تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
کد خبر: ۱۱۰۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵

جنبش دانشجویی و گذار به دموکراسی

محمد توسلی
تدبیر24: محمد توسلی متولد 1317 در تهران است. او در سال۱۳۳۵ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشجویان بود. وی از سال۱۳۴۰ و با تشکیل نهضت آزادی از اعضای آن شد و در سال ۴۱ برای تحصیل در رشته حمل‌ونقل و ترافیک به آلمان رفت. سپس برای ادامه تحصیل در رشته راه و ترافیک به آمریکا رفت. وی بعد از انقلاب اسلامی به‌عنوان اولین شهردار تهران راهی بهشت شد. 60سالگی 16 آذر بهانه‌ای بود تا پای حرف‌های او درباره جنبش دانشجویی بنشینیم.



انجمن اسلامی پس از سال 76 و شروع اصلاحات چه رویه‌ای پیش گرفت؟


جنبش دانشجویی تغییرات تدریجی داشت، تا سال 68 یک دوران را می‌گذراند و از 70 به بعد با تحولات سیاسی به تدریج این تغییرات در حال انجام است. در حقیقت این سال شروعی برای آغاز گفتمانی جدید در انجمن‌های اسلامی و کلا جنبش‌های دانشجویی در دانشگاه‌های ایران است. همین دانشجویان در سال 76 گفتمان اصلاحات را در جامعه بسط و گسترش می‌دهند.  حضور موثر جنبش دانشجویی در کنار اصلاحات آن هم بعد از بیش از یک‌دهه سکوت جنبش دانشجویی بیش از پیش در فراگیرشدن این گفتمان در بطن جامعه موثر بود.  دانشجو به صفت دانشجوبودن آزاد فکر می‌کند و بر اساس مبانی علمی فکر می‌کند و ارتباطش با جهان بسیار بیشتر و از اقشار مختلف جامعه است و معرف مطالبات عمومی جامعه است و به طور طبیعی زمانی که گفتمانی مطرح می‌شود که مطالبه تاریخی ملت ایران است، او نیز از این گفتمان دفاع  و از آن حمایت می‌کند و طبیعی بود دانشجویان از گفتمان اصلاحات دفاع می‌کنند و جنبشی به وجود می‌آید به نام جنبش دوم‌خرداد.  بعد از دوم‌خرداد فضای جدید و شور جدیدی در جامعه به وجود آمد به خصوص تفاوت آرای آقای خاتمی با کاندیدای رقیب که یک شوکی در فضای جامعه و بالطبع در محیط‌های دانشگاهی به وجود آمد و یک شور و نشاطی در جامعه شکل گرفت و بازتاب آن در دانشگاه نیز بسیار مشخص بود.  از سویی راست سنتی نیز به هر حال برای یک مقطع زمانی شش‌ماهه می‌توان گفت حتی از این اتفاق متحیر بودند و بعد شروع به سازماندهی خود کردند و آن جمله صحیح آقای خاتمی که هر 9روز یک بحران در کشور به وجود می‌آمد از همین سازماندهی طرف مقابل به وجود آمد.

جنبش دانشجویی بعد از دوم‌خرداد چه مسیری را پیمود؟


جنبش دانشجویی در یک مقطعی راه به افراط پیمود. جنبش دانشجویی بعد از دوم‌خرداد دچار اشتباه شد و این تصور را داشت حالا که آقای خاتمی رییس‌جمهور شده است و به هر حال دانشجویان تمام‌قد در کنار اصلاحات ایستاده‌اند باید به‌سرعت به مطالبات جنبش دانشجویی پاسخ داده شود؛ در حالی که حداقل در همان زمان هم مشخص بود با آن شرایطی که در آن زمان وجود داشت تغییرات اجتماعی یک‌شبه شکل نمی‌گیرد و باید گام به گام انجام شود و این عدم تحمل آنان موجب یک اشتباه تاریخی از سمت جنبش‌های دانشجویی و انجمن‌های اسلامی شد و مطالبات را خارج از وسع و ظرفیت انقلاب از آقای خاتمی مطالبه کردند و این گزینه اشتباه را داشتند که تصور کردند جنبش‌های دانشجویی باید وارد عرصه سیاست و انتخابات شوند در انتخابات شوراها شرکت کردند، در انتخابات مجلس شرکت کردند و وارد مجلس شدند و فکر می‌کردند که جنبش دانشجویی به‌عنوان یک حزب باید عمل کند و چون مطالبات عملی نمی‌شود و با واقعیت سیاسی و اجتماعی جامعه تطبیق نداشت عملا در مقطعی به جدایی جنبش دانشجویی از روند صحیح اصلاحات انجامید.  ناگفته هم نماند که در این میان گروه‌های نزدیک به گرایشات چپ هم نقش بسیاری داشتند؛ اینکه ناگهان چپ غیراسلامی در انجمن اسلامی نفوذ کرد و شعارهایی می‌دادند که اصلا با واقعیت سیاسی جامعه هیچ نزدیکی نداشت و نتیجه اینکه در شعارهای‌شان از خود آقای خاتمی هم عبور کردند.  در حقیقت انجمن‌های اسلامی که یک تشکل قانونی و منسجم و در چارچوب قانون است ناگهان از رییس‌جمهور قانونی خودشان هم قصد عبور داشتند و برخی با شعارهای تند کودکانه- که انجمن اسلامی بر آن تاکید داشت- بنا داشتند از اسلام هم بگذرند و خاطرم هست که در یکی از نشست‌ها که دعوت شده بودم صراحتا به دانشجویان گفتم که این رفتارها و شعارها خلاف عقلانیت و منطق است و هیچ طرفی از این رفتار نیست غیر از صدمه‌زدن به جنبش اصلاحات و آقای خاتمی.

فکر نمی‌کنید قسمتی از خواسته‌های جنبش دانشجویی نادیده گرفته شد که آنها راه رادیکالیسم و افراط را پیش گرفتند؟


خواسته‌های دانشجویان شاید بحق بود اما احتیاج به زمان داشت، باید زیرساخت‌های جامعه و عرصه سیاست آماده می‌شد تا آن خواسته‌ها محقق می‌شد. راه رسیدن به دموکراسی و دموکراسی‌خواهی یک فرآیند است نه یک پروژه. به گفته مهندس بازرگان، آزادی و دموکراسی یادگرفتنی و یک فرآیند است که باید طی شود. آمپول یا دارو نیست که با مصرف آن ناگهان جامعه دموکراتیک شود.  

چه اتفاقی برای همین جنبش دانشجویی در فاصله 16 سال و به‌خصوص انتخابات سال 92 می‌افتد؟


فکر می‌کنم سال 92 اتفاق مهمی افتاده است، همان طور که گفتم دموکراسی یادگرفتنی است و جامعه مدنی ما از جمله جنبش دانشجویی متوجه شد که باید برای‌گذار به دموکراسی این فرآیند طی شود. دو گفتمان در جامعه ایران بعد از انقلاب جریان داشته؛ یکی گفتمان تغییرات و تحولات تدریجی و گام‌به‌گام یعنی اصلاحات و یکی گفتمان تغییرات رادیکال. بعد از رخدادهای سال 88 و تحولات خارج از کشور، در داخل کشور این گفتمان به‌وجود آمد که باید گفتمان اصلاحات مرزبندی مشخصی با گفتمان براندازی داشته باشد و این تحلیل، فعالان سیاسی ما را به این نتیجه رساند که باید به ائتلاف دست پیدا کنند تا تجربه اتفاقات سال 84 تکرار نشود و هم اینکه مرزبندی که بعد از سال 1388 لازم بود، انجام بشود و نشده بود صورت گیرد و این نکته مهمی است که این مرزبندی انجام شد. اکثریتی از مردم به گفتمان اصلاحات عمل کردند، بالاخره 75درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و به‌رغم اینکه فشارهای سیاسی در داخل زیاد بود اما مردم این گفتمان را انتخاب کردند و‌به نظر بنده نه مردم که مسوولان هم در این مسیر گام بزرگی را برداشتند که ارزشمند است.  جنبش دانشجویی هم در همین مسیر در کنار مردم و جامعه مدنی و مسوولان به نوعی از پختگی رسید و این موضوع را می‌توان در رفتار این جنبش حداقل در سال1392 به روشنی دید.

شما به عنوان شخصی که در حساس‌ترین برهه تاریخی ایران فعال دانشجویی بودید کارکرد جنبش‌های دانشجویی را چگونه می‌دانید و ارزیابی می‌کنید؟


به‌نظر بنده با توجه به تجربه 50ساله‌ای که در این مسیر دارم جنبش دانشجویی باید به چند بخش تقسیم شود؛ یک بخش نهادهای فرهنگی است. انجمن اسلامی باید یک نهاد فرهنگی و اجتماعی باشد که دانشجویی که وارد دانشگاه می‌شود در این انجمن‌ها از نظر اجتماعی و فرهنگی به بالندگی لازم دست پیدا کند و در کنار آن باید نهادهای فرهنگی و مدنی دیگری در دانشگاه‌ها تشکیل شوند که دانشجویان متناسب با علاقه خود در این نهادها و انجمن‌ها حاضر شوند. از مجموع این نهادهای مدنی می‌تواند سازمان‌های دانشجویی شکل بگیرد که صنفی است و طبق قانون سازمان‌های صنفی دانشجویان مطالبات عمومی دانشجویان را درخواست می‌کنند و در مقاطعی هم هماهنگ با جنبش‌های اجتماعی می‌توانند مطالبات سیاسی و اجتماعی نیز داشته باشند اما در قالب یک نهاد دانشجویی نه نهاد سیاسی. دانشجو زمانی که صاحب بلوغ سیاسی شد، می‌تواند عضو سازمان سیاسی شود و سازمان‌های سیاسی و احزاب می‌توانند صاحب شاخه دانشجویی باشند اما این موارد باید تفکیک شده و جدا از هم باشد و کارکرد این دو با یکدیگر ادغام نشود. جنبش دانشجویی باید مستقل و دموکراتیک و انتخابی باشد و اینچنین ساختاری می‌تواند چشم‌انداز بسیار خوبی برای آینده کشور باشد. تریبون‌های آزاد باید در این نهادها شکل بگیرد و ساختار مستقل داشته باشند.   اما چون از 16آذر و تحولات جنبش دانشجویی در این 60سال آغاز کردیم، می‌خواهم در پایان نکته‌ای را بیان کنم که 16آذر یک نقطه تاریخی نه در جنبش دانشجویی که در تحولات اجتماعی جامعه ایران است. از یک سو مقاومت و ایستادگی جنبش دانشجویی را در مقابل سلطه بیگانگان نشان می‌دهد و از سویی مطالبات تاریخی ملت ایران را نمایندگی می‌کند که این از ویژگی‌های جنبش دانشجویی است. از سوی دیگر جامعه ما و جنبش دانشجویی ما باید به این پدیده توجه کنند که کسانی که موافق جنبش اجتماعی نیستند خودشان همیشه در رادیکالیزه کردن جنبش‌ها تلاش می‌کنند و این از نشانه‌های روشن 16آذر 1332 است و باید از این موضوع سرمشق گرفته شود. فکر می‌کنم جنبش دانشجویی بعد از سال‌های اخیر این بلوغ را پیدا کرده است که در دام رادیکال‌ها نمی‌افتد و به سمت افراطی کردن فضا نمی‌رود. باید این بلوغ جنبش دانشجویی را قدر نهاد و تقدیر کرد که هم جامعه و هم جنبش دانشجویی در «گذار به دموکراسی» گام‌های مثبتی را برمی‌دارند؛ بنابراین می‌توان به آینده امیدوار بود.

مریم قربانی‌فر

منبع:شرق

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: