«دی» در بازجویی ها به کاراگاهان گفت: جمعه شب به مهمانی دعوت بودم و فکر میکنم در خوردن مشروبات کمی زیاده روی کردم.بر طبق عادت هر روزه ساعتم ساعت 6:00 صبح زنگ خورد و من با حالت ناخوشایندی از خواب بیدار و به محل کارم رفتم. حوصله هیچ حرفی را نداشتم بنابراین زمانی که همکارم شروع به شوخی کرد؛ با سلاحی که همیشه به همراه دارم به او شلیک کردم. سوپر وایزر بخش پس از شنیدن صدا به اتاق آمد.با مشاهده بدن غرق در خون «جان» قصد داشت تا با پلیس تماس بگیرد که به او هم شلیک کردم.