رقابت و اختلافنظر بر سر اینکه چه سریالی را میتوان برترین سریال تلویزیونی دانست بالاست. ولی قطعاً better call saul یکی از 5 سریال برتر تاریخ تلویزیون است. روایتی از زندگی مردی ساده که دست سرنوشت و البته کینۀ اطرافیان او را به یک وکیل زیرک و گاهی خلافکار تبدیل میکند. رویکردی همانند آنچه کارگردان مشترک کار، وینسن گیلیان، در بریکینگ بد در پیش گرفت، اما این بار بهجای کار در آزمایشگاه شیمی، سری به دادگاه میزنیم تا راههای گریز قانونی در راستای کمک به خلافکاران را بدانیم.
ساول گودمن ـ مدافع مجرمان خردهپا یا همان جیمی مکگیل پیشین ـ همیشه سائول گودمن، یک وکیل متخصص، شیمیدان و فروشنده شیشه (والتر وایت) نبود. ششسال پیش از اینکه گودمن وکالت بدنامترین جنایتکار آلبوکرکی را آغاز کند، جیمی مک گیل یک وکیل خردهپا بود که تلاش میکرد نامی برای خود دستوپا کند. او یک قهرمان قدرتمند برای مشتریان کمدرآمد بود؛ مردی مستضعف که اخلاق و جاهطلبیهایش اغلب با یکدیگر در تضاد بودند. او با وجود تلاش فراوان از سوی برادر بزرگش که از قضا وکیل برجسته و نخبهای است، حمایتی دریافت نمیکند و اغلب تحقیر میشود. دوستی او با کیم و بعدها ازدواجش با او، افق تازهای در زندگی جیمی میگشاید؛ هرچند این زندگی زیبا چندان دوام نیاورد... . در ادامه، به نقد سریال بهتره با ساول تماس بگیری میپردازیم.
یکی از مهمترین نکات در نقد سریال better call saul این است که ما پایان سریال را میدانیم. قالب سریال یک پیشدرآمد است. پرسش اصلی و کاملاً برجسته در بخش پایانی فصل یک، هنگامی که جیمی به مکان دیرینهاش و ترفندهای گذشتهاش برمیگردد این است: «آیا او گودمن است؟» اگر بله، چگونه هردو (ساول و جیمی) پدید میآیند؟ اعترافی را که والتر وایت دربارۀ ساخت و فروش شیشه کرد بهیاد بیاورید: «من در این کار خوب بودم». او خوب بودن در ساخت شیشه را دلیل تداوم کارش میدانست. شاید جیمی در کلاهبرداری مهارت دارد؛ به این معنی که تظاهر میکند آدم خوبی است، اما نیست! او تمایل دارد به همه بگوید وکیل بزرگی است، اما نمیتواند آن را مدیریت کند.
موارد بسیاری در سریال بهتره با سال تماس بگیری برای دوست داشتن وجود دارد. سریال زیبایbetter call saul با بازی فوقالعادهی بازیگرانش یکی تأثیرگذارترین و خیرهکنندهترین فیلمبرداریهای تلویزیونی را دارد. در فصل دوم از سریال بهتره با ساول تماس بگیری هرچند شخصیتهایی مانند ناچو، ارنی و حتی هکتور سالامانکا گسترش یافتهاند و به آنها عمق داده شده است، اما شماری از شخصیتها به حاشیه رفتهاند.
بدیهی است که باب اودنکرک و جاناتان بنکس را بهدلیل اینکه ستارگان پرفروغ سریال بودند ستایش کنیم. نبرد ارادۀ او با هکتور سالامانکا و فداکاریاش در قبال نوهاش تأثیر بزرگتری بر جهان بیرون و شخصیتهای دیگر دارد.
در این میان نمیتوان نقش مهم بازیگران فرعی سریال بهتره با ساول تماس بگیری را نادیده گرفت؛ بهطور مثال، شخصیت مایکل مککین. هرچند از مایکل مککین کمتر در فصل دو استفاده شد، اما یک جاذبۀ باورنکردنی برای شخصیت پیچیده و نفرتانگیز چاک به ارمغان آورد.
سریال بهتره با ساول تماس بگیری در فصل سوم رشد و پیشرفت داشت. این فصل حول محور جیمی مک گیل میچرخد تا ساول گودمن را کامل کند. بزرگترین مشکل این درام، ترکیب دو سریال با موضوعهای مختلف است. یکی از آنها مبارزه اخلاقی، زندگی پرفرازونشیب و روابط پیچیده جیمی است و دیگری در پی کشف معاملات جنایی سران کارتل به همراه مایک است. هرچند این سریال در فصل سه بخشهایی دارد که شکاف میان این دو روایت را محسوستر میکند، اما موفق میشود تعادلی میان دو موضوع برقرار کند و تمرکز را بر جیمی برگرداند.
بهنظر میرسد سازندگان هرچه در توان داشتند برای پرتنش کردن این رابطۀ برادری به رخ کشیدند. جیمی، چاک را در دادگاه در حضور همگان تخریب میکند. همۀ اینها بخشی از روند تمایل جیمی به شخصیت ساول گودمن است. این یک امتیاز ویژه برای باب اودنکرک است که بازی او لحظات ظریفی را به تصویر میکشد و جیمی را به سمتوسوی تاریک این شخصیت سوق میدهد. کیم در روند این تغییر در کنار او بهعنوان شریک به مبارزه ادامه میدهد؛ درهمانحال که کنترل خود بر حرفهاش را از دست میدهد، جیمی نیز در حال افول است.
یکی از مسیرهای مبهم مربوط به چاک است که با وجود تلاش برای سلامتی خود، در پایان فصل اقدام به خودکشی میکند. بههماناندازه که چاک منفورترین شخصت در نقد سریال better call saulاست، بازی مککین او را از یک شخصیت بدذات به یکی از زیباترین و جذابترین، نفرتانگیزترین و دلخراشترین شخصیتهای سریال تبدیل کرد. یکی از جالبترین رویدادها، تصمیم مایک برای کار با گاس است.
مانند همۀ فصلهای پیش، فصل چهارم با صحنۀ سیاهوسفید جن، ساول گودمن پیشین، آغاز میشود. این سریال تنها پیش درآمدی بر breaking bad و نقد سریال بریکینگ بد نیست؛ بلکه پیشدرآمدی بر زندگی آیندۀ جن یا سری آینده در جستوجوی جن، یا چیزی مانند آن است. شاید باور نکنید ساول گودمنی که شادی را به سریال اندوهبار بریکینگ بد افزوده بود، موجودی بینهایت دلشکسته باشد. جیمی در آغاز اغلب برادر مثبتتر و از نظر اخلاقی قابلتغییر و احمق برای چاک بود.
بازی باورنکردنی شخصیت کیم (با بازی رئا سیهورن) و تبدیل شدن جیمی به چیزی تاریکتر که از ناامیدی نشئت میگرفت، خط پایانی برای فصل چهار میسازد. سکانس دادگاه برای تأیید حکم وکالت جیمی به یک صحنۀ مرگ شبیه شده است. هیچ انسانیتی در او دیده نمیشود. صمیمیت ساختگی او هنگام تعریف خاطرات برادرش ضمن غافلگیر کردن شریک زندگیاش، توجه غریبههای حاضر در اتاق را به خود جلب میکند.
در فصل پنجم مهمترین پرسش این است که سرنوشت کیم چه میشود؟ بهنظر میرسد چرخش آنها بهسوی تاریکی است؛ تعادل میان آنها به شکل کوچک ولی مهمی تغییر کرده است. در حالی که کیم بهسرعت در مسیر حرفهای خود پیش میرود، بهنظر میرسد حس تردید تازهای بر جیمی فشار میآورد. گویا او نیز متوجه شده که به نقطۀ عطفی رسیده است و تمایلی به رها کردن جیمی مک گیل و پذیرش زندگی آینده خود بهعنوان سائول گودمن ندارد. درنهایت باید گفت تبدیل فصل 5 از سریال better call saul به سریال بریکینگ بد با ورود والتر و جسی کلید میخورد.
در این مقاله به نقد سریال better call saulکه یکی از محبوبترین سریالهای حال حاضر دنیاست پرداختیم. این سریال روایتی از آغاز تا شاید پایان زندگی یک مرد، یک برادر، یک همسر و البته یک وکیل سطح پایه است. بهتره با ساول تماس بگیری مانند بریکینگ بد سکانس خستهکنندهای ندارد و نهتنها از نسخۀ پیشینش پیروی میکند، بلکه به تفسیری از آن تبدیل شده است.
اگر بهدنبال سایتی برای خواندن نقد فیلم و سریال و انیمههای روز و مطرح جهان میگردید، ما به شما سایت اهل سینما را معرفی میکنیم. سایتی نوپا که شما را با سریالها و فیلمهای برتر جهان بیشتر آشنا میکند. برای خواندن نقد و تحلیلهای تخصصی از آثار محبوبتان به سایت اهل سینما به آدرس www.fromcinema.com سربزنید.