تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
کد خبر: ۴۴۰۴۰
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۰

از ماست که بر ماست

دبیر کل چند حزب زن است؟ در بین موسسین احزاب یا گروه‌ها ونهادهای اجتماعی چند نفر خانم حضور دارند؟ تعداد زنان عضو احزاب (فارغ از دیدگاه سیاسی) چند نفرند؟ وقتی خود زنان و دختران تمایل کافی برای نقش آفرین در تشکل‌ها و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از خود نشان نمی‌دهند، چطور می‌توان انتظار داشت سهمشان از نهادهای تصمیم گیری برابر با مردان باشد؟ شاید این ما زنان هستیم که خود را باور نداریم. پا به عرصه نمی‌گذاریم و فقط در پی صرفا طرح مطالبات خود هستیم، بدون آنکه بخواهیم با دست خودمان گره‌ای را باز کنیم. در حالی که در طول تاریخ هر زمان که زنان مشارکتهای بیشتری در عرصه اجتماع داشته‌اند دستاوردهایشان هم از خواسته‌ها و مطالباتشان بیشتر بوده است...
تدبیر24:در این نوشتار سعساعده سیمای بر این نیست که باز هم تمامی مشکلات و موانع حضور زنان در فعالیتهای سیاسی واجتماعی را بررسی و یادآوری کنیم. بلکه می‌خواهم از زاویه دیگیری به آن نگاه کنیم.

نگاه اول: قوانین و فرهنگ
فعالیت سیاسی در کشور ما همواره با مشکلات وچالش‌های فراوانی رو به رو بوده و هست. در این بین فعالیت دختران و زنان کشورمان هم دشواری‌های بیشتری دارد. اصلاح و تغییرات قوانین نیز که سالهایی است در دستور کار قرار گرفته هنوز در ابتدای راهش قرار دارد و بسیاری از اصلاحات دیگر نیز لازم است که در این حوزه از طریق قوه مقننه صورت گیرد تا برخی موانع غیر ضروری نیز برداشته شوند. برخی تعصبات بی‌جا که در بستر فرهنگی کشورمان رشد پیدا کرده‌اند نیز از دیگر موانع حضور زنان در عرصه اجتماعی می‌باشند.

نگاه دوم: مطالبات زنان
نگاه دیگر نیز حامل این مساله است که به زنان توجه نمی‌شود؛ مطالبات زنان نادیده انگاشته می‌شود و زنان نقشی در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور ندارند. تعداد زنان در مناسب و جایگاه‌های مدیریتی و اجرایی اندک است. قانون را مردان می‌نویسند و به حقوق زنان اهمیت کافی نمی‌دهند. حضور نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی بعد از انقلاب همواره محدود بوده و در بهترین دوره مجلس پنجم ۱۴ نفر به مجلس راه یافتند که به نسبت کل نمایندگان آن سال ۵ درصد است.
برای رفع این موانع باید ریشه یابی کرد که چرا اینگونه است؟ آیا واقعا اراده‌ای از پشت پرده وجود دارد که مانع از حضور زنان شود؟ اما این بار از این منظر نگاه کنیم که خود زنان برای حل این مسائل چه چاره‌ای اندیشیده‌اند؟ به راستی فقط قوانین و مشکلات فرهنگی برای زنان دست و پاگیرند و مانع از حضور فعالشان در تشکلهای مختلف می‌شود؟
حضور زنان در اجتماع با در نظر گرفتن فرهنگ و قوانین جامعه هیچ‌گاه منع نشده و از اوایل انقلاب به این مهم اهمیت داده شده است. هرچند منکر کم توجهی به زنان در طول تاریخ نیستم اما این تنها دلیل نیست و متاسفانه گاهی هم غفلت و کم‌کاری از خود زنان است.

نگاه سوم: خود زنان
شاید اگر به لیست احزاب وزارت کشور نگاه کنیم یا تعداد اعضای یک حزب یا سازمان مردم نهاد را بررسی کنیم پاسخ را بیابیم. دبیر کل چند حزب زن است؟ در بین موسسین احزاب یا گروه‌ها ونهادهای اجتماعی چند نفر خانم حضور دارند؟ تعداد زنان عضو احزاب (فارغ از دیدگاه سیاسی) چند نفرند؟
وقتی خود زنان و دختران تمایل کافی برای نقش آفرین در تشکل‌ها و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از خود نشان نمی‌دهند، چطور می‌توان انتظار داشت سهمشان از نهادهای تصمیم گیری برابر با مردان باشد؟  
شاید این ما زنان هستیم که خود را باور نداریم. پا به عرصه نمی‌گذاریم و فقط در پی صرفا طرح مطالبات خود هستیم، بدون آنکه بخواهیم با دست خودمان گره‌ای را باز کنیم. در حالی که در طول تاریخ هر زمان که زنان مشارکتهای بیشتری در عرصه اجتماع داشته‌اند دستاوردهایشان هم از خواسته‌ها و مطالباتشان بیشتر بوده است.
زنان نیمی از جامه را تشکیل می‌دهند به لحاظ آماری نیز تعداد زنان تحصیلکرده دانشگاهی از مردان بیشتر است. اما چه می‌شود که سهم آنان در تصمیم گیری، نقش آفرینی‌های اجرایی و مدیریتی کمرنگ‌تر است؟ چرا زنان همواره منتظرند تا مردان کنار روند تا راه برای آنان باز شود؟ وقتی زنان خود به فکر خویشتن نباشند و اراده‌ای برای تغییر این وضعیت نداشته باشند مسلما هم مردان کرسی‌ها را کسب می‌کنند. بدیهی است که این جایگاه‌ها خالی نمی‌مانند و باید توسط افرادی پر شوند، حال اگر زنان وارد گود نشوند واز بیرون تماشاگر باشند این مردان هستند که به آن‌ها دست می‌یابند.

تبعیض مثبت؛ مانعی جدید
هرچند «تبعیض مثبت» مانند اعطای امتیاز یا سهمیه به زنان، هدفش معمولا کمک به حضور زنان در اجتماع است و سعی می‌شود از این طریق کم توجهی‌های گذشته را جبران کند و با آن راه را برای زنان هموار کند، اما این عملا از طرف دیگر بام افتادن است. هر زمان که صحبت از فعالیت زنان می‌شود، با این بهانه و طرح این راهکار تبعیض مثبت، مردان در واقع گویی منتی بر سر جامعه زنان می‌گذارند که سهمیه زنان محفوظ است! اما در واقع این نگاه ترحم آمیز بر زنان سنگینی می‌کند. «تبعیض مثبت» واژه‌ای است که هرچند در برخی مواقع خوب و مفید و به نفع زنان عمل کرده اما در جاهایی نیز به ضرر زنان بوده است. چون خودتبدیل به مانعی بر سر راه فعالیت می‌شود. این تبعیض سبب می‌شود زنان به جای آنکه وارد عرصه عملیاتی فعالیت شوند و خود را در محک آزمون قرار دهند، به امید لطف دیگران بنشینند.
از طرف دیگر با این حرف زنان از رقابت حذف می‌شوند و توانایی‌هایشان نادیده انگاشته می‌شود و عملا تنها جنسیتشان است که ملاک انتخابشان قرار می‌گیرد. در حالی که هر زمان، رقابت سالم و یکسانی میان زنان و مردان شکل گرفته زنان به خوبی توانسته‌اند شانه به شانه آنان فعال باشند که نتایج آزمون‌های ورود به دانشگاه‌ها نیز گواه این مدعا ست.

راه حل چیست؟
این را هم یادمان باشد که درباره بسیاری از این مشکلات می‌توان گفت از ماست که بر ماست.  مواردی که ذکرشان رفت همه گواه بر لزوم کار تشکیلاتی زنان هستند. حضور در گروه‌های سیاسی و اجتماعی و فعالیت هدفمند نسلی از زنان را تربیت خواهد کرد که دیگر نظاره گر نیستند و سرنوشت اجتماعیشان را خودشان رقم می‌زنند. اغلب مواقع این خود ما زنان هستیم که هر وقت صحبت از مشارکت اجتماعی و فعالیت سیاسی می‌شود آن را کاری مردانه می‌دانیم و خود را کنار می‌کشیم و انتظار داریم که آقایان به نفع زنان کاری کنند. اگر امروز تصمیم جدی به حضور بگیریم، آموزش‌های لازم را ببینیم و کسب تجربه کنیم قطعا آینده از آن ماست.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: