تدبیر24: احمد رفیعی - جشنوارهی فیلم فجر از سال 1361 در بحبوحهی جنگ تحمیلی عراق به ایران با رویکردی فرهنگی و بهقصد نشان دادن هویت انقلاب اسلامی نوپای ایران که آن روزها بهشدت مورد هجمههای فرهنگی و تبلیغاتی بود، شروع به فعالیت کرد. دههی فجر بهترین و درستترین زمان برای برگزاری جشنوارهای شد که هدف و دغدغه اصلیاش تغذیه فرهنگی جامعه بود. جامعهای که بهشدت از کمبود برنامههای فرهنگی در راستای انقلاب اسلامی و مخصوص نسل جوان خود رنج میبرد. سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب، در دههی اول جشنوارهی فیلم فجر تحول چشمگیری داشت و با جامعه و تحولات سیاسی - اجتماعی کشور همراه بود. از تصویر جدید شخصیتهای خوب و بد قصهها گرفته تا سوژههای اخلاقی و حماسی که از زاویهای نو به آنها پرداخته میشد همه و همه، تعریفها و استانداردهای جدیدی برای خود یافته بودند. اصلیترین و گریزناپذیرترین مشخصهی جشنوارهی فیلم فجر از آغاز تاکنون این بوده است که هیچگاه فاصلهی زیاد از وضعیت موجود در کشور نگرفته و از این حیث، خود یک روایت گر تاریخی بهحساب میآید.
بارزترین تغییر در سینمای بعد از انقلاب نوع پوشش بازیگران و اضافه شدن حجاب به پوشش بانوان بود که همراه با تغییر در جامعه در فیلمهای آن روزها نیز به چشم میخورد. این تغییر بهراحتی در فیلمهای سال های ابتدایی انقلاب جا افتاد و تماشاگران نیز بهسرعت با آن ارتباط برقرار کردند. در این بین کارگردانها نیز توانستند با پرداختن به سوژههایی با مضامین اخلاقی از حجاب بهخوبی استفاده کرده و نظر مخاطبین و منتقدین را نیز به خود جلب کنند. استفاده از پوشش جدید و یکسان برای بانوان در فیلمهای آن دوره، حتی از پوشش بانوان جامعه جلوتر بود و علاوه بر نمایش استانداردهای این پوشش جدید، در برخی موارد نقشی تشویقی در جامعه را نیز بر عهده داشت. به همین علت این مسئله مورد توجّه و دقت کارگردانان و طراحان لباس که حضور موفقی هم در جشنواره داشتند، قرار گرفت.
در دههی اول جشنوارهی فیلم فجر که بیشتر سوژهها حول ایدههای تاریخی و همچنین جنگ یا به عبارت امروزی سینمای دفاع مقدس میگذشت، طراحان لباس بیشتر توجه خود را به نزدیک کردن پوشش بازیگران در شکل و فرم تاریخی و واقعی قصه معطوف میکردند. فیلمهای جنگی هم کمتر شخصیت اصلی زن به خود میدید و بهتر است بگوییم فیلمهای مردانهای بودند. سوژههای مردانهی سینمای جنگ در آن برهه از کاراکترهای بزنبهادر فیلمهای قبل از انقلاب که مصداق بیرونی نداشتند و از واقعیت فاصلهی زیادی داشتند به جوانهایی تبدیل شدند که در هر کوچه و محلهای فراوان دیده میشدند و کاملاً قابللمس بودند. جوانهایی که یکتنه حریف چند گردنکلفت نمیشدند، برای کسی چاقو نمیکشیدند و قهرمانهای فناناپذیر هم نبودند. نمایش این شخصیتها بااینکه در هر خانهای میشد چندین نمونه برایش یافت تأثیر مهمی بر جامعه میگذاشت تا مردم با ابعاد مختلف و پنهان پهلوانهای جدید سینمای ایران بیشتر و بهتر آشنا شوند. در این میان تنها مواردی از حضور بانوان در فیلمهای مطرح آن دوران به چشم میخورد که با پوشش خانوادههای مذهبی آن زمان به نمایش درمیآمدند. از معدود این فیلم ها میتوان به فیلم "دیار عاشقان" ساختهی حسن کار بخش (1362)، "پرواز در شب" اثر مرحوم رسول ملاقلی پور (1365) و "مهاجر" به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا (1368) اشاره کرد که از جمله آثاری بودند که در این دهه حائز دریافت جوایزی از جشنواره شدند. از معروفترین فیلمهای تاریخی دههی شصت خورشیدی میتوان به "کمالالملک" ساختهی زندهیاد علی حاتمی در سال 1363 اشاره کرد که موضوع حجاب با هنرمندی خاصی توانست شخصیتهای خانواده سلطنتی در زمان قاجار را به تصویر بکشد و بهطور اساسی تبدیل به الگویی برای بیشتر کارگردانان در سالهای بعد شد. در دههی هفتاد با اتمام جنگ شاهد ظهور چند فیلم سینمایی کمدی همچون "همسر" و "روز فرشته"محصول سال 1372 در جشنواره بودیم که موفق به دریافت جایزه از جشنواره شدند؛ اما این دهه را باید متعلق به ابراهیم حاتمی کیا دانست که با ساخت سه فیلم "از کرخه تا راین"، "آژانس شیشهای" و "روبان قرمز" در سالهای 1371، 1376 و 1377 پرچمدار سینمای بعد از جنگ ایران شد. از این بین فیلم از کرخه تا راین با اینکه مورد توجه ویژهی چهرههایی چون شهید مرتضی آوینی بود اما بسیار جنجالی شد؛ آنجا که برای به تصویر کشیدن میزبانی یک خواهر که پس از سالها برادر رزمندهی مجروحش را ملاقات می کند، نوع پوشش هما روستا و بازیگران آلمانی در مواجهه با سرباز ایرانی، مورد انتقادهای گستردهای قرار می گیرد. پوششی که امروز از مرز ممیزیها فاصلهی زیادی دارد. شاید دلیل بازگشت حاتمی کیا به فیلمهای مردانهی دفاع مقدس در دو فیلم بعدی نیز عبور از همین مرزها بود. شروع اهمیت حجاب و توجه به آن را میتوان از همین سالها دانست. دههی هشتاد نیز مسیر جشنواره دوباره تغییر میکند و تا اواسط این دهه با فضای باز جامعه فیلمهای بیسابقهای همچون "مارمولک" (1382) ساخته می شود و به نمایش در می آید. در دههی دوم نیز فیلمهایی ساخته شدند که نهتنها در داخل کشور مورد توجه قرار گرفتند بلکه در فستیوالهای بینالمللی هم نام ایران را بر سر زبانها انداختند تا نهایتاً فیلم "جدایی نادر از سیمین" که در سال 1389 ساخته شد موفق شد تنها اسکار را در هشتاد و نهمین دوره برای ایران به ارمغان آورد. جهتگیریهای مختلف در این دو دوره موجب شد ارزشها و هویت اصلی جشنوارهی فیلم فجر از مسیر خود منحرف شوند و حتی توجهات کم به ارزشها و تعداد محدود فیلمهایی که آرمانهای جشنواره را سرلوحهی کار خود قرار داده بودند نیز نتوانند در بازگشت به مسیر متصور در سالهای آغازین جشنواره کمکی کنند. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد رویدادهای سینمایی بهویژه در جشنوارهی فجر همواره با نیاز روز جامعه همراه و همگام بوده و نمیتوان از اثرات متقابل این دو بر هم گذشت؛ اما در بیشتر برههها این جامعه بوده که به سینمای ایران جهت داده و کمتر شاهد نقش مؤثر جشنواره بر اجتماع بودهایم. مخصوصاً در مورد حجاب و پوشش بانوان که جشنواره نهتنها خود الگویی برای جامعه نشد بلکه از روی دست نمونههایی که در اقلیت بودند الهام گرفت و با برجسته کردن آنها خود تبدیل به محرکی برای نسل جوان کشور شد.
***
از دیدگاه کارشناسان و اهالی سینما موضوع هویت اسلامی و حجاب بانوان از ابتدا تاکنون به اشکال مختلفی بیان میشود. عدهای شعارگونه صحبت کرده و گروهی جبهه میگیرند. ولی آنها که خود این فضا را تجربه کردهاند و با نقشآفرینی در آثار سینمایی یا ساخت فیلمها از نزدیک آن را لمس کردهاند نقطه نظرات نزدیک به هم و مشابهی دارند.
انسیه شاهحسینی، نویسنده و کارگردان سینما، در خصوص اینکه آیا جشنوارهی فیلم فجر توانسته است جلوههایی از هویت اسلامی را به مردم عرضه کند یا خیر، معتقد است که تلاشهایی صورت گرفته اما به دلیل عدم وجود آنچه وی «مهندسی فرهنگی منسجم» میخواند هر کارگردان و سازندهای بر اساس افکار، ایدهها و سلایق شخصی خود عمل کرده است. نویسنده و کارگردان فیلمهای "شب بخیر فرمانده" و "زیباتر از زندگی" این تلاشها را به جزایری جداگانه از هم تشبیه میکند و ادامه میدهد هیچگاه بارانهای پراکنده و نامنظم قادر به ایجاد جریانی در این راستا نخواهند شد و تنها اگر این بارانها هدایت شوند دریاچهای میآفریند که انرژی آن را خواهد داشت تا جریان ساز شود. خانم شاهحسینی در خصوص حجاب بانوان در فیلمهای سینمایی، نیت قلبی سازندگان را بر هر عامل یا استانداردی در بیان پوشش ارجح میخواند و میافزاید میتوان با یک مقنعه ساده حجاب را به نحو احسن نشان داد اما عدهای با چندین پوشش گوناگون برای یک نفر این موضوع را به ذهن مخاطب القا نمیکنند؛ چون نیتها خالص نیست. ایشان دستورالعملهای موجود مبنی بر رعایت ارزشهای انقلابی در سینما را ناکارآمد خوانده و چهارچوب اصلی برای دستاندرکاران را در دو اصل خلاصه میکند. اصل اول قانون اساسی، شرع و عرف جامعه که باید خارج از سلیقه شخصی رعایت شود و اصل دوم نیت انسانها در خلق اثر هنری؛ زیرا معتقدند اگر شریفترین امور با نیت بد انجام گیرند آسیبرسان خواهند بود.
از جمع بازیگران سینما نیز خانم پروانه معصومی درباره هویت اسلامی و جشنواره نظری مشابه با خانم شاهحسینی دارند و پاسخشان به عرضهی این هویت به مردم مثبت است. ایشان اسلام و هویت اسلامی را دارای تعاریف روشن و مشخصی میدانند، اما تأکید دارند که باید دید به این مضامین از چه دیدگاهی پرداخته میشود. برندهی دو جایزه از جشنوارههای فیلم فجر، تفاوت حجاب بانوان از اولین دورهی جشنواره تا به امروز را فاحش می خواند و می افزاید: «این تغییر بهاینعلت اتفاق افتاد که در ابتدا قواعد سینما در بحث پوشش منطبق به قواعد تلویزیون بود و استانداردها اجازهی نمایش تار مویی را نمیداد؛ اما با فاصله گرفتن قواعد سینما از تلویزیون و توجه دیدگاهها به گیشه همهچیز تغییر کرد». بازیگر فیلم "گلهای داوودی" از نحوهی بستن یک روسری ساده به اشکال عجیبوغریب امروزی اظهار تأسف کرد و در پایان گفت شاید این مدلها «مُد» هستند، اما برای من غریباند.
امید است با رویکردی منسجم و جهتگیریهای صحیح، نقش متقابل بزرگترین رویداد سینمایی کشور با هویت اسلامی دههی فجر بیشتر و مؤثرتر شود و نتایج آن در سطح جامعه گسترش بیابد.