تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۴۳۷۷۵
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵

تعداد واقعی زنان‌ معتاد مشخص‌ نیست

تدبیر24: یکی از ویژگی‌های اصلی مسائل اجتماعی این است که نمی‌توان هیچ مشکلی را صرفا فردی یا گروهی تلقی کرد بلکه در کنار منشا و بستر شکل گیری اجتماعی تمام معضلات، ضرر و زیان آن متوجه همه آحاد جامعه خواهد شد. برای مثال در کشوری که میزان بزهکاری یا آمار جرم و جنایت بالاست، شهروندان نمی‌توانند ادعا کنند از خطرها در امان هستند. اعتیاد زمانی موضوعی مردانه تلقی می‌شد که به جز درصد کمی از زنان و آن هم در شرایط خاص نظیر اعتیاد پدر یا همسر در اثر فقر شدید گرفتار آن نمی‌شدند اما، امروزه اعتیاد زنان و مشکلاتی که این اعتیاد در خانواده‌ها ایجاد می‌کند دغدغه اصلی تمام پژوهشگران و آسیب شناسان اجتماعی است. این مشکل با همان شدتی که در جامعه ما در حال رشد است به همان میزان با کمبود امکانات و بسترهای لازم برای ساماندهی مواجه است. در دولت گذشته به دلیل فقدان توجه لازم به مسائل اجتماعی معضل اعتیاد زنان در حاشیه قرار گرفت و بیشتر اقدامات جنبه برخوردی و انتظامی به خود پذیرفت درحالی که نقش سازمان بهزیستی و به‌ویژه وزارت رفاه و تامین اجتماعی پیشگیری، بهبود و ساماندهی این قبیل آسیب‌های اجتماعی است. درباره وضعیت اعتیاد زنان، به‌ویژه زنان تهرانی با فاطمه دانشور، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:
 
 در سال‌های اخیر موضوع اعتیاد زنان بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس آمارهای رسمی اعتیاد زنان نسبت به گذشته دو برابر شده است. وضعیت اعتیاد زنان تهرانی به چه شکل است و دلیل گرایش زنان به موادمخدر چیست؟

رشد آسیب‌های اجتماعی در بین زنان سریع‌تر شده است. دلایل آن در کنار پایبندی بیشتر خانواده‌های قدیمی به اخلاقیات، به تغییر نقش زن در خانواده بر می‌گردد. به دلیل پایبندی بیشتر زنان قدیمی به وظایف اجتماعی که در عرف یا شرع دارند، در کنار محدودیت برای حضور آزادانه در اجتماع، مشکلات اجتماعی مردان کمتر به آنها سرایت می‌کرد. حضور زن در اجتماع ، پا به پای مرد و در تمام سنگرها، در کنار لزوم توجه به مشارکت زنان و نقش آنان در توسعه موجب شده مشکلاتی که تا قبل از این کاملا مردانه تلقی می‌شد، به آنها نیز سرایت کند. معضل اعتیاد وقتی به زنان سرایت می‌کند، دیگر فقط شامل یک مشکل نیست زیرا، از سویی مشکلات دیگری را نیز با خود به همراه می‌آورد و از سوی دیگر تمام جامعه به دلیل نقش زن در خانواده و تحکیم بنیان آن آسیب می‌بینند. برای مثال اکثر این زنان آسیب‌های اجتماعی نظیر تن فروشی و کارتن‌خوابی را نیز با خود به همراه دارند. از سوی دیگر، دیده می‌شود که اغلب این زنان با کودکان همراه هستند و به این صورت هم زنان وهم کودکان قربانی این ماجرا هستند. در بیشتر بازدیدهایی که در شورای شهر تهران از این زنان داشتم متوجه دو نکته شدم. نکته اول اینکه معضل شوم اعتیاد به ویژه در میان زنان مشکلات زیاد دیگری را نیز با خود به همراه دارد و از سوی دیگر، همراه اکثر این زنان کودکانی هستند که خود این کودکان سرفصل جداگانه ای را در بررسی این مشکل به خود اختصاص می‌دهند. معضل کودکان کار و اعتیاد کودک تا حد زیادی زائیده این شرایط و عدم کنترل موقعیت‌هایی است که در آن اعتیاد پدر، مادر و یا هردو زمینه‌ساز بزهکاری کودک می‌شود. در بحث کمرنگ شدن اخلاقیات من معتقدم به همان نسبتی که کشورهای دیگر برای تثبیت پایه‌های فرهنگی کشورشان در این سال‌ها یا حتی تحمیل این فرهنگ به کشورهای دیگر از طریق تهاجم فرهنگی تلاش کرده‌اند، ما به همان نسبت کم‌کاری کرده‌ایم. کم‌کاری و کم‌توجهی به‌ویژه از جانب برخی مسئولان و سرنوشت‌سازان یک کشور به مسائل فرهنگی منجر به مشکلات اجتماعی می‌شود که دیگر سیاست‌گذاری برای مقابله با آن هم نمی‌تواند باعث از بین رفتن کامل اثرات آن شود. در زمینه رسانه‌ها به جرات می‌توان گفت رسانه ملی هنوز نتوانسته است به آن نسبتی که شبکه‌های خارج از کشور به شکل موثر بر ذهن و فکر افراد در کشورمان تاثیر گذاشته اند، موثر باشند.

 روابط جنسی تعریف نشده، خشونت و هیجان اصلی‌ترین محور این مبادله و در اصل مقابله فرهنگی از سوی این کشورهاست که در قرن جدید با کمک پیشرفت تکنولوژی و رسانه‌های جمعی و در سال‌های اخیر از طریق تلویزیون و اینترنت صورت پذیرفته است. درحالی که در چند سال پیش از این از طریق سینما این موج ایجاد شده بود. در بحث اعتیاد نیز در سال‌های اخیر از آنجا که این موضوع به زنان نیز سرایت کرده است باید گفت این نتیجه سست شدن بنیان خانواده و کمرنگ شدن اخلاقیات بین افراد است زیرا، در تمام اعصار گذشته زنان به واسطه نقش مادری خود مسئولیت بیشتری در زمینه حفظ ارزش‌ها و انتقال آن به نسل‌های آینده ایفا می‌کردند. عملا تجربه تاریخی کشور ما به‌ویژه در برخورد با جوانان و نسل‌های جدید نشان می‌دهد ما در بحث مسائل فرهنگی و اجتماعی و کنترل احساسات و تخلیه هیجانات که ویژگی اصلی دوران جوانی است هم برنامه‌ریزی نکرده‌ایم. وقتی تعداد زیادی شهروند که اکثر آنها را جوانان تشکیل می‌دهند به بهانه فوت یک خواننده پاپ به خیابان‌ها می‌آیند و می‌خواهند هیجانات خود را چه مثبت و چه منفی از این طریق تخلیه کنند، می‌توان نتیجه گرفت بستر یا مکان مناسبی برای این امر در کشور وجود ندارد. هیجانات در سنین جوانی و نوجوانی اگر به درستی و از طریق قرار گرفتن در بستر مناسب امکان ظهور نیابد زمینه‌ساز مشکلات زیادی مانند اعتیاد و فساد خواهد شد. میل به تنوع و هیجان‌طلبی عامل اصلی گرایش اکثرافراد به محرک‌های صنعتی است و اکثر افرادی که به این محرک‌ها رو می‌آورند نه فقیرند و نه اجباری در خانواده‌های خود در این مورد دارند بلکه از سر تنوع‌طلبی و هیجان به مصرف مواد رو می‌آورند.
 آیا به‌تازگی بررسی‌های مشخصی از سوی شورای شهر و نهادهای مرتبط در زمینه زنان معتاد و الگوی مصرف آنها صورت گرفته است؟
در مورد اعتیاد چه در میان زنان و چه در بین مردان ما با نوعی اشتباه در آمارگیری مواجه هستیم زیرا، به درستی نمی‌توان تا فردی به عنوان مثال دستگیر نشده و یا به دلیل شدت گرفتن علائم ناشی از اعتیاد در بیمارستان و مراکز ترک اعتیاد بستری نشده به راحتی گفت او معتاد است. درحالی که الگوی مصرف مواد مخدر در این سال‌ها تغییر کرده و آسیب‌ها و آفت‌های آن نیز شکل دیگری به خود گرفته است. الگوی سنتی مصرف مواد مثل تریاک و هروئین موجب می‌شد اعتیاد فرد جدای از آسیب‌هایی که ایجاد کرده و به سرعت پیشروی می‌کرد قابل تشخیص باشد اما، الگوی صنعتی مصرف مواد، منجر به پیدایی مخدرهایی شد که در کنار آسان‌تر بودن مصرف، به خوبی قابل تشخیص نیست و ممکن است فرد سال‌ها با آن درگیر باشد اما، کسی متوجه نشود. به عبارت دیگر روند تخریبی در مواد سنتی به مرور صورت می‌پذیرد اما، در مواد صنعتی در کنار اینکه در زمان مصرف کمتر نمود می‌یابد به طور ناگهانی منجر به نابودی فرد مصرف‌کننده می‌شود. در بررسی تعداد معتادان ما شاید از تعداد زنانی که به دلیل جرایم مرتبط با موادمخدر دستگیر شده‌اند یا تعداد زنان کارتن‌خواب و یا آنهایی که در اثر پیشرفت علائم اعتیاد مجبور به مراجعه به کمپ و ترک شده‌اند مطلع باشیم اما، تعداد واقعی زنانی که مواد مصرف می‌کنند مشخص نیست.

از سوی دیگر، اینکه گفته می‌شود میزان گرایش به مواد مخدر صنعتی در میان دختران به‌ویژه دختران و زنان دانشجو دو برابر شده است نشان می‌دهد در بعدی که ما هنوز نه‌تنها به آن ورود نکرده‌ایم بلکه، حتی آمار و اطلاعات درستی نیز از آن در دست نداریم، این معضل در حال رشد است. دختران دانشجویی که مواد مصرف می‌کنند، در کنار تغییر الگوی مصرف مواد و گرایش به موادمخدر صنعتی روانگردان و انواع قرص‌ها از سویی و از سوی دیگر به دلیل مخفی ماندن عوارض ناشی از مصرف این نوع مواد تا چند سال، هنوز قابل بررسی دقیق نیستند. چند سال پیش و همزمان با شروع به کار دولت گذشته وقتی مساله اعتیاد زنان مطرح می‌شد سیاست‌گذاری در این امور نیز با توجه به اینکه تعداد زنان کارتن‌خواب و معتاد تزریقی در کشور بسیار کمتر از مردان است در‌هاله‌ای از ابهام قرار گرفت اما، در همان سال نیز بحث موادمخدر صنعتی و میزان شیوع آن به‌ویژه در میان زنان از سوی پژوهشگران مطرح شد که دولت به آن کم‌توجهی نشان داد و نتیجه آن کم‌توجهی ارائه آمارهایی نظیر این است که حاکی از رشد سریع مصرف مواد به ویژه در میان زنان است. درحالی که اگر یک معضل درست و در زمان مناسب شناسایی شود تا حد زیادی امکان پیشرفت آن در جامعه از طریق نظارت و ایجاد آگاهی و آموزش ایجاد می‌شود اما، وقتی با کم‌توجهی از کنار یک مشکل حاد و همه‌گیر عبور می‌کنند تبعات آن چند سال بعد گریبانگیر همه افراد جامعه می‌شود که شاید دیگر با اختصاص هیچ بودجه و برنامه‌ای نتوان ضررهای ناشی از آن را بهبود و محو کرد.

 یکی از مسائل مطرح شده در روزهای اخیر وضعیت کارتن‌خوابی به ویژه وضعیت کارتن‌خوابی زنان پایتخت بوده است. عنوان می‌شود تعداد زنان کارتن‌خواب پایتخت سه هزار نفر است. از طرف دیگر، بسیاری از زنان کارتن‌خواب معتاد هستند. در رابطه با اقدامات حمایتی برای زنان چه کارهایی انجام شده است؟

پدیده کارتن‌خوابی زنان فقط مختص اعتیاد و فقر نیست بلکه، پدیده تن فروشی و کودکان اعتیاد نیز همگام با این مشکل همیشه به چشم می‌خورند. در سال‌های گذشته اگر زنی خانه و سرپناه نداشت و از شدت بیچارگی به خیابان پناه می‌آورد، قبل از اینکه دولت یا شهرداری بخواهد برای اسکان دادن و حمایت از او فکری بکند مردم به او کمک می‌کردند و با حمایت از او اجازه نمی‌دادند فقر زمینه‌ساز فساد و نابودی او شود اما، درحال حاضر ما حتی می‌بینیم تعدادی از این زنان که در شرایط بدتری قرار دارند حتی از سوی کمپ‌ها و مراکز مراقبت از زنان بی‌سرپرست نیز پذیرفته نمی‌شوند. ما در بحث حمایت از زنان کارتن‌خواب هم در بعد دولتی و قانونی وهم در بعد مردمی دچار کمبود هستیم و شرایط واقعا ناگوار است. ما در شهرداری تهران فقط یک سامان سرای ویژه زنان کارتن‌خواب داریم با نهایتا 200 نفر گنجایش درحالی که، بر اساس آمارها بیش از سه هزار کارتن‌خواب زن در تهران داریم. از سوی دیگر ضعف قانون و دستگاه‌های اجرایی در ایران در زمینه مسائل اجتماعی به ویژه در اثر سیاست‌های دولت گذشته بیشتر شده است. ادغام سه وزارتخانه مهم و کلیدی کشور و ادغام همه مباحث اجتماعی در یکدیگر باعث می‌شود معضلات اجتماعی در خفا رشد کنند. ویژگی تمام مسائل اجتماعی این است که وقتی مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند و یا در بعد تصمیم‌سازی در درجه بعدی اهمیت نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی گذارده می‌شوند، تبعات سوء خود را به شکل تصاعدی و ناگهانی نشان می‌دهند. در حال حاضر وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی متولی رسیدگی به معضل زنان کارتن‌خواب است اما، این وزارتخانه هنوز طی یک سالی که از مدیریت آقای ربیعی بر آن می‌گذرد در زمینه رفاه و تامین اجتماعی ضعف دارد. من هنوز بعد از گذشت یک سال نتوانسته‌ام از رئیس‌دفتر آقای ربیعی برای طرح موضوع کمبود امکانات در زمینه معضلات اجتماعی نظیر اعتیاد کودکان و زنان کارتن‌خواب وقت بگیرم و این امر نشان‌دهنده این است که رسیدگی به این قبیل مشکلات هنوز دغدغه اصلی مسئولان نیست. درحالی که اگر طی این چند سال در این حد به این مشکل بی‌توجه نبودیم امروز رقم زنان کارتن‌خواب تهران از دویست، سیصد نفر در سال 84 به سه هزار نفر در سال 93 نمی‌رسید. امروز هم اگر این کم‌کاری‌ها ادامه پیدا کند این روند سیر تصاعدی به خود می‌گیرد و در آینده نه‌چندان دور به معضلی تبدیل می‌شود که دیگر شاید با هزینه کردن رقمی چند برابر این هم نتوان آن را حل کرد. در زمینه نهادهای مردمی و غیردولتی هم ما هنوز هیچ سمن مستقلی برای پیگیری مشکل اعتیاد زنان در کشور نداریم و هر سازمان مردمی که در زمینه بحث اعتیاد در کشور فعال است ویژه مردان است درحالی که، این مشکل هر روز در بین زنان در حال افزایش است و از سوی دیگر همان‌طور که گفتم فقط یک مشکل نیست بلکه مشکلات زیاد دیگری را هم با خود به همراه می‌آورد.

  مساله‌ای که در مورد اعتیاد زنان در روزهای اخیر مطرح شد بحث عدم پذیرش زنان باردار از سوی مراکز ترک اعتیاد و کمپ‌هاست. این مشکل چرا ایجاد می‌شود و چه راهکاری دارد؟

سرپرستی کودکی که در اثر فوت یا بی کفایتی والدینش قادر به سرپرستی او نیستند یک موضوع حاکمیتی به شمار می‌رود و قانون به کمک وزارت رفاه و تامین اجتماعی و نیابت سازمان بهزیستی برای کفالت این افراد تصمیم می‌گیرد. در کشور ما این گرفتن حق سرپرستی از سوی دولت و در مواردی دادن آن به افراد واجد شرایط درمورد کودکان سالم با والدینی که فوت کرده‌اند یا حضور فیزیکی ندارند هم به سختی در جریان است چه رسد به کفالت کودکی که نه‌تنها به‌دلیل بی‌کفایتی والدینی که زنده‌اند بی‌سرپرست است بلکه به‌دلیل اینکه احتمال آلوده به دنیا آمدن این قبیل کودکان از مادران معتاد بالاست ریسک‌های متعدد دیگری را نیز با خود به همراه دارد. به‌عبارت دیگر از سویی به دلیل اینکه اکثر این کودکان بی‌پدر و بدون والد متولد می‌شوند از نظر قانونی و گرفتن شناسنامه مشکل دارند و اگر مادر مسئولیت این فرزندی را که به دنیا آمده نپذیرد کار مشکل‌تر هم می‌شود و از سوی دیگر یک بحث مهم در این زمینه سم‌زدایی از مادران معتاد است. این یک سامان سرایی هم که در تهران وجود دارد مربوط به شهرداری است نه بهزیستی و آن هم فقط اختصاص به زنان معتاد ندارد بلکه انواع زنان بی‌سرپرست در آنجا نگهداری می‌شوند که ادغام افراد معتاد و کارتن‌خواب با آنها کار درستی نیست. بنابراین اگر شما به محدوده‌های حاشیه‌ای و جنوبی شهر مانند پارک انبار گندم سمت میدان شوش بروید و به آنجا سرکشی کنید زنان معتاد و یا غیرمعتاد زیادی را می‌بینید که با کودکانشان در آنجا زندگی می‌کنند. فقط اورژانس اجتماعی بعضی وقت‌ها از آنجا رد می‌شود و تعدادی از این افراد را تحویل بهزیستی می‌دهد و بهزیستی هم چون امکاناتی برای نگهداری از آنها ندارد آنها را رها می‌کند تا دوباره به همان پارک برگردند.
 وضعیت کودکان معتاد چگونه است؟

روش سم‌زدایی از زنان باردار معتاد در ماه‌های آخر بارداری از سوی وزارت بهداشت با دستگاه‌های مخصوص این کار درهمه جای دنیا انجام می‌پذیرد زیرا، به احتمال 90 درصد کودکانی که در رحم این زنان رشد می‌کنند انواع آلودگی‌ها و موادی را که مادرشان در طی مدت بارداری مصرف کرده در بدن خود ذخیره می‌کنند و در نتیجه اگر این سم‌زدایی صورت نپذیرد احتمال معتاد به دنیا آمدن این نوزادان و مشکلاتی که این قطع مصرف مواد بعد از تولد برای آنها ایجاد می‌کند وجود دارد. از سوی دیگر، در اثر سمی که وارد بدن این کودکان شده احتمال مریضی و نارسایی و مرگ این موجودات مظلوم و بی دفاع زیاد می‌شود. در اصل در بحث اعتیاد کودکان قربانیان خاموش این ماجرا هستند. همان‌طور که گفتم ما امکاناتی برای پذیرش و مراقبت از این زنان نداریم و تنها نهادی که کمی دغدغه‌مند این مساله است شهرداری است که آن هم با محدودیت بودجه مواجه است. حمایت از حقوق کودکان و زنان در تمام دنیا سرفصل اصلی نیل به توسعه تلقی می‌شود اما، در کشور ما به‌دلیل بی‌توجهی به این امر تعداد معضلات این قشر در حال افزایش است. طرح بحث کودکان کار و اعتیاد در سال‌های اخیر نشان می‌دهد چطور کم‌توجهی به یک مشکل مهم باعث می‌شود معضلات بعدی هم ایجاد شود. باید برای بهبود معضلات اجتماعی و پیشگیری از آنها به جای مقابله فکری بکنیم. و این نیازمند بسیج همه مسئولان و دغدغه‌مندان سلامت در کشور است و یک نفر به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: