جریانها و گروههای سیاسی ایران به دنبال احیای مجلس پنجم هستند تا شاید بعد از سالها پارلمان دهم با اقلیت و اکثریتی قدرتمند شکل گیرد.
تدبیر24: مصطفی داننده - مجلس پنجم؛ این روزها تبدیل به مدینه فاضله سیاسیون ایرانی شده است و جریانهای سیاسی به دنبال تکرار این پارلمان در مجلس دهم هستند. پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، باعث شد تا بعد از سال ها رقابت درون گروهی اصول گرایان، این انتخابات تبدیل به رقابتی سخت میان اصول گرایان و اصلاح طلبان شود.
همین رقابت احتمالی باعث شده است تا دو جریان سیاسی کشور به فکر مجلسی باشند که هر دو جناح سیاسی در آن نقش تاثیرگذاری داشته باشند. این تئوری باعث شده است تا همه به مجلس پنجم فکر کنند، چون این مجلس تنها مجلسی در ایران بود که یک اکثریت قوی و یک اقلیت قدرتمند در آن شکل گرفت.
سعید حجاریان از نظریه پردازان جریان چپ ایران در همین رابطه میگوید:«امیدوارم مجلس دهم شبیه مجلس پنجم شود یعنی اقلیت قوی و تأثیرگذار از اصلاحطلبان وارد مجلس شوند و با توجه به شرایط موجود، چنین چیزی قابل قبول و راضیکننده خواهد بود. در مجلس پنجم، کارگزاران فراکسیونی قوی بودند»
مجلس پنجم، بعد از مجلس تماما راست گرای ایران شکل گرفت. اصول گرایان که روزی کرسیهای مجلس چهارم را در اختیار داشتند، در چینش کابینه دوم هاشمی رفسنجانی سعی کردند همفکران خود را راهی کابینه سردار سازندگی کنند. راست گرایان مجلس چهارم بعد از دوری چهارساله از پارلمان، سعی کردند تاثیر خود را بر دولت جدید هاشمی بگذارند.
این مجلس سعی کرد از تمام آنچه در اختیار دارد نهایت استفاده را ببرد و از تمام ظرفیتهای قانونی خود استفاده کنند و اقتدار خود را به رئیس جمهور هاشمی نشان دهند. عبدالله نوری و سید محمد خاتمی به عنوان دو فرد نزدیک به شخص هاشمی در تیررس این تغییرات بودند. تغییرات استانداران در نزدیکی انتخابات مجلس چهارم که از قضا از جناح راست بودند، موجب مخالفت شدید نمایندگان مجلس با این وزیر نزدیک به هاشمی رفسنجانی بود.
عبدالله نوری، تا آخرین روز وزارت خود از تغییرات در استانداریها و فرمانداریها دفاع کرد و حتی طرح استیضاح او در مجلس رد شد تا مخالفان او برای برکناری عبدالله نوری چارهای دیگر بیندیشند. سید محمد خاتمی نیز که وزیر فرهنگ دولت هاشمی بود، به علت سیاستهای بازفرهنگی خود مورد انتقاد و هدف تبلیغات پرحجم جناح راست قرار گرفت.
وزیر فرهنگ هاشمی که با 260 رای مثبت از مجلس سوم رای اعتماد گرفته بود در سال 71 و در زیر فشارهای مجلس چهارم با حالت قهر از این وزارتخانه استعفا کرد و پس از او علی لاریجانی یک چهره متمایل به جناح راست عهده دار وزارت ارشاد شد تا هاشمی متوجه شود، مجلس چهارم برای کابینه او برنامههای ویژهای دارد.
به جز این دو چهره روحانی دولت هاشمی، مصطفی معین وزیر علوم و عبدالحسین وهاجی از اعضای جناح چپ کابینه و سعیدی کیا وزیر راه، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه و کازرونی وزیر مسکن نیز جز افرادی بودند که مجلس چهارم خواهان برکناری آنان بود.
فراکسیون اکثریت مجلس که در اختیار جناح راست بود درصدد معرفی نشدن این افراد و جایگزین نیروهای نزدیک به خود در دولت هاشمی رفسنجانی بودند. این جناح در سخنان و مقالات خود میکوشید تغییرات در کابینه را امری ضروری نشان دهد تا هاشمی رفسنجانی متقاعد شد این تغییرات را در دولت خود انجام دهد.
رئیس جمهور وقت نیز که با برخی از این نطرات موافق بود، درصدد این بود تا تغییرات مورد نظر نمایندگان را تامین کند. موافقت هاشمی با این در خواست بیانگر این معنا بود که او اول به دنبال کسب حمایت مجلس و کاهش تنش بین دولت و مجلس بود و دوم اینکه میتوانست وزاریی که با دولت او هماهنگ نبودند و گاهی در مقابل مجلس مشکل ساز میشدند، از دولت کنار بگذارد.
ریاست چندین ساله هاشمی بر قوه مقننه و برخورد با سه دولت، بنی صدر، رجایی و حضرت آیتالله خامنهای باعث شده بود تا او بیش از هرکسی دیگری به روابط دولت و مجلس آشنا باشد. رئیس سه دوره مجلس شورای اسلامی میدانست که برای پیش برد برنامههای خود در دولت جدیدش احتیاج به همراهی مجلس دارد.
همین فشارهای مجلس چهارم به دولت هاشمی رفسجانی، باعث شد تا جریان تازهای در صحنه سیاسی ایران شکل بگیرد و بخشی از دولت هاشمی رفسنجانی تصمیم بگیرند به نام کارگزاران سازندگی وارد پارلمان شوند.
16 نفر از وزرا و معاونان رئیس جمهور با عنوان جمعی از کارگزارن سازندگی بیانیهای را امضا کردند. که بین آنها به جز نام محمد هاشمی، هیچ نامی از خانواده محمد هاشمی به چشم نمیخورد.این16نفر عبارتند بودند از:اسماعيل شوشتري، عطاءالله مهاجراني، محسن نوربخش، محمد هاشمي رفسنجاني، محمدعلي نجفي، مرتضي محمدخان، عيسي كلانتري، اكبر تركان، سيدمحمد غرضي، بيژن زنگنه، غلامحسين كرباسچي، رضا امراللهي، غلامرضا فروزش، مصطفي هاشميطبا، غلامرضا شافعي، محمدرضا نعمتزاده.
پس از قطعی شدن انشعاب گروهی از مدیران اجرایی و جامعه روحانیت، راست مدرن« کارگزارن» در مقابل راست سنتی« جامعه روحانیت مبارز» شکل گرفت. تا این دو جریان در غیاب چپها به رقابت با یکدیگر در مجلس پنجم بپردازند.
بعد از این اعلام وجود، جریان چپ سنتی ایران یا همان مجمع روحانیون مبارز به دلیل کناره گیری سیاسی، از کارگزاران به عنوان یک نهاد تازه شکل گرفته که در زیر لوای هاشمی رفسنجانی نیز قرار داشت، حمایت کردند تا رسما یک دو قطبی در انتخابات مجلس پنجم شکل بگیرد.
حضور عبدالله نوری، فائزه هاشمی رفسنجانی، مصطفی معین، فاطمه کروبی و محمدباقر نوبخت از یک سو و ناطق نوری، حسن روحانی و موحدی کرمانی، محمدرضا باهنر از دگر سو باعث شده بود این رقابت نفس گیر و جذاب شود.
همین رقابت نفس گیر باعث شد تا 71 درصد از واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کنند تا بالاترین میزان مشارکت در تمامی انتخابات های مجلس در جمهوری اسلامی را رقم بزنند. نتیجه انتخابات نیز بسیار جالب توجه بود و تعداد قابل توجهی از اعضای کارگزارن سازندگی و معدود نیروهای چپی مانند مجید انصاری وارد مجلس پنجم شدند.
حتی فائزه هاشمی با تعداد رای اندکی نسبت به چهره شناخته شده جریان راست سنتی ایران یعنی ناطق نوری در رتبه دوم قرار گرفت.
کارگزاران با فرستادن نیروهای خود به مجلس توانستند یک اقلیت قدرتمند و تاثیرگذار را در پارلمان شکل بدهند. همین اقلیت قدرتمند حتی تصمیم گرفت ریاست ناطق نوری را به چالش بکشد و عبدالله نوری را برای ریاست مجلس نامزد کند. رقابتی که ناطق نوری تنها با اختلاف چند رای فاتح آن شد. رئیس مجلس پنجم یعنی ناطق نوری آن روزها را اینگونه روایت میکند:«وقتی آقای شیخ عبدالله نوری، قبل از وزیر شدن وارد مجلس پنجم شد، جناح اقلیت همه نیروهایش را برای این که ایشان رییس شود، بسیج کرد. در انتخابات ریاست موقت مجلس، فاصله آرای ایشان و من بسیار کم بود، شاید ده تا پانزده رأی من بیشتر آوردم. در انتخابات دایمی رییس مجلس هم ایشان کاندید شد، کارگزاران و جریانهای طرفدار ایشان خیلی تلاش کردند تا رأی بیاورد، ولی این بار، فاصله آرای من با ایشان بیشتر شد.»
اقلیت قدرتمند کارگزارن بعد از انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور نیز نقش بسزایی در رای آوردن کل کابینه و جلوگیری از استیضاح برخی وزرا و به ویژه رای مجدد به عطالله مهاجرانی داشتند. کارگزاران به معنای واقعی در مجلس پنجم همراه و یار دولتهای هاشمی و خاتمی بودند.
ریاست مجلس پنجم یعنی ناطق نوری نیز، از دیگر ویژگیهایی است که مجلس پنجم را برای سیاسیون ایران دلچسب و رویایی میکند. ناطق نوری با مدیریت سنجیده و تقریبا فراجناحی خود توانست این مجلس تکثر گرا را مدیریت کند. مدیریت ناطق نوری حتی باعث شد که سید محمد خاتمی نیز از آن دوران به نیکی یاد کند و ناطق را نه بار دولت بلکه یار دولت اصلاحات بداند.
اصلاح طلبان با توجه به محدودیتهای سیاسی که دارند به دنبال تشکیل اقلیتی قدرتمند همچون مجلس پنجم هستند و اصول گرایان نیز به این میاندیشند که اکثریتی همانند مجلس پنجم شکل دهند. حالا باید دید طی یک سال باقی مانده تا مجلس دهم، گروههای سیاسی چه استراتژی سیاسی برای خود انتخاب میکنند و آیا مجلس پنجم برای آنان شکل خواهد گرفت یا خیر؟