توقع اینکه در ایران فقط دولت باید امور فرهنگی را سامان بدهد و اشکالات آن را رفع کند، توقع بسیار بیجا و ناروایی است
تدبیر24 :مصطفي ايزدي
١- دغدغه فرهنگی میان اهل معرفت و انصاف و نیز میان دلسوزان جامعه، یک دغدغه همیشگی در ایران شده است.
همیشه و همهجا سخن از مشکلات فرهنگی و نبود امکانات و تأثیر سوء این مشکلات و کمبودها برای خانوادهها، بهویژه جوانان در میان است.
منتها بعضیها که به دنبال مخالفت با دولت و قوه مجریه هستند، از راه سیاست وارد مقولات فرهنگی میشوند تا هم حرف خود را خوب جلوه دهند و هم چوبی لای چرخ رقیبان خود بگذارند.
کسی منکر این نیست که ازجمله وظایف مهم دولت، همانا فعالیت همهجانبه برای اصلاح فرهنگ و اخلاق جامعه است. به نظر میرسد چنین وظیفهای بر دوش همه دولتهای جهان در همه کشورها گذاشته شده و منحصر به کشور ما نیست، اما توقع اینکه در ایران فقط دولت باید امور فرهنگی را سامان بدهد و اشکالات آن را رفع کند، توقع بسیار بیجا و ناروایی است؛ چنانکه هرگز نباید پنداشت ناهنجاریهای اجتماعی و معضلات فرهنگی، ناشی از برنامهها و رفتار دولت است.
مگر اینکه مقامات بلندپایه دولتی و شخص رئیس دولت، در بهکارگیری ادبیات سخیف و رفتارهای غیرفرهنگی پیشتاز و پیشگام باشند. دراینصورت، مردم و خصوصا افراد کمظرفیت جامعه تحت تأثیر این ادبیات و رفتارها به فرهنگی نامناسب روی میآورند و بهمرور از اخلاق و ادب و حتی باورهای دینی فاصله میگیرند؛ رویکردی که متأسفانه در نیمه دوم دهه ٨٠ در کلان و ریز جاری شد.
٢- از شعارهایی که در دو، سه دهه اخیر، مطرح شده؛ این است که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود؛ یعنی مردم انقلاب کردند که فرهنگ جامعه از یک فرهنگ غیردینی و مبتذل به فرهنگ دینی و متعالی تغییر کند. در واقع جامعهای که تحت تأثیر دولت شاهنشاهی بود، به جامعهای که تحت تأثیر دولت جمهوری اسلامی است، تبدیل شود.
بهمرور بعضی از تشکلهای ایجادشده، رسمی شدند و امروزه هر کدام برای خود تشکیلات گسترده و برنامه و مانیفست و اساسنامه و نیروی انسانی فراوانی دارند که وصف هر کدام، شاید مثنوی هفتادمن لازم داشته باشد، اما بد نیست از تعدادی از این ارگانها و نهاد و سازمانها و تشکلهایی که قرار بود و قرار است جامعهای فرهنگی بسازند، نام برده شود:
١- سازمان تبلیغات اسلامی
٢- امور فرهنگی بسیج مستضعفین
٣- سازمان صداوسیما
٤- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
٥- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
٦- حوزه هنری؛ و دهها بنیاد فرهنگی و تبلیغی که اسامی آنها در جدول ١٧ لایحه بودجه امسال دولت ذکر شده است و نیز عقیدتی- سیاسیهای نیروهای مسلح که چون بودجهشان اصطلاحا خارج از شمول است، معمولا نام برده نمیشوند.
٣- روزنامه «شرق» در تاریخ ٢٩ فروردین ٩٥ گزارش نسبتا مبسوطی از بودجه فرهنگی کشور در سال جاری به چاپ رسانده و در آن سهم پولی هر یک از نهادها و سازمانهای فرهنگی کشور را اعلام کرده است. در این فهرست نام بعضی از تشکلهای رسمی وابسته به مراکزی ناشناخته هم آورده شده است، اما مشخصه تمام آنان غیردولتی و غیرمرتبط با قوه مجریه است. آنچه مربوط به دولت و مربوط به مسئول اجرای امور فرهنگی و هنری قوه مجریه است، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف شده است. البته این امکان برای وزارتخانههای آموزشی نیز فراهم است که چنانچه بودجهای داشته باشند، فعالیت فرهنگی هم در حاشیه مسئولیتهای اصلی خود انجام دهند. وزارتخانههایی چون علوم و تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و وزارت آموزشوپرورش.
در یک جمعبندی کلی از مجموع حدودا پنج هزار میلیارد تومانی که در بودجه امسال – برحسب گزارش «شرق» و دیگر رسانهها- به امور فرهنگی اختصاص یافته، فقط هزارو ٣٠٠ میلیارد تومان آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارتخانه ورزش و جوانان اختصاص یافته است و بقیهاش که معادل ٢/٣ هزار میلیارد تومان است، در اختیار مراکز فرهنگی غیردولتی قرار میگیرد. اگر فرض کنیم که بودجه و امکانات، نقش اصلی را در فعالیت فرهنگی دارد- که قطعا همینطور است- آن مراکزی كه بودجه و امکانات بیشتری دارند، در بهبود و تخریب فرهنگ، مسئولیت و نقش بیشتری دارند.
٤- مدتهاست که مخالفان دولت یازدهم- و نیز بههنگام استقرار دولت اصلاحات در قوه مجریه- به طور مرتب، مشکلات فرهنگی جامعه را متوجه عملکرد دولت میدانند؛ درصورتیکه تقریبا همه بودجه و امکانات مربوط به اصلاح فرهنگی جامعه خارج از اختیارات دولت است. در زمان دولت اصلاحات، مطبوعات اصلاحطلب و مستقل را نیز از عوامل ایجاد مشکلات فرهنگی معرفی میکردند، اما چون در زمان دولت فعلی، تعداد مطبوعات متعلق به اصلاحطلبان در مقابل انبوهی از جراید جریان مقابل، اندک است. دیگر، مطبوعات را در انحرافات اخلاقی و انحطاط فرهنگی مقصر نمیدانند؛ چراکه اگر بخواهند از این مقوله یاد کنند، خودشان باید پاسخگوی عملکرد متعلق به جناح خودشان باشند.
بدیهی است در این گونه مباحث، نقش دستگاههای فرهنگی پیش گفته با آن درآمدهای محیرالعقول، در امور فرهنگی نادیده گرفته میشود.