تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۴۸۵۱۶
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۴

چابک سازی بنیادشهیدبایدتابع اولویت‌ فرهنگی باشد

وقتی می‌بینیم در بنیاد قبض و بسطی انجام می‌شود در دوره دوم کار منطقی انجام شد برای اولویت فرهنگی اما در دوره سوم به جای اینکه بیایند از زوائد اندام سازمان کم کنند، آمدند از مغز سازمان کم کردند. بخش فرهنگی را زدند تا ادعا کنند که ما مثلا چابک سازی انجام دادیم. بنیاد اگر بخواهد در مسیر واقعی گیرد باید در قبض وبسط سازمان به اولویت‌ها توجه کند که در راس همه اولویت‌ها مسئله فرهنگی است.
  تدبیر24:   زمانی که امام خمینی حکم تاسیس بنیاد شهید را صادر کرد هنوز جنگی رخ نداده بود. اما بعد از آنکه جنگ تحمیلی رخ داد و نظام نوپای جمهوری اسلامی در آغاز راه درگیر نبردی سخت شد، یکی از اتفاقات و پیامدهای جنگ شهادت رزمندگان و رسیدگی به وضعیت بازماندگان بود. امام در حکم خود برای تاسیس بنیاد شهید مسائل متعددی را مطرح می کند اما بارزترین و شاخص ترین آن توجه به اولویت فرهنگی است. این موضوع مهم را در سالروز تاسیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با حجت الاسلام و المسلمین احمد مازنی از مدیران سابق بنیاد که تمام دوران حضور خود در دولت را در بنیاد شهید سپری کرده است به گفت و گو نشستیم که مشروح آن را با هم می خوانیم.



جناب آقای مازنی امروز سالروز تاسیس بنیاد شهید است. در ابتدا بفرمایید بنیاد از زمان تاسیس تا به امروز چه فرایندی را طی کرده است؟

ابتدا سالروز تاسیس بنیاد را تبریک می‌گویم. دوره‌های مختلف فعالیتهای بنیاد را می‌شود از زوایای مختلف و در یک تقسیم بندی به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول از زمان تاسیس بنیاد تا پایان جنگ؛ دوره دوم از پایان جنگ تا زمان ادغام نهاد‌های ایثارگری و دوره سوم پس از ادغام نهاد‌های ایثارگری. 
در هر کدام از این دوره‌ها فعالیتهایی انجام شد که با در نظر گرفتن اقتضائات زمان در در هر دوره اقداماتی انجام شد که برخی از مسائل و آسیب‌ها را شاهد بودیم.
در دوره اول با حکمی مواجهیم که امام به همه نیازهای جامعه هدف توجه می‌کنند؛ از مسائل مهم فرهنگی تا اینکه جامعه هدف کارت ویژه‌ای داشته باشند و از هواپیما و از اتوبوس و از قطار و وسایل حمل و نقل و به صورت خاص استفاده کنند. این مسائل مود توجه امام بود.  نفس تاسیس بنیاد از جانب امام خمینی یک نگاه مدیریتی و رهبری کلان را می‌رساند آن هم در مقطعی که ما با جنگ مواجه نبودیم و تنها شهدا و جانبازان انقلاب اسلامی را داشتیم و این اقدام نشان داد بعد‌ها تاسیس این نهاد یک ضرورت بود. 

در حکم امام چه مسائلی مطرح شد؟

در حکم امام اولین ماده مربوط می‌شود به بحث فرهنگی و ارتقاء فرهنگی جامعه هدف و حوزه مربوط به فرهنگ ایثار و شهادت. اگر کسی نگاه استراتژیک داشته باشد می‌تواند اولویت فرهنگ را متوجه شود. 
در مقطعی برخی از دستگاه‌ها نسبت به درخواست‌ها و مطالبات بنیاد کوتاهی‌هایی می‌کردند در‌‌ همان زمان امام نامه‌ای را خطاب به نخست وزیر نوشتند که بخشی از این فرمان تا مدت‌ها روی سربرگ بنیاد قرار داشت؛ جمله امام این بود اگر معلوم شود که کسانی در بعضی از ادارات و وزارتخانه‏‌ها برای اجرای امور شهدای انقلاب و خانوادۀ آن‌ها اشکال‏‌تراشی می‌‏کنند، به عنوان ضد انقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند. این نشانه اهمیت موضوع بود و اهمیتی که خانواده شهدا برای امام داشتند. 
در دوره تاسیس، شناسایی جامعه هدف یکی از اقدامات اساسی بود. برخی از افراد زیر شکنجه ساواک به شهادت رسیده بودند و در حوادث سال ۵۷ در خیابان به شهادت رسیده بودند. جالب بود که افرادی به بنیاد مراجعه می‌کردند که نسبتی با شهدا و جانبازان نداشتند و بنیاد باید این‌ها را شناسایی می‌کرد و برای افراد پرونده تشکیل می‌داد. 

در همان ماه های آغازین فعالیت بنیاد شهید شاهد وقوع جنگ تحمیلی هستیم. بنیاد در این مسئله چه نقشی ایفا کرد؟

بله. در همین فضا کشور با جنگ تحمیلی مواجه می‌شود و بنیاد مثل تمام نهادهای دیگر درگیر در مسئله جنگ بود و یکی از اقدامات بنیاد تخلیه مجروحین بود به این معنا که بنیاد برای اینکه مجروحین را به بیمارستان منتقل کنند در کنار سپاه، ارتش و جهاد همکاری داشتند. وقتی مجروحی در بیمارستان آورده می‌شد آن زمان اینطور نبود که مجروح هر استان را به استان خودش ببرند، در یک بیمارستان در گرگان از استانهای دیگر بودند. برای این افراد باید لباس ویژه‌ای تهیه می‌شد. ارتباط با خانواده و تحویل دادن مجروح به خانواده یکی دیگر از ماموریت‌های بنیاد بود. 
نسبت به خانواده‌های شهدا یکی از ماموریت‌های بنیاد این بود که خبر شهادت را باید به نحوی به خانواده اعلام می کردند و این کار با همکاری سپاه و بسیج بود و از کارهای ظریف و حساس بود که ظاهر تلخی داشت. اغلب خانواده‌ها با کرامت و عزت برخورد می‌کردند. انتظار این بود که عصبانی شوند اما سجده شکر به جا می‌آوردند و می‌گفتند که به ما تبریک بگویید. بعد از آن تشییع جنازه بود که در قالب ستاد انجام می‌شد با مسئولیت بنیاد و همکاری سایر دستگاه‌ها انجام می‌شد. در این دوره ارتباط با خانواده شهدا انجام می‌شد و بعد‌ها هم نهادینه شد و در دستور کار بنیاد قرار گرفت. 
در همین دوره موضوع دیگر بحث سرپرستی و نظارت بر امور صغار مطرح شد. برخی از شهدا فرزند خردسال داشتند که وارث اموالی بودند و برخی نیز ولی قهری داشتند که پدربزرگ بود و حضور داشت و برخی نداشتند که باید امین و قیم تعیین می‌شد. در این رابطه امام و همچنین دادستان کل کشور احکام ویژه‌ای خطاب به آقای کروبی رییس بنیاد می‌دادند و اختیارات ویژه‌ای به ایشان داده شد. ایشان این اختیارات را تفویض می‌کردند به مسئولان استان‌ها و شهرستان‌ها و خود در جایگاه سرپرستی بنیاد اعمال نظارت می‌کرد. بنیان یک سری فعالیت‌ها را در این زمان ریختند و فعالیهای مربوط به آموزش و پرورش فرزندان شهدا و مددکاری و حج و زیارت و فعالیتهای فوق برنامه و ورزش در این دوره انجام می‌شد و در این دوره جنبه تاسیسی داشت. تامین مسکن حداقلی برای همسر و فرزند شهدا که در این دوره انجام شد و یک خانه برای همسر و فرزندان ساخته می‌شد. 
ساماندهی امور درمان جانبازان و مجروحین در این دوره شکل گرفت؛ در این دوره یکی از اتفاقات مهمی که افتاد فرمان تشکیل ستاد امور فرهنگی بود تحت عنوان طرح شاهد توسط امام خمینی که در سال ۶۴ بود. در این زمان تعداد فرزندان شهدا با توجه به جنگ زیاد شده بود و این‌ها نیاز به توجه ویژه در این موضوع داشتند. بنیاد همیشه یک نهاد هماهنگ کننده بین خانواده شهدا و مدارس بود. بحث دانشگاه هم نیاز بود که به آن توجه شود. در اینجا امام گامی برداشتند که به اندازه گام تاسیس بنیاد بود و آن فرمان تاسیس ستادی را دادند که صدا و سیما، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت و درمان و دستگاههایی که با این موضوع مرتبط بودند حتی فکر می کنم بهزیستی به دلیل در اختیار داشتن مراکز پیش دبستانی مورد خطاب امام قرار گرفتند. با این پیام و با مدیریت ریاست وقت بنیاد یک روح تازه در پیکر بنیاد دمیده شد. در ادامه این کار دانشگاه شاهد تاسیس شد. این هم از آثار فرمان امام بود که فرموده بودند از پیش دبستان تا دانشگاه باید فرزندان شاهد تربیت شوند تا بعد‌ها در پستهای کلیدی از وجود این افراد استفاده شود طبعا تاسیس دانشگاه شاهد یک حرکت اساسی بود. 
در همین دوره یکی از مسائل مهم وضع قوانین برای جامعه هدف بنیاد بود که اگر قرار بود برای تحصیل، برای اشتغال برای حج و زیارت اولویتی قائل شوند باید قانونمند می‌شد و بنیاد با کمک مجلس قوانینی را وضع کرد در این دوره که قوانین بعد‌ها توسعه پیدا کرد. یک مسئله‌ای که در این دوره رخ داد بحث انتزاع امور جانبازان در سال ۶۷ بود. تا این زمان بحث جانبازان و مجروحین و خانواده آن‌ها و خانواده اسرا در بنیاد انجام می‌شد. در سال ۶۷ به درخواست آقای کروبی از امام این اقدام انجام شد و آقای کروبی خطاب به میرحسین موسوی نخست وزیر وقت این دستور را دادند که آن را اجرا کنند وایشان هم به امام پیشنهاد دادند که نهاد جدید تاسیس نشود و برود زیر مجموعه بنیاد مستضعفان. 

سالهای تثبیت نظام سالهای متفاوتی است. جنگ پایان یافته و دولت سازندگی بر سر کار آمده است. ماموریت بنیاد چه تغییری کرد و آیا اساسا رویکرد بنیاد نسبت به بازماندگان جنگ تغییر خاصی کرد؟

در دوره دوم که دوره بعد از جنگ بود مهم‌ترین اقدام تدوین اساسنامه بود از مجموعه تجربیات در آن استفاده شده و قانون اسنامه در مجلس به تصویب رسید. اتفاق دیگر یک دوره بیانات و رهنمودهای امام را داشتیم در موضوعات مربوط به ماموریت‌های بنیاد که این‌ها جمع آوری شد و احکام جدید رهبری را داشتیم که این‌ها به عنوان نقشه راه و در جزوه‌ای تحت عنوان خط مشی‌ها و راهبردهای بنیاد تهیه شده بود که در این مرحله از گام‌های مهمی بود که برداشته شد. 
سازماندهی نوین بنیاد در دوره دوم تشکیل شد. در واقع در دوره امام جایگاه رییس بنیاد را که تا پیش از این با عنوان نماینده امام و سرپرست بنیاد خطاب می‌شد به عنوان رییس بنیاد شهید تغییر کرد. در استان‌ها هم مدیرکل نداشتیم و یک هماهنگی استانی داشتیم. همه شهرستان‌ها مستقیم با آقای کروبی یا معاون امور شهرستانهای ایشان در ارتباط بودند. در دوره دوم از جمله اقدامات اصلی استانی شدن بنیاد بود و عناوین مدیرکل و معاون ایجاد شد. هماهنگی شهرستان‌ها با مرکز استان در این دوره انجام شد. 
برنامه ریزی ها برای ارتقای بنیاد در این دوره انجام شد. برنامه ریزی در ارتباط با سرمایه استانی بنیاد در این دوره انجام شد. جذب نیروهای تحصیل کرده در این دوره صورت گرفت. آموزش نیروهای موجود و جذب نیروهای فرهنگی به طور مشخص در دولت تصویب شد که ۵۰۰ نیرو از آموزش و پرورش مامور شوند به بنیاد و آموزش و پرورش هم مجوز۵۰۰ جذب جدید داشته باشد تا نیرو استخدام کند و این اتفاق برای بنیاد خیلی مفید بود. به دلیل ورود فرزندان شاهد به سن جوانی لازم بود بدنه بنیاد از نیروهای فرهنگی استفاده کند نا‌بنیاد تقویت شود. البته آموزش نیروهای موجود بسیار موثر بود که در این دوره انجام گرفت. 
در این دوره اقای کروبی از مسئولیت بنیاد کناره گیری کردند و حکم نمایندگی ولی فقیه توسط مقام معظم رهبری به اقای رحیمیان داده شد. در این دوره که آقای رحیمیان با هماهنگی آقای کروبی و رهبری به عنوان سرپرست موقف مشغول شدند چون آقای رحیمیان قائم مقام آقای کروبی بودند، خب وقتی آقای کروبی استعفا دادند آقای رحیمیان به عنوان سرپرست موقت مطرح شدند. 

تفاوت های این دوره را برای ما بفرمایید؟

در این دوره یک حکم آقای هاشمی به عنوان رییس جمهور به آقای رحیمیان دادند و یک حکم هم رهبری به عنوان نماینده ولی فقیه در بنیاد به ایشان دادند. در این حکم باب جدیدی برای ماموریتهای بنیاد باز شد. رهبری نوشتند که وظیفه مهم آن نمایندگی، آکندن فضای جامعه از عطر شهادت و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است و بنیاد ماموریت تازه‌ای پیدا کرد که البته نامه امام در ارتباط با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ هم نیز این موضوع تبیین شده بود. امام در نامه پذیرش قطعنامه تعبیرات خاصی دارند که خداوندا کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. یا اشاره‌هایی که داشتند خدمت در بنیاد شهید در راس خدمت‌ها است و بنیاد شهید از همه بنیاد‌ها افضل است چون شهید از همه افراد افضل است.

از اینجا بحث شهادت را امام مطرح کردند. بعضی افراد می‌گفتند که حالا که جنگ تمام شده ما خسارت دیدیم و کشته دادیم و... امام نامه تلخی نوشتند در گلایه از برخی افراد. اشاره کردند به مسئله شهادت و اینکه شهدا در قهقهه مستانه‌شان عند ربهم یرزقون‌اند. امام باب را باز کردند برای ماموریت جدید بنیاد و حکم مقام معظم رهبری هم در واقع تاکید بر راهی بود که امام برای بنیاد ترسیم کرده بودند و کلید واژه‌هایی داده شد که بنیاد صرفا کارش خدمت رسانی به خانواده شهدا و ایثارگران نیست و کار دراز مدتش خدمت به فرهنگ ایثار وشهادت است.

این مسئله در این دوره در حکم رهبری تبیین شد و فرصت خوبی بود برای بنیاد. در این دوره برای این ماموریت جدید که رهبری اعلام کردند یک معاونت جدید تاسیس شد. بنیاد در سازماندهی نوین بنیاد همه بخش‌ها را کوچک کرده بود و در این دوره یکی از اقدامات بنیاد سازماندهی جدید بخش‌های اقتصادی بود. کل بخش‌های اقتصادی بنیاد در سازمان اقتصادی کوثر جمع کردند و کل مجموعه‌های سیاحتی را در مجموعه سازمان فرهنگی سیاحتی جمع کردند و در چنین دوره‌ای که همه چیز جمع و جور شد مدیریت جدید بنیاد یک معاونت جدید ایجاد کرد که همه بخش‌ها به سمت قبض پیش می‌رفت این قسمت به سمت بسط پیش رفت. معاونت پژوهش و تبلیغات که بعد‌ها شد معاونت پژوهش وارتباطات فرهنگی. همه معاونت‌ها ماموریت کوتاه مدت یا میان مدت بنیاد را به عهده داشتند اما در معاونت پژوهش ماموریتش ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بود. یعنی با خود شهدا کار داشت. با آثار شهدا کار داشت. با مزار شهدا با آثار شهدا با پیام شهدا کار داشت. 

در سالهای دهه 70 ماموریت بنیاد به سمت مسائل فرهنگی پیش رفت. این اتفاق را برای ما چگونه تحلیل می کنید؟

فرهنگ شهادت به عنوان مهم‌ترین وسیله در جنگ نرم بود که بنیاد در این معاونت این موضوع را تبیین کرد. جامعه هدف همه بخش‌های بنیاد خانواده شهدا و ایثارگران بودند. اما جامعه هدف این معاونت کل جامعه و فرا‌تر از مرز‌ها بود. با این تعریف این معاونت تاسیس شد که انسجام بخشی به امور بین الملل در این دوره انجام شد. در لبنان، در فلسطین، در افغانستان و در مناطق دیگر که شهدایی در دفاع حقوق مسلمین و حقوق مستضعفین به شهادت رسیده بودند که باید به خانواده این‌ها خدماتی ارائه می‌شد. در خارج از مجموعه بنیاد برای نهادینه کردن ماموریت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بند «د» ماده ۱۵۹ قانون برنامه توسعه صریح شده است که باید شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تشکیل شود. آنجا من جزء افرادی بودم که در تهیه این طرح و پیگیری آن در کنار سایر مسئولین و دستگاه‌ها همکاری می‌کردیم. در آن زمان بحث این بود که چه کسی متولی این شورا باشد ما گفتیم که چون متولی فرهنگ کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است دبیرخانه آنجا باشد و بنیاد به این دلیل که در دولت در آن زمان حضور نداشت برای اینکه این کار جزء ماموریت‌های فرهنگی کل نظام تعریف شود دبیرخانه در وزارت فرهنگ و ارشاد قرار داده شد. این اقدام خیز بلندی بود که بنیاد با استفاده از تجربیات برداشت. 

جناب آقای مازنی در دسته بندی که ارائه کردید به موضوع ادغام نهادهای اسثارگری هم اشاره داشتید. در این باره بفرمایید که چرا مجموعه های ایثارگری ادغام شدند؟

دوره سوم دوره پس از ادغام نهادهای ایثارگری است. در دوره اول نهادهای ایثارگری با هم بودند در دوره دوم این‌ها جدا شدند. با آزادی اسرا که بعد آزادگان نامیده شدند زیر مجموعه نخست وزیری قرار گرفتند که ستاد آزادگان نام گرفت. در دوره سوم این‌ها ادغام شدند. برخی افراد برای جمع و جور کردن ساختار دولت پیشنهاد ادغام برخی از سازمان‌ها و نهاد‌ها را دادند و پیشنهاد وزارت رفاه را دادند که بنیاد هم زیر مجموعه رفاه تعریف شود. تعداد ۲۰ سازمان کوچک وبزرگ مثل بهزیستی مثل بنیاد بیماریهای خاص، اما اعتقاد ما بر این بود که ماموریت بنیاد یک ماموریت اجتماعی صرف نیست و از مقوله امنیت ملی است، از مقوله دفاع کشور است. نمی‌شود جامعه هدف بهزیستی و کمیته امداد در کنار جامعه هدف بنیاد شهید قرار گیرد. رهبری هم نعبیر زیبایی داشتند که کار کارکنان بنیاد شهید از جنس خدمت گزاری نیست بلکه از جنس سپاسگزاری است. ما آن زمان می‌گفتیم که جنس کار بنیاد متفاوت است و مقاومت و استدلالی که داشتیم باعث شد که از ما بپرسند که پیشنهاد شما چیست و ما استدلال کردیم که نهادهای ایثارگری را ادغام کنیم که آن اتفاق نیافتد که بنیاد در کنار کمیته امداد قرار گیرد. آقای خاتمی طرح را به مقام معظم رهبری پیشنهاد دادند و رهبری هم موافقت کردند به شرط حفظ ماهیت نهادی بنیاد و اینجا بود که مجددا ادغام شکل گرفت. این دوره دورهٔ نسبتا سختی بود که با آمدن آقای دهقان به بنیاد و تفکیک نمایندگی ولی فقیه از ریاست. در زمان آقای کروبی و آقای رحیمیان یکی بود و در زمانی که آقای دهقان به عنوان معاون رییس جمهور منصوب شدند حکم نمایندگی ولی فقیه به آقای رحیمیان داده شد. 

مهمترین مشکلی که پس از ادغام با آن مواجه بودید چه بود؟

سه نهاد که ادغام شدند با فرهنگ سازمانی متفاوت ادغام شدند. شما به مدیران سه مجموعه نگاه کنید متوجه موضوع می‌شوید که آقای رحیمیان در بنیاد شهید، آقای رفیق دوست در بنیاد مستضعفان و آقای وکیلی در ستاد آزادگان. این سه نفر را با همدیگر مقایسه کنید متوجه خصوصیات مدیریتی متفاوت می‌شوید که طبعا در مدیریت سازمان اثر می‌گذارد. جمع کردن این نیروهای متفاوت در یک سازمان کار دشواری بود. نیروهای زحمت کشی در هر دو مجموعه بودند که از درون و بیرون کمک کردند تا این سازمان شکل گرفت. در این دوره قانون جامع خدمت رسانی به ایثارگران در این دوره تصویب شد. خیلی افت و خیز داشت. آنچه که به دست آمد چیزی نبود که از ابتدا بنیاد به دنبال ان بود. هدف این بود که قوانین موجود تجمیع شود و کاستی‌ها کم شود. الان به نظر می‌آید آنچه که ابلاغ شده و دارد اجرا می‌شود بار جدیدی است بر بارهایی که از قبل بوده و این خود نیاز به آسیب‌شناسی دارد اما در عین حال یک گام بلندی بود. به هر حال به طور آزمایشی در حال اجراست و چیزی هم به پایان دوره آزمایشی آن باقی نمانده است. 
در این دوره باز هم یک اتفاق دیگری که افتاد ایجاد تشکل‌های ایثارگری بود. در این دوره طرح معتمدین معین بود که یک تشکل نیمه متمرکز بود که توافقی بین بنیاد و بخشی از جامعه هدف شده بود که این‌ها به عنوان معین بنیاد وارد فضای مدیریتی بنیاد بشوند. شورای مشورتی استانداران و فرمانداران تشکیل شد که هر استاندار ۱۱ مشاور و هر فرماندار ۷ مشاور در رشته‌های مختلف از جامعه هدف را در این دوره داشتند. پیش بینی شورای عالی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت که در قانون جامع پیش بینی شده که هنوز عملیاتی نشده که مربوط به این دوره است. در این دوره نظام نوین مددکاری و امور اجتماعی ومشاوره بنیاد طراحی شده که سه گروه جامعه هدف را تحت پوشش قرار داده که حداقل ۹۰ مرکز مشاوره تجهیز شده با استانداردهای نظام روان‌شناسی ایران و فعالیت‌های ترویجی و فرهنگی در این دوره توسعه پیدا کرده به لحاظ اینکه جامعه می‌طلبید این مسئله را. 
برای اولین بار در دوره آقای خاتمی ما دو مشاور امور ایثارگران داشتیم، آقای رحماندوست و آقای پاک‌نژاد و در وزارتخانه‌ها هم ظاهرا در همین دوره همین امر نهادینه شد که هر وزیری یک مشاور داشته باشد. بعد کم کم جلسات مشترک تشکیل دادند. از ویژگی‌های این دوره حضور بنیاد در دولت هست و این حضور و تعامل با مجلس از ویژگی‌های این دوره است که این مواردی که گفته شده همه اتفاقاتی بود که این دوره اتفاق افتاد. 

 

اگر بخواهیم عملکرد بنیاد را آسیب شناسی کنیم به نظر شما مهمترین آسیب ها چه بود؟

با بررسی این سه دوره متوجه می‌شویم که امروز بنیاد یکی از دستگاه‌های عریض و طویل کشور است که از نظر بودجه هم جزء ۳ دستگاه اول تا سوم است و یک نهاد بزرگی است. با اینکه از بیرون نقش اقتصادی بنیاد را خیلی پررنگ می‌بینند در واقع بخش اقتصادی آن خیلی نه در فعالیتهای اقتصادی خیلی اهمیت دارند در سطح کشور و نه چیزی عاید بنیاد می‌کنند. بار‌ها شده بنیاد گفته که این‌ها را دولت از بنیاد بگیرد و دیگر نگوید که بنیاد کارخانه دارد و.. این‌ها به نسبت ماموریت بنیاد و کار بنیاد اساسا به چشم نمی‌آید ولی بنیاد از جهت فعالیتهای خدماتی و معیشتی یک سازمان عریض و طویل شده و بزرگ شده است. 
اگر بخواهیم عملکرد این چند ساله بنیاد را ارزیابی کنیم و بخواهیم نمره بدهیم نمره قبولی می‌آورد. به هر حال نهادی بود که در دوره جنگ موفق بود، در پس از جنگ موفق بود. در حفظ حریم شهدا و نوامیس شهدا نقش ویژه‌ای ایفا کرد. تا چه اندازه به خانواده شهدا خدمات ارائه کرد. تا چه اندازه ایفای نقش کرد. می‌توان نمره خوبی به این بخش از فعالیتهای بنیاد داد. اما برخی از موارد که بهتر بود رعایت می‌شد و بیان آن برای مدیران بنیاد و پیشکسوتان بنیاد و شخصیت‌هایی که در نظام می‌تواند مفید باشد فکر می‌کنم این موارد مهم است که بنیاد با این مسئله به طور دائم مواجه بوده ومستمر که مسئله قبض و بسط سازمان بود. این آفتی است که در دستگاه‌های دیگر هم هست. اصل قبض و بسط ایرادی ندارد اما این موضوع باید تابع چه هدفی باشد؟ به نظر من اولین مسئله در معماری سازمانی بر می‌گردد به اولویت‌های ماموریتی سازمان. ما از حکم امام و احکام رهبری تا احکام اساسنامه و تا سایر مقررات و قوانین اولویت اول بنیاد فرهنگ است وقتی می‌بینیم در بنیاد قبض و بسطی انجام می‌شود در دوره دوم کار منطقی انجام شد برای اولویت فرهنگی اما در دوره سوم به جای اینکه بیایند از زوائد اندام سازمان کم کنند، آمدند از مغز سازمان کم کردند. بخش فرهنگی را زدند تا ادعا کنند که ما مثلا چابک سازی انجام دادیم. بنیاد اگر بخواهد در مسیر واقعی گیرد باید در قبض وبسط سازمان به اولویت‌ها توجه کند که در راس همه اولویت‌ها مسئله فرهنگی است. 
  مسئله دیگر اقدامات بی‌رویه در برنامه‌های خدماتی و غیر فرهنگی است. شما اگر ملاحظه کنید در تمام بندهای حکم امام دارد اولویت. اولویت یعنی اینکه بنیاد یک دستگاه هماهنگ کننده باشد و دیگران خدمات بدهند. بنیاد یک کارت بدهد و دیگران خدمات بدهند. اما بنیاد در راستا و به موازات همه دستگاه‌ها بخشی را ایجاد کرد. یکی از افتخاراتی که به نظر من از افتخارات غلط است که معمولا مدیران بنیاد می‌گویند که بنیاد یک دولت است. مسکن دارد. دانشگاه دارد، آموزش و پرورش دارد، بهداشت و درمان دارد. چرا باید اینطور باشد؟ چابک سازی بنیاد باید اینطور می‌شد که فعالیتهای معیشتی در دستگاه‌ها انجام می‌شد و بنیاد باید این خدمات را مدیریت می‌کرد. نکته بسیار جالبی است که حتی یکی از بزرگان بنیاد این متن را می‌خواندند و آن فرمایشات رهبری بود که شاید در اوایل مسئولیت آقای رحیمیان بود که رهبری در واکنش به گزارشی که داده شد گفتند این گزارشی که داده شده گویی از یک عده حقوق بگیر فقط صحبت می‌کنند. این یعنی چه؟ گفتند که بهتر است حقوق چند سال را طوری برنامه ریزی کنید که یک امکان خوداتکایی برای شما ایجاد کند. نه اینکه این‌ها را وابسته کند به شما. متاسفانه هنوز حکم صادر می‌کنند و بنیاد باید پرداخت کند. باید برود با دولت دعوا کند و بحث کند تا از دولت پول بگیرد برای آنکه به جامعه هدف حقوق بدهد. 
این بودجه‌ای که بنیاد را تبدیل کرده به یک سازمان عریض و طویل برای پرداخت حقوق. نه دستگاه‌های دیگر این را می‌پذیرند نه در بنیاد این عزم وجود دارد که این مسئله را پیگیری کند و در نظام این موضوع مورد توجه قرار نگرفته و بنیاد همپنان درگیر این مسئله است و همچنان ادامه دارد. عدم توازن بین مسائل فرهنگی و اجتماعی با امور خدماتی است. شما اگر ملاحظه کنیند می‌بینید چه درصدی از بودجه و امکانات صرف بخش فرهنگی می‌شود و چه درصدی صرف امور دیگر می‌شود. اصلا هماهنگی با هم وجود ندارد. از مسئولین بپرسید که چه درصدی سهم بخش فرهنگی است که این درصد، درصد فاجعه بار است. 
مسئله دیگر نگرانی از مشارکت جامعه هدف است. برخی از مدیران در یک زمانی این ظرفیت را داشتند که طرح معتمدین راه بیاندازند، مجلس ایثارگران راه بیاندازند، تشکل‌ها را تقویت کنند. برخی دیگر نیز جرأت این تعامل را نداشتند. در دوره سوم تشکل‌ها شکل گرفت اما محاق شد. اما هنوز ظرفیت رفتارهای مردمسالارانه کم است و به آن حد از بلوغ نرسیده‌ایم ولی عقب نشینی بد است. ما می‌رویم به سمت ایجاد یک مجلس ایثارگران اما به جای اینکه این اصلاح کنیم عقب نشینی می‌کنیم و انتخابات بعدی را برگزار نمی‌کنیم. این مسئله‌ای است که جزء آسیب‌های بنیاد است که بنیاد باید منسجم‌تر وارد این بحث شود. 
  مسئله بعد تاثیر پذیری از تغییر تحولات دولت از آسیب هاست. از زمانی که بنیاد وارد دولت شد هر دولتی که عوض می‌شود یک رییس بنیاد عوض می‌شود که علیرغم اینکه بنیاد نباید سیاسی می‌شد و در تلاطم‌های سیاسی قرار می‌گرفت متاسفانه این اتفاق افتاد در چند سال اخیر و آخرین نکته اینکه عدم استفاده و یا استفاده اندک از تجارب نیروهای قدیمی بنیاد است که افرادی که از بدو تاسیس تا امروز در بنیاد نقش موثری داشتند باید مورد استفاده قرار گیرد. تجربه در کنار ریسک پذیری نسل جدید که اغلب هم می‌توانند از جامعه هدف باشند می‌توانند برای آینده بنیاد بسیار موثر باشد. 

 ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید
بنده هم متشکرم و امیدوارم در آستانه ورود به سال دیگری از عمر این نهاد مقدس شاهد اعتلای این نهاد باشیم و نظام جمهوری اسلامی هم یک نظام الگو باشد برای همه کشور‌ها.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: