تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۹۹۴۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۱

«قاتل»ی که میان دوستان جدایی افکند!

فیلم «قاتل اهلی» فارغ از انواع حواشی که پیش از جشنواره سی و پنجم فیلم فجر تا زمان اکران همراهش بود و شاید به نوعی کمک حالش در گیشه شد، فیلمی کم مایه و ضعیف به لحاظ سینمایی به شمار می آید و از این رو سقوط دیگری برای فیلمساز قدیمی سینمای ایران می باشد. انقدر ضعیف که هیچ رغبتی برای نقد آن هم نمی توان داشت هر چند برخی رسانه هایی که تنها وجود «قهرمان» و «قصه» را در هر فیلمی نشانه ای از موفقیت می دانند، تلاش دارند تا به قهرمان پوشالی «کیمیایی» جانی ببخشند؛ اما حقیقت این است که «قیصر» سال ها پیش مُرده است!
تدبیر24»فیلم «قاتل اهلی» فارغ از انواع حواشی که پیش از جشنواره سی و پنجم فیلم فجر تا زمان اکران همراهش بود و شاید به نوعی کمک حالش در گیشه شد، فیلمی کم مایه و ضعیف به لحاظ سینمایی به شمار می آید و از این رو سقوط دیگری برای فیلمساز قدیمی سینمای ایران می باشد. انقدر ضعیف که هیچ رغبتی برای نقد آن هم نمی توان داشت هر چند برخی رسانه هایی که تنها وجود «قهرمان» و «قصه» را در هر فیلمی نشانه ای از موفقیت می دانند، تلاش دارند تا به قهرمان پوشالی «کیمیایی» جانی ببخشند؛ اما حقیقت این است که «قیصر» سال ها پیش مُرده است!

به گزارش آینه نیوز، در کنار برخی رسانه های موسوم به ارزشی که تصویر اصلی نشریه خود را اختصاص به «مسعود کیمیایی» داده و به تحسین او و آثارشان می پردازند، نزدیک ترین افراد این فیلمساز و حتی فردی مانند «جواد طوسی» که عمری سرسپرده «مسعود کیمیایی» بود، به نقد تازه ترین اثر کیمیایی می پردازند و نه تنها «قاتل اهلی» را گامی رو به جلو برای فیلمساز قدیمی ایران تصور نمی کنند، بلکه لحن و جنس و شمایل داستان پردازی کیمیایی در فیلمِ در حال اکرانش را یک سراشیبی برای فیلمساز می دانند.

جواد طوسی که پیشتر حتی به شکل چشم بسته در برابر کیفیت آثار «مسعود کیمیایی» به ستایش می پرداخت، اخیرا اقدام به نگارش نقدی علیه فیلم «قاتل اهلی» کرد. فارغ از سطح کیفی و سمت و سوی این نوشته نکته جالب اینجا است که منتقد قدیمی زمانی تصمیم گرفت که چنین مطلب متفاوتی علیه فیلمی از استاد بنویسد که مطابق زبان نوشتاری اش، این روزها «خیلی با فیلمساز قاطی نیست»! نکته ای که جای تامل بیشتری می طلبد، چرا که بسیاری از مطالب نوشته شده توسط به ظاهر منتقدان را در حمایت یا سرکوب آثار زیر سوال خواهد برد. به نحوی که باید بیشتر در پای نوشته ها دقت کرد که نویسنده محترم در زمان نگارش مطلب در چه احوالی به سر می برد! البته جنس و سطح کیفی نوشته ها برای افراد باهوش و مطلع به خوبی مشخص خواهد ساخت که مطلب انعکاس یافته در رسانه ها در شرایط «قاطی بودن با فیلمساز» نوشته شده است و یا «قاطی کردن علیه فیلمساز؟!»

جدا از وجود یا عدم وجود چنین نوشته ها و منتقدانی در کشور، به سراغ یادداشت «جواد طوسی» در مجله «فیلم» درباره «قاتل اهلی» می رویم، در حالی که واژه ها به جای این که بازگوکننده حال فیلم باشند، به شکل دردآوری اشک را از فاصله رخ داده میان عاشق و معشوق بر چشمان مخاطب جاری می سازند! عضو قدیمی انجمن منتقدان سینمایی نوشت: «این مطلب را در یک شب سرد آخرای پاییز، در اوج تنهایی در ۶۲ سالگی دارم می ‌نویسم، نه این روزها با مسعود کیمیایی خیلی قاطی هستم که بخواهم عاطفی شوم و در محذور قرار بگیرم و محتاطانه با فیلمش برخورد کنم و نه ضرورتی می بینم که در این جامعهٔ غریب و بحران زده و روزگار ناخوشی سپری نشده، خودم را سانسور کنم و نگاهی مصلحت اندیشانه داشته باشم و یکی به نعل بزنم و یکی به میخ؛ حرمت و جایگاه مسعود کیمیایی و دلبستگی ‌ام به دنیا و جهان‌ بینی و آدم‌ های ناسازگار و صاحب عقیده‌ اش و شماری از فیلم‌ های هویت‌ مند و قرص و محکمش سر جای خود محفوظ. مگر می ‌توان به گذشته پشت کرد و ریشه ‌های شکل گرفته در وجود خود را نادیده گرفت؟ فیلمسازی که مرا از سیزده سالگی وارد دنیای پرجذبه ‌اش کرده و با قیصر، رضا موتوری، داش آکل، خاک، گوزن ‌ها، خط قرمز، دندان مار، سرب و ردپای گرگ حسابی کار دستم داده و در این سال‌ های پرافت و خیز نیز همچنان تک‌ مضراب‌های ‌های شنیدنی و عکس ‌های چشم‌ نواز و تاثیرگذار ثبت و ضبط کرده است، مگر می ‌تواند از دل برود. اما بدقلقی‌ها و دل خوری‌ ها و انتقادناپذیری‌ ها هم، حکایت همچنان باقی خودش را دارد.» جواد طوسی که در زمان جدل میان کارگردان و تهیه کننده «قاتل اهلی» طرف کیمیایی را گرفته بود و حتی «پرویز پرستویی» را «آتیش ‌بیار معرکه» خوانده بود! در بخش دیگری از نوشته اش درباره «قاتل اهلی»، فیلمساز قدیمی را که همچنان خود را استاد می پندارد، مورد خطاب قرار می دهد و می نویسد: «واقعا نمی ‌دانم خود کیمیایی در حال حاضر نسبت به نسخهٔ فعلی اکران، چه واکنش و حس و حالی دارد؟ آیا واقعا از ته دل حاضر است تکیه کلام خود را خرجش کند و بگوید: «این فیلم پاره تنم است»؟ قبول دارم که ما در یک وضعیت و دوران غیرقابل پیش ‌بینی به سر می‌بریم و در روابط فردی و اجتماعی و تصمیم ‌گیری‌های حرفه ‌ای ممکن است محاسبه‌های اولیه ‌مان به هم بخورد و خوشبینی‌ مان نسبت به یک فرد و همکاری فرهنگی و حرف‌ های با او، به بدبینی محض مبدل شود. اما اگر خودمان هم در ایجاد و تشدید این وضعیت، نقش مؤثر داشته باشیم، مقصر کیست؟ بله، فیلمساز به عنوان خالق اثر حق انتخاب عواملش را دارد.»

جواد طوسی که مستندی با عنوان «قهرمان آخر» هم برای فیلمساز محبوبش ساخته است، در ادامه سراغ فرزند استاد هم می رود و نوک پیکان انتقاد را به سمت رابطه پدر و فرزندی می برد: «یکی از این عوامل، پولاد کیمیایی، مساله ‌ساز می ‌شود. حتماً کیمیایی به عنوان پیر دیر این سینما بهتر از بنده می ‌داند که رابطهٔ پدر و فرزندی در مناسبات حرفه‌ ای برای خود تعریف و حد و مرزی دارد. فیلمسازی با پنجاه سال سابقهٔ مستمر در این سینما تا چه حد مجاز است خودش را برای پاره تنش جلو بیندازد؟ قاعدتا در یک تصمیم منتهی به انتخاب، میزان توانایی فرد منتخب را نیز باید در نظر گرفت. کیمیایی چه قدر بر پایهٔ قابلیت ‌های فرزندش چنین نقشی را برای او در نظر گرفته است؟ چرا در ادامهٔ این مسیر، نوع برخورد و موضع ‌گیری‌ها و حمایت‌ ها به گونه‌ ای برگزار شد که اصول حرفه ‌ای  کار را تحت‌ الشعاع قرار داد؟ آیا این لجاجت ‌ها و سماجت ‌ها، نهایتا به نفع فیلم تمام شده یا نقشی ضربه زننده داشته است؟ به خود فیلم، بیشتر نزدیک می‌شویم تا شاید جواب را از درونش دریافت کنیم.»

در نهایت هم باز مرید عاشق دلش نمی آید همه ضعف های فیلمی سینمایی را که طبیعتا تنها باید به سازنده اش برگردد، به پای کیمیایی بنویسد و از این رو به سراغ جامعه ی امروزِ بدون قهرمان می رود و می نویسد: «با تصویری که از شمایل واقعی و معاصر آدم‌ های اصلی و برگزیده کیمیایی ارائه دادم، معلوم می‌ شود که او فعلا در دنیای ذهنی و نگاه تلخ اندیشانه‌ اش، قهرمان مقتدری را جستجو نمی کند. می‌ دانم این دنیای بدون قهرمان برای فیلمسازی چون او که یکی از ارکان سینمایش همواره نمایش قهرمان بوده، عذاب الیم است.»

اگر چه پایان بخش درد دل جناب طوسی به «مبصر بودن مسعود خان» برمی گردد، اما واقعیت این است که فیلم «قاتل اهلی» انقدر شعارزده، پاره پاره و بی روح است که حتی دوستان همیشگی هم نمی توانند درست و حسابی پایش بایستند. چنان که در زمان جشنواره فجر سال گذشته، «پرویز نوری» یکی دیگر از همان دسته پیشکسوتان خیلی قدیمی! در مطلبی خطاب به دوست دوران دورش نوشت: «فیلمی که می ‌توانست به خاطر موضوع و پرداخت تازه‌ اش، کار متفاوتی در کارنامه ‌ات باشد- به دلایلی که خواهم گفت- از مسیر اصلی به دور افتاده است. اول از هر چیز زمان فیلم است که آن‌ گونه که دریافتم افزودن صحنه‌ های طولانی کنسرت و آواز پولاد است و همین باعث شده تا شخصیت پرستویی در داستان کم ‌رنگ و در بخش‌ هایی به ‌کلی ناپدید شود. همچنین نقش امیر جدیدی که به نظرم گرم ‌ترین شخصیت ماجراست، در بیشترین زمان داستان، نادیده ‌گرفته شده و تنها در قسمت‌ هایی از انتهای فیلم حضور مجدد پیدا می‌ کند. حرف‌های دیگری هم درباره فیلم هست که به تصورم فعلا لزومی ندارد بگویم.» البته برخلاف نظر این منتقد قدیمی که همانند همکاران خود سابقه بازیگری هم دارد، همین میزان از وجود پرویز پرستویی در فیلم هم عذاب آور است؛ با یک کاراکتر تصنعی و در یک بازی خیلی بد دیگر بعد از «بادیگارد»! به هر حال دوست و منتقد قدیمی در یادداشتی که برای مسعود کیمیایی نوشت، لزومی برای بازگویی همه حرف ها ندید، اما آن هایی که سینما را به درستی می شناسند، به خوبی می دانند که «قاتل» جناب کیمیایی اهلی تر از آن است که ادعای گردن کشی و مبارزه با فساد و از این حرف های گل درشت را داشته باشد. آن هایی هم که سینما را با سوت و کف زدن در سینما پای قهرمانانی از نوع آبکی تصور می کنند، با هر نوع قاتلی همراه می شوند؛ چه اهلی و چه غیراهلی؛ تنها حرف های مورد نیاز آن ها را ادعا کند کافی است!

برچسب ها: تدبیر24 دوستان
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: