تدبیر24»در سالی که گذشت در عرصه سیاسی کشور اتفاقات مهمی افتاد. در ابتدای سال انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا را داشتیم. سپس بحثهای مربوط به کابینه شکل گرفت. سیاست خارجی ایران سال ملتهبی را پشت سر گذاشت و در داخل هم مساله موسسات مالی و اعتباری، وقایع دی ماه و... اتفاق افتاد. اگر شما بخواهید نگاهی به سال 96 بیندازید، به نظر شما مهمترین اتفاقاتی که از منظر سیاسی افتاد چه مواردی بودند؟
همانطور که اشاره کردید سال ۹۶ تحولات و رویدادهای مختلفی را پشت سر گذاشتیم هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی؛ مهمترین رویداد در عرصه داخلی مشارکت گسترده و بی نظیر مردم در انتخابات بود که با اقبال جامعه به جریان تحول خواه هم تداوم دولت اعتدالگرا را موجب شد و هم با رای مردم شوراهای اسلامی شهر و روستا که دستاورد مهم و تاریخی دولت اصلاحات بود با حضور قاطبه نیروهای اصلاحطلب شکل گرفت و فرصتی مناسب برای ارائه الگوی کارآمدی و حکمرانی خوب را در اختیار جریان اصلاحات قرار داد. البته در حوزه سیاسی و مبتنی بر اصل کارآمدی نقدهایی به دولت وارد شد. در خصوص نحوه گزینش کابینه و جهتگیریهای کلان آنکه عموما در چارچوب راهبرد حمایت انتقادی از دولت ردهبندی میشد و اساسا هدفی هم جز ارتقای کارآمدی و تقویت دولت برای آن تعریف نشد. در حوزه سیاست خارجی هم شاهد تداوم رویکردهای خصمانه و کینه توزانه محور عبری، عربی، غربی بودیم که در کارشکنیهای آمریکا در برجام، تخاصم کور و استیصال گونه عربستان سعودی با ایران و البته دشمنیهای رژیم کودک کش صهیونیستی شکل گرفته بود که تماما اقتدار و استقلال و تمامیت ارضی کشور را هدف قرار داده بودند. در حوزه اقتصادی هم نارضایتیها و اعتراضات پراکندهای در برخی شهرها رخ داد و بحران موسسات مالی و اعتباری را شاهد بودیم که در هر دو زمینه به اعتقاد من فقدان یک راهبرد و برنامه مشخص برای بهبود شاخصهای معیشتی موثر بود. هر چند در بحث موسسات مالی و حتی اغتشاشات، انگیزههای سیاسی مخالفان دولت را نباید نادیده گرفت اما از سوی دیگر نمیتوان وقوع و علل ایجاد این گونه بحرانها را صرفا با تک علتی دیدن تقلیل داد و با ساده سازی مسائل پیچیده و چند وجهی اجتماعی و سیاسی به غامضتر شدن آن کمک کنیم. در سایر مواردی هم که اشاره کردید مانند اعتراضها به حجاب و یا مساله فعالان محیطزیست هم به نظرم بهتر است نقشها را خلط نکنیم و از سیاسی کردن پدیدههای اجتماعی که دینامیزم و منطق درونی آن به هر حال پیش برنده است دوری کنیم. در مسائل فقهی مربوط به بحث حجاب بهتر است به مجتهدان، بزرگان و دینپژوهان شناخته شده رجوع کرد و البته مطالبه و خواست جامعه را هم در نظر گرفت اما فراموش نکنیم در این موارد بهتر این است بافهم درست از چالشها و بحرانهای پیش روی کشور که عموما در بحران کارآمدی تجمیع شده است به توسعه کشور بیندیشیم. بحران کارآمدی و بهرهوری از نگاه بنده مهمترین و چالش برانگیزترین مخاطره پیش روی کشور است که هم مشروعیت و هم مقبولیت را میکاهد و هم سرمایههای مادی و معنوی کشور را هدر میدهد.
به نظر میرسد که ما در سال 96 دو نیمه کاملا متضاد داشتیم. نیمه اول که به طور نسبی شاهد فعالیتهای مشارکتجویانه مردم بودیم که تجلی اصلی آن در انتخابات اردیبهشتماه بود، اما نیمه دوم سال و بعد از شروع به کار دولت شاهد یأس و نارضایتیهای مختلف بودیم. به نظر شما چگونه میشود که از یک انتخابات نسبتا پرشور در کمتر از شش ماه به اعتراضات تند رسید؟
اساسا باید این گونه موضوعات را در درون یک فرایند تعریف کنیم، همانگونه که عرض کردم مشارکت بی نظیر مردم در انتخابات، استمرار حاکمیت گفتمان تحول خواه را به دنبال داشت که برای فهم و درک اهمیت این استقرار در یک مقایسه ساده با گفتمان فردی که در ۸ سال زمامداری خود، کشور را به سرزمین سوختهای تبدیل کرد میتوانیم بهتر شرایط را ارزیابی کنیم. این سخن به منزله ماندن در گذشته و ندیدن آینده نیست. در تبلیغات انتخاباتی وعدهها و شعارهایی داده میشود و به مطالبات دامن زده میشود و سطح انتظارات را افرایش میدهیم. متاسفانه تناسبی بین این شعارها و واقعیتهای اجرایی وجود ندارد و همین مساله میتواند یأس را به دنبال داشته باشد و باعث سرخوردگی هم بشود. اما در همین فرآیند باید هم وجوه ایجابی و سازنده را مورد توجه قرار داد و هم سطوح سلبی و مخرب را در نظر گرفت. بخشی از شرایطی که اشاره شد به دلیل ضعفهای دولت است؛ ضعف در ارتباط با جامعه، ضعف در گفتوگو با نهادهای مدنی، ضعف در رویکردهای عموما واکنشی، ضعف در سیاستهای اقتصادی و در نهایت وجود تفکرات نخبهگرایانه در دولت است که این نکته آخر اصولا جهان بینی و مبانی جامعه شناختی دولت از جامعه و انسان را دگرگون میکند. قطعا دولت به رغم نقدهایی که به او وارد است دستاوردهایی هم داشته، اما به دلیل نداشتن راهبرد رسانهای در کنار تحرکات مخالفات دولت در راستای ناکارآمد کردن آن جامعه در جریان تحولات قرار نمیگیرد. این دوعامل که یا از سر اعتقاد است یا استیصال، جامعه را به این نتیجه رهنمون میکند که اساسا صدای او شنیده نمیشود یا حتی در مرحله بدتر، از اعتماد او سوء استفاده شده است. فراموش نکنیم که حمایت از دولت ضرورتی آشکار است اما به منزله انفعال نیست و از نقد نباید نفی متبادر شود. هر چند فکر میکنم ارزیابیها در خصوص اعتراضات و منشأ و چرایی ماهوی آن جامعیت ندارد برخی وجوه آن از نگاه تحلیلگران مورد غفلت واقع شده است.
در سالی که گذشت اصلاحطلبان چه عملکردی در عرصه سیاسی داشتند؟ به نظر میرسد بعد از پیروزی فهرست اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر در کلانشهرها و همچنین پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، که ایندو نشان از اقبال مردم به اصلاحطلبان بود، بعد از شدت گرفتن اعتراضات در کشور، اصلاحطلبان هم از انتقادات تند مصون نماندند. به نظر شما به طور کلی عملکرد اصلاحطلبان در سال گذشته قابل دفاع بوده است؟
اصلاحات هنوز هم گفتمانی پرنفوذ و پر دامنه است اما ما عموما اصلاحات را صرفا در بعد سیاسی آن تعریف کردهایم و همین مساله که در مورد نقد بخشی از جامعه به اصلاحطلبان ناشی از نبودن تعریف مشخص از اصلاحات است. به عبارتی اصلاحات که مبدأ و منشأ آن در جریان خط امام متبلور است نباید با سیالیت موقعیت ژلاتینی در فضای سیاسی کشور کنشگری کند بلکه با شجاعت و اقتدار باید از مرزهای گفتمانی خود دفاع و بر آن پایمردی کند. طبعا هر گفتمان و خط فکری مخالفان و منتقدان و دشمنانی دارد که ممکن است در مواقعی هم در یک همسویی نانوشته بر هدف مشترک خود بشورند اما نباید در این موارد نگران شد. نگرانی عمده تاخیر و تشکیک در تعریف هویت، ماهیت و ارزشهای اصلاحطلبانه است که اتفافا معتقد است نظام و انقلاب باید تقویت شود و بر همین اساس اصلاحات را بهترین و تنهاترین راهکار تقویت جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی میداند. در نظر داشته باشیم که اصلاحطلبان به عنوان متحد یا موتلف دولت کنونی وظایف و حقوقی را بر عهده دارند؛ عمدهترین وظیفه جریان اصلاحات در تعامل با دولت علاوه بر نقد منصفانه و دلسوزانه تقویت رویکرد اصلاحات جامعه محور است که امیدواریم از معبر شوراهای اسلامی شهر و روستا به عنوان نهاد مدنی احیا شده در دوران اصلاحات این مهم محقق شود. بر این مبنا بهرغم وجود نقدهای درون گفتمانی در حوزه استراتژی و ساختاری در گفتمان اصلاحات عملکرد اصلاحات در جامعه را موفق میدانم و از آن دفاع میکنم.
دو اصل مهم در اصول حکمرانی خوب، شفافیت و پاسخگویی است. به نظر شما در سال گذشته اصلاحطلبان و به صورت خاص شورای عالی اصلاحطلبان در قبال عملکرد خود شفاف عمل کرده و پاسخگو بوده است؟ این در حالی است که شورای عالی هنوز در قبال لیست شورای شهر، شفاف سازی نکرده است.
شورای عالی اصلاحطلبان به عنوان نهاد تصمیمگیر در حوزه تعیین استراتژی و خط مشی اصلاحطلبان قطعا بری از نقد نیست. شورای عالی اصلاحطلبان باید به عنوان یک نهاد تقویت شود و چتر آن گستردهتر شود البته بهگونهای که این گستردگی به سیالیت و بیمرز بودن منجر نشود. در این خصوص پیشنهادات و طرحهایی از سوی جریانها و چهرههای سیاسی به عنوان آلترناتیو این شورا مطرح شده است که در درون یک سازوکار مورد اجماع و توافق حداکثری میتواند مورد بررسی قرار گیرد. معتقد هستم به جای برانداختن طرح جدید بهتر است ضعفها و خلأهای این شورا پوشش داده شود و با اصلاح در این نهاد تقویت آن و چابکی و گستردگی آن که تمامی جریانهای اصلاحطلب در آن مشارکت گسترده داشته باشند، سرمایهها و فرصتها و ظرفیتهای موجود را پاسداری کنیم. در خصوص اصول متقنی که بیان کردید مانند شفافیت و حکمرانی خوب با شما هم داستان هستم؛ شفافیت و حکمرانی خوب در تمامی حوزهها چه سیاسی و اقتصادی و چه فرهنگی و اجتماعی هم فساد و انحراف را در تنگنا قرار میدهد و هم امید و انگیزه را به کالبد جامعه و لایههای آن تزریق خواهد کرد.
یکی از مهمترین مسائلی که در سال گذشته مطالبه شد، مساله به رسمیت شناختن حق اعتراض بود. به نظر شما این مساله برای بهبود و برون رفت از وضعیت فعلی چه اهمیتی دارد؟ دولت، مجلس و اصلاحطلبان در این میان چه کارهایی باید انجام دهند؟
حق اعتراض و نقد هم در منابع و نصوص فقهی و هم در مبادی و مصادر قانونی کشور به رسمیت شناخته شده است. طبعا باید بین نقد و نفی تمایز قائل شد و نباید جایگاه این دو حوزه را خلط کنیم. قطع به یقین نقد به عنوان فضیلتی ارجمند در اصلاح جامعه هم در حوزه فردی و هم عمومی نقش والایی را بر عهده دارد. دولت به مثابه دستگاه اجرایی و مجلس به عنوان دستگاه تقنینی بر اساس قانون اختیارات و وظایفی برعهده دارند. در این خصوص باید اشاره کنم که عموما نقد را در وهله اول باید معطوف به حوزههای درونی خود کنیم. به عبارتی اکنون که مجلس همراستا و هم داستان با دولت در جهتگیریهای کلی است، متوجه باشیم که در صورت بهرهگیری نکردن از نقد و ابزارهای قانونی اتفافات ناگواری را شاهد خواهیم بود. اصلی ترین مولفههای این اتفاق تطهیر یا ماستمالی کردن سیاستهای مختلف به دلیل ترس از سوء استفاده رقبا یا خدای ناکرده تمتعهای فردی و جناحی است. اینجا کانون بحران و گسل خطرناکی است که باید در مورد آن تمهیداتی اندیشیده شود و از عواقب و عوارض بیتوجهی به آن غافل نشویم. در حوزه حاکمیتی هم مبتنی بر نص صریح قانون اساسی به عنوان میثاق ملی ایرانیان نقد به رسمیت شناخته شده است و مسئولان هم باید نقد را موهبتی برای خود قلمداد کنند و از نقاد هراس نداشته باشند. نقدستیزی و نقدگریزی و حتی نقدهراسی که منجر به خود سانسوری و خود خوری میشود بیگمان مخاطرهآمیزتر خواهد بود.
به نظر شما مهمترین ضعفی که در حوزه سیاسی در سال 96 داشتیم، چه موردی بود؟ مهمترین اولویتهای دولت و اصلاحطلبان در سال آینده باید معطوف به چه مواردی باشد؟
مهمترین اولویت اصلاحطلبان در سال پیش رو از نگاه بنده تسریع در تعریف گفتمان اصلاحات در حوزههای نظری و فکری است. در کنار این راهبرد به نظر توجه بیشتر به بحث عدالت و طبقات فرودست در محاسبات و معادلات هم اهمیت فراوانی دارد. در خصوص نسبت اصلاحات و اعتدال هم باید توجه کنیم که به قواعد ائتلاف باید ملتزم بود نه حمایت صرف و همهجانبه با دادن چک سفید به دولت و نه رویارویی و تخاصم با کلیت آن؛ هیچ کدام نمیتواند کشور را و اصلاحطلبان را یک گام به پیش ببرد. اصلاحطلبان باید رابطه خود با جامعه را تقویت کنند؛ مخصوصا طبقات کمتر برخورداری که متاسفانه به دلایلی ممکن است توسط جناح مخالف اصلاحات جذب شوند و حتی آسیب ببینند همانطور که دیدند در دوران حاکمیت احمدینژادیها شاهد این موضوع بودیم.
شما به عنوان عضو شورای شهر تهران، چه نمرهای به شورای شهر و شهرداری تهران از منظر شفافیت و پاسخگویی میدهید؟ به طور کلی چه نمرهای به این دو نهاد میدهید و مهمترین نقطه قوت و ضعف آنها را چه مواردی میدانید؟
شورای شهر تهران که با ترکیبی اصلاحطلبانه کار خود را آغاز کرد در همین مدت تلاش کرده است اهتمام و توجه خود را بر شفافیت و مقابله با فساد سازمان یافته متمرکز کند. شورای شهر مانند دولت میراثدار مدیریت قبلی است که با عملکردی نادرست شرایط بد و ناگواری را رقم زدهاند. از نگاه بنده به عنوان عضو شورای اسلامی شهر تهران مهمترین نقطه قوت اعتقاد به مقابله با فساد و انحراف در دستگاه شهرداری بر اساس مقدورات و موازین قانونی و مهمترین نقطه ضعف آن نبودن مدیریت فرآیندی که متضمن شفافیت و سهولت در مقابله با فساد و اداره روان و ارزان شهر است.
به عنوان سوال آخر، آیا شما به آینده امیدوار هستید؟
قطعا بله امیدوارم؛ اما باید یاد بگیریم که توازن امیدواری و خوشبینی با واقعنگری را برقرار کنیم.