شاکی به افسر تحقیق گفت: من فوقلیسانس حقوق دارم. میخواستم در آزمون وکالت شرکت کنم و از شیراز به تهران سفر کردم. صبح به محله سیدخندان پایتخت رسیدم، اما نشانی محل آزمون را پیدا نکردم از سراشیبی پل که پایین آمدم، منتظر تاکسی بودم تا دربستی مرا به محل آزمون برساند. چند دقیقه نگذشته بود که خودروی پرایدی مقابلم توقف کرد. من با گفتن مقصدم به راننده سوار شدم و قرار شد او مرا دربستی به نشانی محل آزمون ببرد.
دختر جوان ادامه داد: راننده بعد از عبور از چند خیابان به سمت اتوبان خلوتی که به سمت خارج از تهران می رفت، تغییر مسیر داد. با این رفتار او به ماجرا مشکوک شدم. به راننده اعتراض کردم که مسیرم نباید این طرف باشد و از او خواستم توقف کند تا پیاده شوم، اما به اعتراضهایم توجهی نکرد. او قفل درهای خودروی پرایدش را زد و من نمیتوانستم از خودرو خارج شوم.
وی گفت: راننده در محلی خلوت و مخروبه توقف کرد. او با چاقویی که داشت، مرا به مرگ تهدید کرد. هر چه التماس کردم رهایم کند، فایدهای نداشت. او مرا بشدت کتک زد و بعد مورد آزار و اذیت قرار داد و پولهایم را دزدید. آدمربایی و آزار و اذیتهای مرد شیطانصفت باعث شد نتوانم در آزمون وکالت شرکت کنم و تلاشهای یکسالهام هم بر باد رفت.
با این شکایت و چهرهنگاری از راننده فراری، تحقیقات پلیسی برای دستگیری جوان آزارگر آغاز شد.