در این مجال کوتاه میخواهم جوابی برای این سئوال خود
بیابم که چرا ما نمیتوانیم برنامه ای بسازیم که دیگران از آن تقلید کنند ؟
در فرآیند ساخت یک برنامه و یا مجموعه تلویزیونی مولفه
های زیادی درگیر هستند که بنا به سلیقه سازندگان ، شاید بتوان بعضی را حذف و برخی
دیگر را پر رنگ تر نمود اما همه این برنامه ها ناگزیر دارای یک مغز متفکر و طراح
است. در اینجاست که هسته اولیه کار شکل میگیرد و نقطه استراتژیک کار نیز اینجاست.
از ماحصل پیداست که یا طراحان برنامه های رسانه ملی
انگیزه و دغدغه مسائل اجتماعی را ندارند و یا صلاح و آسایش را در این دیده اند که
سراغ تجربه های جدید نروند و تنها به باز تکرار و بومی نمودن برنامه های پر طرفدار
شبکه های ماهواره ای بپردازند. خوب تا اینجا معلوم شد که بجای اینکه اصول و مبانی مد
نظر قرار گیرد ، ذائقه بیننده اصالت می یابد و رسانه ملی از ابزار فرهنگی تبدیل به
بازار تجارت میشود و در تجارت هم برنده کسی است که کالای خود را بهتر بتواند
بفروشد. در این بازار مورد معامله «فرهنگ» است و ثمن آن بخس.
اکنون با صدای رسا میپرسم «فأین تذهبون ؟» دوستان جوان و
دانشگاهی عزیز با این رویکرد به کدام سو در حرکتیم ؟ آینده این مملکت از آن ماست و
از ما ، کمتر کسی است که آثار این تهاجم را با قلم یا قدم خود دفع کند. کم کم در
حال مسخ شدن هستیم و دائم انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه میرویم و بی
مسئولیتی خود را نادیده میگریم.
اساتید و دانشجویان رشته های علوم اجتماعی و روانشناسی
بهترین گزینه برای نظریه پردازی و تولید محتوای فاخر هستند اما جای خالی آنها به
شدت احساس میشود. با حضور این افراد در صحنه میتوان به سئوالهای زیادی پاسخ داد
منجمله اینکه : چگونه باید برنامه سازی کرد تا مخاطب تیزهوش امروزی احساس نکند
رسانه در حال تحمیل طرز تفکری خاص به اوست؟ ساختار یک کلیپ ، نماهنگ و یا مسابقه
تلویزیونی خوب که بر اساس آئین و آموزه های ایرانی - اسلامی خودمان باشد چیست ؟
و سئوال آخر که انشاالله میروم تا خود نیز دنبال پاسخ آن
بگردم این است : آیا جوانان ما مجبور میشوند به تقلید پوشش غربی و یا خوآگاهانه آن
را انتخاب میکنند ؟ چرا ؟
و العاقبه للمتقین
محمدامین حسامی -کارشناسی ارشد فلسفه و کلام