تدبیر24:میلاد شهرکی-اگر شما جز دانشجویان هستید که در دهه نود وارد دانشگاه شدهاند،به احتمال زیاد تجربه برخورد یا آشنایی با بخشی از دانشجویان را دارید که زمان مشخصی از وقتشان را صرف کار کردن میکند و این احتمال هست که خودتان هم جزئی از آنان باشید. به این دانشجویان که برای ادامه تحصیل و بهره مند شدن از امکانات آموزشی مجبورند نیروی کارشان(اعم از جسمی و ذهنی) را بفروشند و در مقابلش دستمزد بگیرند دانشجویان کارگر میگویند. این یادداشت تلاشی اجمالی است برای ریشه یابی پدیده ایی که امروزه در دانشگاه به وفور یافت میشود. بخشی از دانشجویان(که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست) که مستقیما از رابطه جامعه با دانشگاه شکل گرفته اند.
«دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه «مردم» تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودكفائي كشور به طور رايگان گسترش دهد.» اصل سی ام قانون اساسی
هدف و نقش دانشگاه در جوامع مدرن تولید نیروی کار متخصص است. این نیروی کار متخصص در بخش های مختلف تولیدی اعم از آموزشی، صنعتی، نظامی و همچنین برای عریض و طویل کردن نظام بوروکراتیک کشور ها مورد استفاده قرار میگیرند. دولت های مختلف با توجه به نیازی که به نیروی کار متخصص دارند سیاست های مختلفی در مورد دانشگاه در پیش میگیرند.
دانشگاه در ایران دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است. در دهه شصت و هفتاد با توجه به اینکه بخش بزرگی از نیروی متخصص به دلایل مختلف،از جمله مهاجرت و سرکوب از چرخه بازار کار حذف شده بود، دانشگاه ها با سیاست های مختلفی روبرو شدند. در این دو دهه دولت ها برای برآورده کردن نیاز بازار کار مجبور به رایگان سازی دانشگاه ها و تشویق جامعه به «ادامه تحصیل»شدند. (برای اینکه رایگان سازی آموزش در این سال ها را به حسن نیت دولت ها در ریشه کن کردن بی سوادی ربط ندهیم کافیست به آمار بیسوادی نگاهی بیندازیم)
@avayekoorosh
اما مانند هر نیاز دیگری،نیاز بازار کار برای نیروی کار متخصص نیز روزی پایان میپذیرد و ما با آمار «۴۲ درصد فارغالتحصیلان ایران بیکار هستند» روبرو میشویم. دانشگاه در دهه نود با انواع سیاست های نولیبرال مواجه شده است،از کالایی سازی آموزش در تمام بخش ها،تا خصوصی سازی(بخوانید خودمان سازی)بی امان. اگر زمانی در برنامه دوم توسعه نوشته شده بود«بهادادن و تربيت نيروی انسانی ماهر ونيمه ماهر وتکميل حلقه های مفقود مورد نياز بخشهای گوناگون در زمينه نيروی انسانی»اکنون اما در برنامه ششم توسعه حرف از«تنظیم رابطه متقابل تحصیل و اشتغال»میشود.
پدیده دانشجوی کارگر به شکل گسترده دقیقا از دل این سیاست ها شکل گرفته. در دو دهه که یاد شد،دانشگاه به عنوان نهادی عمل میکرد که افراد مختلف از طبقات متفاوت امکان ورود به آن را داشتند و میتوانستند دانشگاه را محملی برای گریز از جبر طبقاتی قرار دهند. اما دانش آموزانی که از طبقات فرودست و طبقه کارگر در دهه نود به دانشگاه راه میابند خود را در مقابل هزینه های خوابگاه،غذا،کلاس،سنوات و... میبینند. برای این بخش از دانشجویان دو راه وجود دارد:یا انصراف از تحصیل و یا تن دادن به کار های مختلف. کارهایی که بخش زیادی از زمان آنان را گرفته و مانع میشود که به عنوان یک دانشجو به «کسب علم»بپردازند.
با توجه به رویکرد کلی که نسبت به دانشگاه وجود دارد میتوان مطمئن بود که دانشگاه تا پایان این دهه مکانی میشود که فرودستان از آن کنار گذاشته شده اند و محلی است برای افرادی که توان پرداخت هزینه های سرسام آور آموزش را دارند. قطعا ساختن سدی صنفی متشکل از تمام دانشجویان مقابل سیاست هایی که دانشگاه را به طرف نهادی فرادستی سوق میدهد وظیفه اساسی تمام دانشجویان است. این سد از یک طرف میتواند به شعار انسانی آموزش برای همه جامه عمل بپوشاند و از طرف دیگر دخالت در اموری را ممکن میکند که باعث میشود اکثر فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار باشند.