تدبیر24» محمدمهدی محمدی – پژوهشگر حوزه استراتژي - در سالهای اخیر، اقتصاد ایران بارها با واژهای گره خورده که بیشتر از آنکه یک اصطلاح اجتماعی باشد، به تجربهای زیسته برای مردم، مدیران و فعالان اقتصادی تبدیل شده و آن تابآوری است. تابآوری یعنی توان یک سیستم برای بقا و ادامه مسیر، حتی وقتی فشارها از زمین و آسمان بر سرش میبارند. صنعت پتروشیمی ایران، بهعنوان قلب تپنده صادرات غیرنفتی کشور، بارها این آزمون را پشت سر گذاشته و هر بار با زخمی تازه، اما همچنان زنده و ایستاده به مسیر خود ادامه داده است. اما امروز ماجرا پیچیدهتر از همیشه است. ترکیب تحریمهای چندلایه ظالمانه و شوکهای ژئوپلیتیک جهانی، از جنگ اوکراین گرفته تا تنشهای دریای سرخ، زنجیره ارزش پتروشیمی ایران را در وضعیتی قرار داده که نیازمند بازخوانی جدی و یافتن راهبردهای نو برای پوشش ریسکهای عملیاتی و تجاری است.
برای فهم این وضعیت، باید کمی عقبتر برویم. دههها صنعت پتروشیمی ایران با یک روایت ساده معرفی میشد و آن خامفروشی کمتر، ارزشافزوده بیشتر بود. این شعار در ظاهر درست بود، اما در عمل وقتی پای تحریمها به میان آمد، مسیر سادهای که روی کاغذ ترسیم شده بود، به مجموعه عملیات های پر فراز و نشیبی تبدیل شد. صادرات محصولات پایه مثل متانول و اوره، بهدلیل شفافیت بالا و ردیابی آسان، در تیررس تحریمها قرار گرفتند. همین امر بسیاری از شرکتها را به سمت صادرات واسطهای یا دور زدن مقررات با کشتیهای بیپرچم و اسناد جعلی سوق داد. اما با شدت گرفتن تحریمهای ثانویه و ردیابیهای مالی و لجستیکی توسط غرب، این مسیرها هم روزبهروز پرهزینهتر و مخاطره انگیز شدند.
همزمان، شوکهای ژئوپلیتیک جهانی هم کار را دشوارتر کردند. وقتی در اوایل ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین حمله کرد، زنجیره جهانی انرژی بهطور کامل بههم ریخت. اروپا که سالها به گاز ارزان روسیه عادت کرده بود، ناگهان با کمبود انرژی و جهش قیمتها روبهرو شد. این فرصت بالقوهای برای تولیدکنندگان آسیایی، ازجمله ایران، ایجاد میکرد. اما درست در همان لحظه که بازار اروپا تشنه بود، موانع بانکی، بیمهای و حملونقل اجازه نمیداد محصولات ایرانی راهی مطمئن به این بازار پیدا کنند. کشتیهای بیمهنشده در بنادر متوقف میشدند، بانکها از ترس جریمههای آمریکا نقلوانتقال پول را بلوکه میکردند، و مشتریان اروپایی ترجیح میدادند به سراغ قطر یا حتی آمریکا بروند تا از دردسرهای ایران دور بمانند.
حالا به این معادله باید تنشهای دریای سرخ را هم اضافه کرد. از اواخر ۲۰۲۳، با حملات یمن به کشتیهای عبوری، مسیر سوئز بهعنوان شریان اصلی تجارت جهانی بارها مسدود میشد. شرکتهای بزرگ حملونقل مثل مرسک و MSC کشتیهای خود را به سمت دماغه امیدنیک در آفریقا هدایت کردند که مسیری طولانیتر و به مراتب گرانتر بود. برای ایران، که پیشتر هم با محدودیتهای بیمه و پرچم دستوپنجه نرم میکرد، این اتفاق یعنی دو برابر شدن هزینههای حمل و کاهش جذابیت محصولات در بازارهای دوردست. اینجاست که مسأله تابآوری بهجای یک واژه تزئینی و صرفا آکادمیک، به دغدغهای حیاتی بدل میشود.
معنی تابآوری زنجیره ارزش در چنین شرایطی چیست؟ به زبان ساده، یعنی توانایی یک صنعت برای ادامه تولید و صادرات، حتی وقتی محیط بیرونی پر از شوک و تهدید است. این تابآوری میتواند از مسیرهای مختلف ساخته شود. یکی از مهمترین آنها تنوعبخشی به بازارهاست. برای سالها، صادرات پتروشیمی ایران به چند مقصد محدود مثل چین، هند و ترکیه گره خورده بود. این وابستگی، در دوران تحریم و بحرانهای ژئوپلیتیک، به یک نقطه ضعف بدل شد. در حالیکه کشورهای رقیب با ایجاد دفاتر بازاریابی در آفریقا، آسیای جنوبشرقی و حتی آمریکای لاتین توانستند بازارهای جایگزین را بسازند در حالیکه ایران هنوز بهطور سنتی روی مشتریان محدود حساب باز میکند.
از سوی دیگر، تابآوری نیازمند بازنگری در مدل لجستیک است. در جهان امروز، حملونقل فقط جابهجایی فیزیکی کالا نیست. یک اکوسیستم پیچیده از بیمه، ردیابی دیجیتال، قراردادهای هوشمند و زیرساختهای بندری است. بسیاری از کشورهای رقیب کشورمان، از مالزی گرفته تا امارات، با سرمایهگذاری در بنادر هوشمند و استفاده از فناوری بلاکچین برای ردیابی محمولهها، توانستهاند شفافیت و اعتماد بیشتری در زنجیره ارزش ایجاد کنند. این فناوریها باعث میشوند خریداران مطمئن باشند کالایی که تحویل میگیرند همانی است که سفارش دادهاند و مسیر آن از ابتدا تا انتها قابلردیابی است. در ایران اما هنوز بخش بزرگی از صادرات بر پایه اسناد دستی و هماهنگیهای فردی انجام میشود. وضعیتی که نهتنها آسیبپذیری را بیشتر میکند، بلکه هزینهها را هم بالا میبرد.
اقتصاد دیجیتال میتواند در این نقطه یک تغییر بازیساز باشد. تصور کنید اگر پتروشیمیهای ایران به جای اتکا به واسطهها، از پلتفرمهای دیجیتال B2B برای عرضه محصولات استفاده کنند، پلتفرمهایی که با قراردادهای هوشمند کار میکنند و تبادل مالی را از مسیر رمزارزها یا سیستمهای بانکی جایگزین انجام میدهند. چنین مدلی، علاوه بر کاهش ریسکهای ناشی از تحریم، میتواند شفافیت و سرعت معاملات را افزایش دهد. نمونههای مشابه در روسیه و چین نشان دادهاند که استفاده از فناوری دیجیتال در صادرات انرژی و مواد خام، نه تنها امکانپذیر است، بلکه به مرور میتواند کانالهای رسمی جایگزین را بسازد. البته موانع حقوقی و سیاسی آن زیاد است، اما نادیده گرفتن این فرصت، در حکم عقبماندن بیشتر از رقبا خواهد بود.
نکته مهم دیگر در تابآوری، تغییر نگاه به محصول است. صادرات متانول وقتی باید با دهها واسطه و هزینههای اضافی حمل شود، در نهایت سود چندانی برای کشور ندارد. در مقابل، تولید پلیمرهای پیشرفته و محصولات پاییندستی که در بازارهای جهانی تا ۲ هزار دلار در هر تن ارزش دارند که میتواند هم درآمد بیشتری ایجاد کند و هم وابستگی به مسیرهای پرخطر را کاهش دهد. کشورهای موفق در صنعت پتروشیمی دقیقاً همین مسیر را طی کردهاند و آن حرکت از فروش مواد خام به سمت تولید محصولات پیچیدهتر که تقاضای جهانی باثباتتری دارند و مشتریان آنها حاضرند برای تأمین مطمئنتر هزینههای بیشتری بپردازند.
در این میان، موضوع حملونقل شاید بیش از هر زمان دیگری حیاتی شده باشد. ایران با داشتن موقعیت جغرافیایی استثنایی، میتواند به یک هاب ترانزیتی بزرگ در منطقه بدل شود. اما واقعیت این است که زیرساختهای بندری، ناوگان کشتیرانی و شبکه ریلی کشور فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد. وقتی کشوری مثل ترکیه با استفاده از بندر مرسین و اتصال آن به شبکه ریلی اروپا توانسته سهمی قابلتوجه از ترانزیت منطقه را در اختیار بگیرد، ایران همچنان با مشکلاتی چون فرسودگی ناوگان، کندی ترخیص کالا در گمرکات و نبود سرمایهگذاری در بنادر مدرن دستوپنجه نرم میکند. این شکاف زیرساختی باعث شده که حتی در مواردی که تقاضا برای محصولات ایرانی وجود دارد، هزینه حمل آنقدر بالا برود که مشتریان عطایش را به لقایش ببخشند.
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، تابآوری زنجیره ارزش پتروشیمی ایران بدون یک نگاه استراتژیک و آیندهنگر ساخته نخواهد شد. این نگاه باید همزمان به چهار محور توجه کند: تنوعبخشی به بازارها، دیجیتالیکردن زنجیره تأمین، ارتقای زیرساختهای حملونقل و حرکت به سمت محصولات با ارزش افزوده بیشتر. هر کدام از این محورها به تنهایی مهم است، اما وقتی در کنار هم قرار بگیرند، میتوانند یک سپر واقعی در برابر فشارهای تحریم و شوکهای ژئوپلیتیک بسازند.
امروز، اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری به چنین سپری نیاز دارد. نه میتوان انتظار داشت که تحریمها یکشبه برداشته شوند، و نه میتوان شوکهای ژئوپلیتیک را پیشبینی و کنترل کرد. تنها چیزی که در اختیار ماست، انتخاب استراتژیهایی است که زنجیره ارزش را مقاومتر، انعطافپذیرتر و هوشمندتر کنند.
منبع :روزنامه شرق