طبعا زمانی که از تحرکات علمی سخن به میان میآید، منحصر به درس خواندن و گسترش فضای تعلیم و تعلم مبتنی بر محفوظات نیست بلکه معنای آن تحرک علمی و تقویت فضای مدنی در دانشگاه است.
تدبیر24: ارتقای کیفیت در محیط منفعل و بینشاط امکانپذیر نیست. طبعا زمانی که از تحرکات علمی سخن به میان میآید، منحصر به درس خواندن و گسترش فضای تعلیم و تعلم مبتنی بر محفوظات نیست بلکه معنای آن تحرک علمی و تقویت فضای مدنی در دانشگاه است. بدین معنا که زمینه مناسبی برای تولید و چرخش علم فراهم شود. مصداق مشخص این زمینهسازی نیز میتواند در انجمنهای علمی و تخصصی دانشجویی، کانونهای فرهنگی، هنری، اجتماعی، نهادها و تشکلهای صنفی و تشکلهای سیاسی باشد یعنی هر موضوعی که منجر به بالارفتن اقدامات خودانگیخته شود و درحوزههای مختلف به منصهظهور برسد. اگر این تنوع به رسمیت شناخته شود، هیچ یک از این زمینهها فضا را برای دیگری تنگ نخواهد کرد. حتی میتوان شبکهای از این فعالیتهای مدنی را در نظر داشت تا دانشجویان در نهاد علمی، کار علمی، در نهاد اجتماعی، فعالیت اجتماعی و در نهاد سیاسی، فعالیت سیاسی کنند اما زمانی که چنین توازنی نباشد و محیط دانشگاه دچار نوعی عدم توازن باشد، طبیعتا نه نهاد علمی میتواند کار خود را به درستی انجام دهد و نه نهادهای دیگر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موفق میشوند. به نظر میرسد دانشجو به عنوان یک کنشگر فعال در دانشگاه سرشار از استعداد و توانایی است که بخشی از آن علمی و بخشی فرهنگی، اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی است. چنین محیط فعالی میتواند زمینهای باشد تا دانشگاه نه به اجبار سیاسی شود و نه به اجبار غیرسیاسی. معمولا در دو سر یک طیف قرار میگیریم که فکر میکنیم با توجه به سیاسی بودن جامعه و به ویژه بروز این سیاست در مواقعی مانند انتخابات، باید دانشگاه را به اجبار سیاسی کرد تا دانشجوها وارد فضای انتخابات و سیاست شود یا در شرایط دیگری به دلیل این تفکر که سیاست برای دانشگاه مانند اضافه بار است، آن را به اجبار غیرسیاسی کنیم تا دانشجو از فضای سیاست خارج شود. نتیجه هر دو این حالتها، عدم مشارکت در نهادهای مختلف است و زمانی که دانشجویان کمتر وارد نهادها شوند، محیط دانشگاه به دلیل فقر و ضعف شبکههای ارتباطی به محیطی ناشناخته تبدیل شود. به این دلیل که تنها در عدم مشارکت به خصوص عدم مشارکت سیاسی نمیتوان فهمید که در دنیای دانشجویان چه میگذرد چرا که دانشجویان در زمینههایی که باید در آنها بر سر موضوعات متفاوت تربیت مدنی پیدا کنند، فعال نیستند. دانشجویان در نهادها تجمیع پیدا میکنند و قواعد رقابت را تمرین میکنند و دمکراتیزه میشوند. آنها یاد میگیرند چگونه یکدیگر را بفهمند، چطور با هم گفتوگو کنند، چطور با هم کار کنند و چطور با هم اختلاف داشته باشند.این مولفهها را میتوان طبق علایقشان بر سر کار علمی یا فرهنگی یا سیاسی یا... بیاموزند و تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. زمانی که این مولفهها در دانشگاه قاعدهمند شوند، ارزشهای مدنی دانشجویان تقویت میشود و مهارتهای آنها هم بالا میرود. از این نگاه میتوان سپهر بلندتر پیوند میان نهادهای صنفی و اجتماعی و سیاسی را شاهد بود