تدبیر24: جبهه موسوم به پایداری این روزها همانطور که از نامش برآمده سخت به پایداری مشغول است، اما این پایداری این جبهه در مقابل چیست و آیا هدف از تشکیل این گروه اصولگرا آن چیزی بود که امروز به آن دچار شده است؟
به گزارش خبرنگار سیاسی تدبیر24 ، یکسالی تا انتخابات مجلس نهم باقی بود که زمزمه هایی از فعالیت یک گروه سیاسی جدید شنیده شد، گروهی که عمده اعضای آن در انتخابات سال 84 از حامیان پروپاقرص احمدی نژاد بوده و حمایت از وی را به حد اعلا رساندند! برخی از اعضای این گروه با خدمت شان در دولت اول احمدی نژاد سمت هایی از وزیر تا معاون وزیر و مدیرکل نیز گرفتند اما ظهور پدیده ای به نام مشایی در دولت کم کم این افراد را دورتر و دورتر کرد و یکی پس از دیگری بدلایلی از مناسب خود برکنار شدند و حتی حمایت آشکار شان از احمدی نژاد در انتخابات سال 88 هم نتوانست آنان را به جایگاه قبلی خود بازگرداند.
ناکامان دولت احمدی نژاد تا یکسال پس از وقایع 88 همچنان تمام تلاش خود برای چنگ زدن به ریسمان دولت اصولگرای احمدی نژاد کرده و برای حضور در قدرت تلاش می کرد. اما رییس شان دل در گروی دیگری داشت و معتقد بود مشایی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی!
گذر ایام دور از قدرت این افراد به سال 90 که رسید، تصمیم به اتحاد گرفتند، اتحادی با هدف تبرئه خود از مشکلات به جامانده از دولت احمدی نژاد و اینجا بود که در مرداد ماه 90 جبهه ای نوظهور به نام «پایداری» شکل گرفت ، جبهه ای که اعضای آن با علم به ریزش طرفداران دولت سعی داشتند تا با دادن نسبت (درست یا نادرست) انحرافی به دولتی ها ، آبروی رفته سیاسی خود را بازگردانند و مجلس نهم را از آن خود کنند. پایداری در شرایطی اعلام موجودیت و نخستین گردهمایی خود را برگزار کرد که احزاب قانونی اصلاح طلب حتی امکان برگزار جلسه ای ساده را هم نداشتند!
پس از اعلام موجودیت جبهه موسوم به پایداری که آقای مصباح یزدی رهبری معنوی آن را بر عهده داشت، دو دستگی میان اصولگرایان بیش از پیش نمایان شد و اعضای این جبهه مواضع تندی را علیه همسنگران اصولگرای خود داده و حتی بسیاری از بزرگان نظام را به ساکتی در آنچه که فتنه می خواندند متهم می کردند و بر این باور بودند که حضور مردم در روز 9 دی ماه تمام و کمال متعلق به آنهاست! و شاید به همین دلیل بود که حمید رسایی از اعضای ارشد این گروه نیز نام هفته نامه خود را نه دی گذاشته بود تا به نوعی تاکید کند که این نشریه همان حرف مردم در 9 دی را می زند!
انتخابات مجلس نهم فرارسید و اصلاح طالبان همانطور که از قبل اعلام کرده بودند، لیستی برای این انتخابات نداشتند اما هیچ یک از آنان انتخابات را تحریم نکرد اما در جناح مقابل پایداری ها حاضر به ائتلاف با جبهه متحد اصولگرایان نشده و علیرغم اینکه شماری از اعضای دولیست در تهران و برخی از شهرستان ها مشترک بود اما ساز خود را زده و تلاش آیت الله مهدوی کنی و دیگر بزرگان اصولگرایی نیز نتوانست تاثیری بر تصمیم آنان درباره اتحاد بگیرد.
پس از اعلام نتایج انتخابات نیز این جبهه با هیاهوی رسانه ای خود را پیروز نتایج می دانست و در سوی دیگر نیز جبهه متحد اصولگرایان معتقد به پیروزی در انتخابات مجلس و کسب اکثریت کرسی ها بود ! و این اعلام پیروزی ها نیز خود عاملی دیگر برای اختلاف میان اصولگرایان شد.
صدای ناخوش پایداری در سمفونی وحدت اصولگرایان ادامه داشت تا موسم انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و شورای شهر رسید و همانطور که عملکرد این جبهه در گذشته نشان داده بود قابل حدس و پیش بینی بود که آنان قصد اتحاد و یکپارچگی را ندارند و همچنان بناست بطور مستقل وارد انتخابات شوند، اما هرچه بیشتر به زمان ثبت نام در انتخابات نزدیک می شد صدای اختلاف درونی این جبهه در میان اصولگرایان نیز بیشتر شنیده می شد و در حالی که برخی از اعضای شاخص این گروهک سیاسی بر نامزدی سعید جلیلی در انتخابات تاکید داشتند، اعضای دیگر از جمله حضرت آیت الله مصباح بر کاندیداتوری کامران باقری لنکرانی، وزیر اسبق بهداشت در دولت احمدی نژاد تاکید کرده و با تبعیت از سخنان آیت الله مصباح معتقد بودند که در زمین و آسمان صالح تر از لنکرانی وجود ندارد تا اینکه سرانجام لنکرانی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده و در کمال ناباوری سعید جلیلی از شورایی که آیت الله احمد جنتی دبیر آن است مجور حضور در انتخابات ریاست جمهوری را گرفت.
پس از ورود جلیلی به انتخابات گرچه اغلب جامعه وی را به عنوان فردی که سعی در ادامه دادن راه احمدی نژاد داشت می شناختند، اما پایداری ها تصمیم خود بر حمایت از وی را گرفته بودند و در کنایه به نامزد مورد حمایت بزرگان اصولگرا از ائتلاف یک بعلاوه مردم سخن می گفتند و تا آخرین دقایق نیز نه تنها حاضر به کناره گیری از انتخابات نشده بلکه عملکرد نامزد آنان و همچنین اعضای ارشد این گروه نشان داد که برای کسب رای حتی حاضر به برخورد با دیگر نامزدهای اصولگرا نیز هستند.
با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری که مشخصا با حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و احزاب اصلاح طلب نظیر کارگزاران و ... صورت گرفت، اعضای این جبهه بیش از پیش احساس سرخوردگی و شکست را تجربه کرده چراکه خود نیز می دانستند جبهه ای که هدف از تاسیس خود را «پيشگيري از سرخوردگي و خروج از بلاتكليفي نيروهاي اصيل انقلاب كه تعهد بيشتري در پايبندي به اصول نظام و آرمان هاي امام راحل(ره) و مقام معظم رهبري(مدظلّه) دارند،» دانسته و اعضای آنكساني كه «پايبندي كامل خود را به شاخص هاي مكتب امام(ره) نشان داده» و با «عدم همراهي و يا سكوت در قبال فتنه 88، با اتخاذ مواضع شفاف در مقابل فتنه گران ايستاده »و «با جريان انحرافي كوچكترين همراهي و موافقت نداشته »و «تابع احزاب باطلي چون جريان كارگزاران غرب زده و اصلاح طلبان دين ستيز » هستند، قطعا جایی در دولت نخواهند داشت و از سوی دیگر رای چهارمیلیونی نامزدی که برای پیروزی اش میلیاردها تومان پول خرج شده بود نیز چنان جایگاهی به آنان نمی داد که بتوان نام سرمایه و پشتوانه اجتماعی را بر آن نهاد.
از سوی دیگر با مشخص شدن ماهیت دولت ، شماری از نمایندگان مجلس که پیشتر از این لیست و در غیاب نبود اصلاح طلبان به مجلس راه یافته بودند نیز کم کم راه خود را از پایداری جدا کرده تا ناپایداری در این جبهه بیش از پیش عیان شود، این شرایط سبب شد تا پایداری ها که تا چند ماه پیش با خیالی آسوده دولت یازدهم را متعلق به خود می دیدند استراتژی جدیدی را برای ماندن در قدرت در پیش بگیرند، استراتژی به نام «مخالفت و سنگ اندازی به هر قیمت».
نخستین مرحله از این سیاست همزمان با مراسم رای اعتماد وزرای پیشنهادی روحانی آغاز شد، تا جاییکه بیشترین مخالفت ها و کمترین موافقت ها با وزرای پیشنهادی از سوی نمایندگان این گروه در مجلس انجام شد و هریک از آنان به بهانه هایی نظیر میانگین بالای سنی ، حضور در فتنه ، اصلاح طلب بودن! ، ارادت داشتن به هاشمی و ... به مخالفت با آنان پرداخته و حتی برخی از آنان صحن علنی مجلس را به صحنه فحاشی و اتهام افکنی به جناح مقابل تبدیل کردند.
توافق بزرگ ژنو و وزارت نفت شاید دو کانون مورد علاقه اعضای این جریان بود. اولی بخاطر ناکامی نامزد مورد حمایتشان به عنوان دبیر شورای امنیت ملی در رسیدن به توافق و دومی هم بخاطر حضور وزیر اسبق نفت در میان اعضای این جبهه با حضور زنگنه همواره مورد هجمه اعضای این گروه قرار گرفت و حتی سخنان رهبری و حمایت صریح ایشان در مذاکره کنندگان هسته ای نیز مانع از کم کردن اعضای این گروه از حجم حملاتشان به دولت نشد تا به نوعی ثابت کنند که حاضر به پیروی از رهبری نیستند.
اختلاف افکنی بین بزرگان و خواص یک جامعه از جمله پیش زمینه های بروز فتنه است که بنظر می رسد تحرکات پایداری نشانه هایی از آن باشد. سنخنگوی این جبهه پس از انتخابات اعلام کرد که ریاستجمهوری مواضعی گرفت، که اگر قبلا بیان کرده بود ما در انتخابات با او رای میدادیم! و درجایی دیگر باهنر بیان کرد که تدوین سوالات از وزیر کابینه تدبیر و امید توسط جبهه پایداری انجام می شود.
این روزها، ساز پایداری ها نه تنها در کشور که در میان اصولگرایان نیز ناکوک است و اگر آنان به رویه خود ادامه دهند و همچنان حواس خود در درک رای مردم در 24 خرداد را مسدود نگه دارند ، دیر یا زود از صحنه سیاسی کشور حذف شده و جایی در میان حتی چهار میلیون هوادار رای دهنده به سعید جلیلی نیز نخواهند داشت.