تدبیر24»در حالی که منوچهر هادی کارگردان سریال «دلدادگان»، قبل از قسمت پایانی
قول یک غافلگیری در قسمت آخر سریال را داده بود و همه مخاطبان منتظر بودند
ببینند سرنوشت شخصیتهای سریال «دلدادگان» به کجا میرسد، این سریال در
نهایت بعد از سه فصل با پایان غیر جذابی که داشت باعث تعجب مخاطبان شد و
حواشی زیادی را ایجاد کرد. بنابراین مروری داریم بر دلایل جذاب نبودن قسمت
پایانی و اتفاقاتی که مخاطب با توجه به قصه، جای آنها را در قسمت آخر خالی
میدید.
در فصل اول
دیدیم که «افسانه مشکات» به دلیل خصومت شخصی که با خانواده «امیر پورسلیم»
داشت، او را در شرکت واردات و صادرات خود استخدام کرد تا پول شویی و
تخلفهای مالی شرکت را به گردن او بیندازد و بعد همراه دخترش «ارغوان» از
ایران بروند. در فصل دوم که در دهه 50 میگذشت، سریال گذشته «افسانه» و
خانواده «امیر» را نشان میداد و برای مخاطب روشن شد که چون «افسانه» پدر
«امیر» را در کشته شدن همسرش مقصر میدانست از او کینه به دل گرفته بود.
فصل سوم هم در زمان حال میگذشت و مربوط به نتیجه کینهورزی «افسانه» و به
هم ریختن خانواده «مالک» بود.
بعد
از زمزمههای عوامل سریال درباره غافلگیر شدن مخاطب تا قسمتهای پایانی،
مردم حدسهای جالبی درباره قصه زدند و این شک در ذهن مخاطب ایجاد شده بود
که شاید «نادر» هم زنده و در زندان باشد، اما «عنایت» این موضوع را از
«افسانه» پنهان کرده و با ثابت کردن خودش به او، توانسته بود اعتمادش را
جلب کند.
سریال دلدادگان
به
همین دلیل یکی از اتفاقات جالبی که مردم حدس میزدند ممکن است در قسمت
آخر شاهد آن باشند، زنده ماندن «نادر» بود، نه فرار «افسانه»، نه به کما
رفتن «ارغوان» و نه کشته شدن «هاتف»!
یکی
از مهمترین رازهای سریال، ماجرای «ارغوان» و «امیر» بود و طبیعتا مردم
منتظر بودند لحظه روبهرو شدن «ارغوان» با مادر واقعیاش یعنی «مرضیه» را
ببینند یا بدانند واکنش «امیر» وقتی متوجه میشود فرزند واقعی خانواده نیست
و مادر او «افسانه» است چه خواهد بود، اما این راز تا پایان هم سر به مهر
ماند و «ارغوان» و «امیر» اصلا متوجه چنین حقیقت مهمی در زندگیشان نشدند،
چه برسد به این که بخواهند عکسالعمل خاصی به این اتفاق نشان دهند! اصلا
درباره سرنوشت این دو شخصیت مهم قصه، این که «امیر» به جای «ارغوان» صدمه
میدید بار دراماتیکی برای سریال داشت، اما اتفاقی که برای «ارغوان» افتاد
چندان برای مخاطب تاثیرگذار نبود.
اتفاق
مهم دیگری که «افسانه» از ابتدای قصه و در فصل گذشته از آن بیخبر بود،
ماجرای بدیهای «نادر» در حق «مالک» بود. برخلاف تصور «افسانه»، این «نادر»
بود که با خودخواهی باعث تبعید «مالک» شده بود و اجازه نداده بود آنها با
یکدیگر ازدواج کنند. حتی این موضوع که «نادر» چطور «افسانه» را به دست
آورده برای «افسانه» مهم بود و او در یکی از قسمتهای فصل گذشته از «نادر»
این سوال را پرسید و او دروغ گفت و به همسرش اطمینان داد که با نامردی این
کار را نکرده! اگر «افسانه» این حقیقت را میفهمید، بخش مهمی از انگیزهاش
برای انتقام زیر سوال میرفت، به علاوه این احساس که او در تمام این سالها
در بیخبری به سر میبرده و خودش حسابی در این ماجرا بازی خورده بود، برای
شخصیتی مانند او که خیلی احساس زرنگی میکرد بسیار سنگین و عذابآور بود.
روشن شدن این حقیقت میتوانست اتفاق جذابی را رقم بزند که حتی به آن
اشارهای هم نشد.
از
آن جایی که جالبترین نکته قصه «دلدادگان» این بود که کینه «افسانه»
دامنگیر خودش شود و او ندانسته فرزند خودش را قربانی کینه و انتقام کند،این
که «افسانه» باور نکند «امیر» همان «سهیل» است و پا به فرار بگذارد،
سادهترین و بدترین واکنشی بود که میتوانست برای این شخصیت در نظر گرفته
شود، به همین دلیل این اتفاق باعث تعجب مخاطبان شده بود.
سریال دلدادگان