توسعه شهرها همواره با بروز مسائلی رو به رو بوده است ولی آنچه از اهمیت برخوردار است اینکه با مدیریت عقلانی از تبدیل یک مسئله کوچک به بحران جلوگیری شود
تدبیر24 :احمد حکیمی پور - انگار انگارههای یک روز برفی را باید با ترافیکی خودخواسته پیوند زد، پدیدهای که در فرهنگ عمومی ساکنان کلانشهرهای ایران «عادی» جلوه داده میشود، ولی هیچگاه بدان پرداخته نشد که حلقه مفقوده رفع معضلی که از یک رویداد آب و هوایی عادی ریشه میگیرد چه بوده که هنوز با وجود گذشت سالیان هنگامه سرمای هوا و اوج ترافیک به خود نهیبی میزنیم که مقصر کیست؟ توسعه شهرها همواره با بروز مسائلی رو به رو بوده است ولی آنچه از اهمیت برخوردار است اینکه با مدیریت عقلانی از تبدیل یک مسئله کوچک به بحران جلوگیری شود. ولی با وجود گذشت سالها و دارا بودن تجربه و برنامه ریزیهای متعدد هنوز نتوانستهایم به همگرایی مدیریتی در اندیشه برای راه حلی مشترک در مدیریت شهری دست یابیم و در مصداق، اکنون ترافیک کلانشهرهایی مانند تهران که در سند چشم انداز توسعه «شهری دانشپایه» توصیف میشود، نه پدیدهای عادی بلکه به معضلی اجتماعی بدل شده است که با ادبیات توسعه پایدار شهری که در قاموس بین المللی، شهرهای بزرگ و مدرن دنیا بدان دست مییازنند فاصله دارد. میتوان به این پدیده از دو منظر سازمانی و ساختاری نگاهی کرد که هر دو به فرهنگ «عادی سازی» یک پدیده اجتماعی معطوف میشود. در نگاه سازمانی مسئولان در سطح دولتی و شهری خود را موظف به اجرای برنامههایی ایذایی برای مقابله با بحرانهای پیش رو میکنند مانند آنکه مدیریت شهری به استقرار ستادهای برفروبی در خیابانها میپردازد و یا دولت با تخصیص بودجههایی کلان برای حمل و نقل عمومی به یاری مدیریت شهری میآید؛ اما به نظر میرسد که شکل گیری پدیده اجتماعی «بیتفاوتی شهروندی» نسبت به بدیهیترین حقوق شهروندان که تردد آسان شهری است موجب شده تا نظارت صحیحی بر مسئولیتهای واگذار شده به پیمانکارانی سازمانی صورت نگیرد و یا اینکه سیاستگذاریهای لحظهای برای خروج از یک بحران به بحرانی دیگر دامن بزند که در اینجا میتوان ورود بیش از یکصد هزار خودرو دیگر به عرصه شهر را به نقد کشید. این درحالی است که نه تنها در برنامه کلان توسعهای به موضوع گسترش حمل و نقل عمومی در سطح کلان کشور توجه شده است بلکه در برنامه دوم پنج ساله شهرداری تهران در سطح خرد شهری، توجه به توسعه خطوط مترو و دیگر شبکههای حمل و نقل عمومی دارای اهمیت بوده و بر آن تاکید شده است. این مهم نیز یکی از مسئولیتهای کلان مدیریتی برای کنترل ترافیک شهری است که هر چند در سالهای گذشته بدان توجه شده است ولی هنوز فاصله بسیاری تا دست یافتن به شرایط متناسب با ظرفیت جمعیتی کلانشهر تهران دارد. اما در نگرش ساختاری میتوان به ریشه یابی حلقه مفقودهای پرداخت که در پیوند میان مردم و دولتها فرهنگ مطالبهگری اجتماعی را شکل میبخشد و به روش اصلاح مدلهای مدیریتی میپردازد. امروزه در کشورهای بزرگ جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف کشف این حقیقت میشود که شهروند مطلوب باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه میتوان این ویژگیها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد. در مطالعهای که با مشارکت بیش از 20 کشور جهان تحت عنوان «مطالعات شهروندی» انجام شده است اهمیت تخصیص موارد فوق آشکار میشود و این در حالی است که متأسفانه اکنون توجه چندانی به آموزش بنیادین شهروند خوب نمیشود و همین امر موجب شده که در شکل گیری فرهنگ عمومی شهرنشینی که لازمه ایجاد شهری آرام و قانونمند هست با مشکلاتی رو به رو هستیم. بدون تردید میتوان گفت که فقدان مدیریت استراتژیک توسعه فرهنگی خلأ جدی در این عرصه است که موجب شده تا فاقد نگاهی انسجام گرا در عرصه مدیریت و فرهنگ توسعه باشیم و همین امر موجب شده تا وقتی ساعتی را در ترافیک اجباری ناشی از بارش برف و باران سپری میکنیم، شاهد باشیم که رفتارهای اجتماعی شهروندان خود به تشدید بحران ترافیک کمک میکند و این ناشی از ضعف فرهنگی است و به نظر میرسد تا زمانیکه به رشد فرهنگی نرسیم خودروهای تک سرنشین جلوه گر خیابانها خواهند شد که در میان چنین مانورهایی مسئولان بالادستی نیز خود را مصون از برنامه ریزیهای دقیق توسعهای میدانند و کلی نگریهای جامع مانع از بلوغ توسعه شهری خواهد شد. با بررسی ماهیت چند وجهی معضلات شهری به این مهم میرسیم، اقداماتی که تاکنون برای حل مشکلات صورت گرفته است در جرگه راه حلهای کوتاه مدت و مقطعی بوده که تنها فشارهای مضاعفی را از جیب مردم به مردم وارد کرده و رافع مشکلات نبوده است، چرا که اکنون مشکل ترافیک تهران پدیدهای قابل لمس برای مردم است که چنانچه نسبت به حل آن به هم اندیشی عاقلانه نپردازیم در آیندهای نزدیک با بحرانی رو به رو خواهیم بود که گره آن به راحتی باز نخواهد شد.