اگر گرانی مردم را به خیابان میکشاند، باید در زمانی به خیابان اعتراض میآمدند که قیمت کالاها از «الان تا الان» متفاوت بود. اگر تورم، اعتراضآفرین و موجساز است باید وقتی دریای شهر طوفانی میشد که تورم به حدود 46 درصد میرسید نه امروز که روی خط تکرقمی، حرکت میکند. اگر مشکلات معیشتی بود که قابلمهها آن روزها خالیتر از امروز بود اما چرا برخی آقایان امروز که همه چیز - تقریبا - به ثبات و قرار است، احساس شرمندگی میکنند و آن دیروزهای تلخ و گرانی کمرشکن که قشر متوسط را هم به مدار فقرا میکشاند، میفرمودند از وعدههای غذاییتان بکاهید و یک وعده غذا بخورید و باز از بازگشت اشکنه پیاز به سفره سخن میگفتند؟ چه شده است که آنان امروز شرمنده مردم میشوند؟ شرمنده وضعیت معیشتی مردم. آیا اگر به جای روحانی آن دوست و همجناحی عزیز، رئیسجمهور میشد هم این شرم را داشتند؟!
بگذریم. دیروز شرمی نبود با اینکه مردم در سالهای دولت دوستان حضرات، مشکل درمان را هم به گرده تحمل میکردند و کم نبودند کسانی که نسخه در دست از مردم طلب کمک میکردند اما از یاد بردهاند انگار آن روزها را که امروز، احساس شرم میکنند. دیگران هم که نماد «تیزهوشی سیاسی» هستند، مرگ بر روحانی را به شوق و شعف برمیخیزند و نمیدانند که کودک دبستان هم این «مرگ بر روحانی» را مرگ بر «حسن روحانی» نمیداند که دایره این «روحانی» خیلی وسیعتر و فراگیرتر از یک فرد است؛ حتی اگر «رئیسجمهور» باشد. توییتربازان شوخ و شنگ که در دلشان عروسی گرفتهاند این شعار را اگر میفهمیدند یا لااقل میشنیدند بقیه شعارها را، باید به عزا مینشستند، نه اینکه به شادی برخیزند.
حرف گرانی و تورمی - که متعادل است - آدرس انحرافی است. رکود هست، مشکل بیکاری، تابسوز هست، اما گرانی و تورم نیست. مشکل جای دیگری است. یک سرش بر میگردد به موسسات مالی و اعتباری که اعتماد مردم و اعتبار نظام را به بازی گرفتهاند اما این موسسات مال چه کسانی است و کی و چگونه مجوز گرفتهاند و امروز با پول مردم چه میکنند را باید جستوجو کرد و آدرس درست به مردم داد تا با نشانی غلط، آنان را به خیابان نکشانند که بهره فریادشان را دشمن به خانه برد. در این اعتراضها مطمئن باشید توییتکنندگان شادمان و تریبونداران شرمنده، چیزی به انبان نخواهند کشید که اگر حاصل کاشت حرفهاشان برداشت شود، توفان در خانه خودشان خواهد پیچید.
باری، گروهی از مردم اعتراض دارند، قانون و شرع هم حق اعتراض را به رسمیت شناخته است اما از راه خود و در جای خود. نظام و بهویژه دولت هم موظف است با رفع مشکلات، به مردم ادای دین کند. مکلف است با اصلاح نظام بودجه و حتی همین لایحه بودجه 97 و حذف و کاهش برخی از سرفصلها، به معیشت مردم، ویژهتر از همیشه توجه کند. اگر همین اصلاح بودجه اتفاق افتد، هم مردم راضی خواهند شد و هم کسی شرمنده معیشت مردم نخواهد ماند و هم خوشحالان امروز، دیگ چه کنم چه کنم بارخواهند گذاشت و فصل خندیدن مردم به آنان هم خواهد رسید.