت و نه به خطی که هوشمندانه از سوی برخی مخالفین دولت و حتی نظام در دست گرفته و هدایت می شد.
در این میان اما همانطور که آهن با آهن بریده میشود یک سلبریتی دیگر نیاز بود تا موجشکن ضربات پیاپی وارد آمده به دولت باشد. این بار یک بازیگر که در دوران انتخابات هم حامی سرسخت رییسجمهور بود به میدان آمد و در پاسخ به پشیمانها نوشت:" من باران کوثری، هیچکجا از رایای که به حسن روحانی دادم ابراز پشیمانی نکردم. من رای دادم که فرصت نقد و تکرار مطالباتم رو داشته باشم. طبیعتا من هم مثل هر کس دیگهای بر اساس خواستهها و نیازهای خودم و توصیه کسانی که قبولشون دارم کاندیدای موردنظرم رو انتخاب میکنم و این نه خودخواهی است نه به فکر مردم نبودن، این یعنی رییسجمهور بر اساس نیاز اکثریت انتخاب شود، اگر کاندیدای موردنظر شما انتخاب نشده یعنی خواستههایتان در اولویت اکثریت نیست. مطمئنم نقد امثال من به این دولت اگر بیشتر از بقیه نباشد کمتر نیست، فکر میکنم از همین صفحهی اینستاگرام هم این مشخص است. خیلی متاسفم که روند کند تحقق وعدههای دولت اینطور بهانه به دست صفحهها و آدمهای تندرویی داده که ما را سیبل خالی کردن خشمشان از شکست در انتخابات کردهاند اما من از رایام پشیمان نیستم، تکرار میکنم رای ندادن در انتخابات ریاستجمهوری جزء گزینههای من نیست و در بین نامزدهای انتخابات ۱۳۹۶ حسن روحانی همچنان انتخاب من و نقد دولتی که به آن رای دادم حق طبیعی من است."
این موضع بیشتر از انتظاری بود که از یک هنرمند می رود و به مواضع سیاستمداران شبیه است. کاری که بسیاری از مدعیان سیاستورزی و جنگ روانی نتوانستند در روزهای ابراز پشیمانی آن را مطرح کنند. در این پست اینستاگرامی خانم بازیگر به دو نکته اساسی اشاره میکند. اول اینکه سیبل شدن دولت را کاری از جانب تندروهایی میداند که نتوانستهاند در مقابل روحانی به موفقیت برسند و عملا مردمانی که از سر احساسات و برای خالی نبودن عریضه هشتکی زدهاند و مطلبی گفتهاند را کنار میگذارد.
بسیاری از کسانی که هیزم به آتش این اعتراض میریختند یا مخالفین دولت بودند و یا حتی اپوزیسیونی که جمهوری اسلامی را قبول نداشتهاند و تلاش میکردند از این نمد برای خود کلاهی ببافند. البته نباید فراموش کرد که بسیاری از کسانی که به روحانی رای داده بودند نیز همراه این موج شده و هشتک پشیمانم میزدند. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، مطالبهگری است که کوثری مطرح میکند؛ یعنی در عین حمایت از دولت روحانی و رایی که به نفع او به صندوق ریخته شده به دور از احساسات، اشتباهات دولت برای رفع آنها گوشزد و عملکرد آن منصفانه نقد شود.
بعد از این بود که کم کم هشتک #پشیمان_نیستم جان گرفت و برخی فعالین سیاسی هم به میدان آمدند، در واقع جرات به میدان آمدن را پیدا کردند.
عبدالله ناصری فعال سیاسی درباره این اتفاق میگوید: آنچه تحت عنوان کمپین پشیمانم در مورد رای به روحانی به راه افتاده، با برنامهریزی جریان رادیکال صورت گرفته است. معتقدم پشت ماجرای فضای روانی که علیه دولت شکل گرفته، جریال رادیکال است که هر تلاشی را کرد تا روحانی پیروز انتخابات نشود و به اولین رییسجمهور تکدورهای بدل شود. رقبا دارند زمینهچینی میکنند تا حداقل در ۱۴۰۰ گفتمان اصلاحات و روحانی پیروز انتخابات نشود.
برخی از چهرههای نزدیک به رییسجمهور نیز به شدت به این کمپین واکنش نشان دادند؛ حسامالدین آشنا مشاور روحانی، آن را «پویش فرمایشی» نامید و تصریح کرد که این کمپین با پشتیبانی کسانی شکل گرفت که باید در مورد کارهای کرده و نکرده خود به تک تک مردم ما پاسخگو باشند. آنها ثروت و سعادت ملت را به تاراج دادند.
یکی دیگر از کسانی که به شدت به حمایت از رییسجمهور پرداخت و با بدبینی درباره کمپین مذکور سخن گفت کسی بود که با "تکرار" خود یکی از عوامل پیروزی روحانی و جلب نظر تعداد زیادی از رای دهندگان بود. سیدمحمد خاتمی، رییسجمهور اسبق ایران، موجی را که علیه دولت حسن روحانی با کمپین «پشیمانیم» به راه افتاده را یک دسیسه و این موج را "هدفمند و برنامهریزیشده" خواند و در جمع اعضای مجمع روحانیون مبارز کاشان تاکید کرد که از حمایت خود پشیمان نیست و همچنان بر این امر اصرار دارد.
به گفته این چند نفر این موج برنامهای برای تخریب به حساب میآمده است. البته شاید شروع آن از یک اتفاق ساده بوده ولی ادامه یافتن و حمایت رسانهای و تبلیغاتی از آن هدفمند و بسیار هوشمندانه بوده است.
در همین زمینه محمدجواد حقشناس فعال سیاسی و عضو شورای شهر تهران معتقد است: این رویکرد، رویکردی اغراق آمیز است و این سوال باید پرسیده شود کسانی که امروز اعلام پشیمانی میکنند، اگر به روز ۲۹ اردیبهشت برگردند، به چه کسی رای میدهند؟ فرض کنیم امروز ۲۹ اردیبهشت و روز برگزاری انتخابات است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا باید در انتخابات شرکت کنیم یا شرکت نکنیم؟ قطعا هیچ آدم عاقل و دلسوزی توصیه نمیکند که مردم برای تعیین سرنوشت خود در انتخابات شرکت نکنند. سوال بعدی این است از بین سه گزینه حسن روحانی، ابراهیم رییسی و مصطفی میرسلیم کدام گزینه را باید انتخاب کرد؟ آیا کسانی که امروز ابراز پشیمانی میکنند، در روز ۲۹ اردیبهشت به کس دیگری غیر از روحانی رای میدادند؟ قطعا در انتخابات ریاستجمهوری، رای به روحانی به مصلحت کشور و مردم نزدیکتر بود.
وی با اشاره به اینکه چنین فضاسازیهایی به نفع کشور نیست، عنوان میکند: در فضایی که پس از ارائه بودجه به وجود آمد، برخی چهرههای فرهنگی، هنری و ورزشی که خیلی هم با مفاهیم سیاسی آشنا نبودند، پیشگام شده و موجی علیه دولت به راه انداختند که آثار خود را در جامعه هم گذاشت. البته دولت میتوانست این فضا را به گونهای مدیریت کند تا به این میزان مورد هجمه از سوی چهرههای سرشناس غیرسیاسی مواجه نشود.
محمد کیانوشراد عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها هم با اشاره به اینکه به جای عکسالعمل احساسی باید راهحلهای اجرایی موثر برای مشکلات کشور ارائه شود، بیان میکند: عبور از روحانی به معنای عبور از یک روش اصلاح تدریجی برای اداره کشور است.
نکتهای که کیانوشراد به آن اشاره میکند دقیقا همان بزنگاهی است که به قول حقشناس شاید بسیاری از سلبریتی ها که چندان با سیاست آشنایی ندارند از سر احساسات زیاد به آن توجه نداشتهاند. ورطه خطرناکی که اگر کشور به دام آن بیفتد باز ممکن است در دام کسانی گرفتار شود که عکس مار بر دیوار میکشند.
البته محمدصادق جوادیحصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه اعتراضات به روحانی نباید ما را نگران کند، میگوید: در دولتی آزاد و جریانی سیاسی که به راحتی حجم انتقاد را تحمل میکند، این حجم از انتقادات درباره دولت چندان بالا نیست. انتقاد علیه هر دولتی که انجام میشود آن دولت باید از آن استقبال کند و این نشانه پویایی، زنده و سیاسی بودن جامعه است.
وی همچنین میافزاید: در دولتی آزاد و جریانی سیاسی که به راحتی حجم انتقاد را تحمل میکند، این حجم انتقاد چندان بالا نیست. اعتراضات به آقای روحانی نباید ما را نگران کند. وقتی حجم پیروزی سنگین است، حجم انتقادات نیز سنگین میشود. ۲۴میلیون به آقای روحانی رای دادند اگر ۱۰ درصد این افراد نیز به فعالیتهای دولت معترض شوند، فضای رسانهای و مجازی کشور را مملو از اعتراض میکنند. در دولتی که ۹۰-۸۰ درصد از حامیان هنوز حمایت میکنند، ۱۰ درصد نیز ممکن است انتقاد کنند یا به مخالف تبدیل شوند که این امور بدیهی و طبیعی است.
هر چند بیژن مقدم به عنوان یک فعال سیاسی این انتقادات را بسیار زود میداند و میگوید: انتظار میرفت تا انتقادات از سوی جریان اصلاحات به دولت روحانی طی دو سال آینده آغاز شود، اما بدنه جریان اصلاحات چشماندازی برای تحقق وعدههای روحانی نمیبینند و انتقادات خود را آغاز کردند.
وی در ادامه با اشاره به انتقادات برخی از هنرمندان و ورزشکاران به روحانی یادآور میشود: وقتی که پای احساسات به جای منطق به سیاست باز شد نتیجهاش همین میشود که میبینیم. همه جریانهای سیاسی برای رایآوری از سلبریتیها استفاده میکنند اما اشتباهشان در نقطهای مشخص میشود که آنها بر اساس احساس هوادار میشوند و بر اساس احساس روبروی شخص و سیاستهایش میایستند.
مقدم همچنین خاطرنشان میکند: چون مبنای ریشهای برای حمایت از یک سیاستمدار ندارند با وعدهای هوادار میشوند و به خاطر عوارض خروج از کشور روبرویش میایستند. از سوی دیگر روحانی گفته بود وعدههایش در بودجه سال ۱۳۹۷ تبلور پیدا میکند، اما بدنه اصلاحات دید که این بودجه با جیب مردم و وعدههای روحانی سازگار نیست به همین علت انتقادات خود را بیان کردند.
کمالالدین پیرمذن نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی هم با اشاره به اینکه تخریب رییسجمهور را نمیتوان در زمره فعالیتهای اصلاحطلبانه بر شمرد، تصریح میکند: تقابل نیروهای سیاسی با رییسجمهور را نمیتوان اصلاحطلبی نامید. شکست روحانی، شکست اصلاحات و اعتدال بوده و عبور از روحانی یعنی هموار کردن راه برای پوپولیسم و بستر سازی برای جان گرفتن احمدی نژادی جدید.
با توجه به اظهارات بسیاری از شخصیتها و فعالین سیاسی و کارشناسان به نظر میرسد در پایان ذکر دو نکته تاریخی کافی است:
۱- چند ماهی به انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۰ باقی مانده بود. برخی اصلاحطلبان که چهار سال قدرت را در دست داشتند خود را در اجرای پروژههایشان شکست خورده میدیدند و سیدمحمد خاتمی را به عنوان کسی که عقبتر از اصلاحات حرکت میکرد، معرفی میکردند. پروژه عبور از خاتمی از همین جا کلید خورد. هرچند سید اصلاحات در انتخابات ۸۰ با رایی بیشتر از دوم خرداد ۷۶ به ریاستجمهوری رسید، اما همین مخالفخوانیها کار را به جایی رساند که در آخرین حضورش در دانشگاه تهران همان دانشجویانی که روزگاری مهمترین اهرم در به قدرت رسیدنش بودند او را هو کرده و از حمایت از او ابراز پشیمانی کردند. ندامتی که با تبلیغات گسترده تندروهای دو جناح سرخوردگی بزرگی را در جامعه ایجاد کرد و یکی از عوامل موثر در اتفاق افتادن ندامت بزرگتر یعنی افتادن در دامن پوپولیسم و مصائب هشتساله کشور شد. درک شرایط زمان و بزنگاه تاریخی نکتهای بود که تندروهای جریان اصلاحات همواره از آن غافل بودند، خدایشان بیامرزد.
۲- بعد از شهادت امام حسین (ع) در واقعه عاشورا بسیاری از اهالی کوفه به سرکردگی سلیمان ابن صرد خزاعی نهضتی را تحت عنوان توابین به راه انداختند. توابین جماعتی بودند که از حمایت نکردن از امام حسین(ع) در محرم سال ۶۱ هجری به شدت احساس پشیمانی کرده و تنها راه جبران خطای خود را نثار خونشان میدانستند. حاضرین در نهضت توابین نماد کسانی به حساب میآمدند که هیچگاه اقتضای زمان خود را درک نکرده، در جایی که باید قیام میکردند نشستند و در زمانه قعود، برخاستند. توابین بیاذن امام زمان خود حضرت سجاد (ع)، دست به قیامی کور علیه امویان زده و در صحرای عینالورده در جنگی نابرابر تقریبا تار و مار شدند و انگشتشماری از آنان به کوفه بازگشتند. مردمانی که نه سکوتشان در زمانه قیام حسینی دردی از جامعه اسلامی دوا کرد و نه قیامشان در دوران سکوت امام زینالعابدین(ع) مرحمی بر دل سوخته اهل بیت(ع) شد. درک شرایط زمان و بزنگاه تاریخی نکتهای بود که توابین همواره از آن غافل بودند، خدایشان بیامرزد.