تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۸۲۳۶۶
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۳

تحریم‌ جدید ارتباط مستقیم با برجام ندارد

مهدی ذاکریان

تدبیر24»حمله تروریستی در تهران، پاسخ موشکی ایران، رابطه آمریکا و کشورهای منطقه، تحرکات سعودی‌ها، اختلافات قطر و کشورهای خلیج فارس، وضعیت سوریه و... جملگی باعث شده‌اند که وضعیت مبهمی برای آینده سیاسی بین‌المللی به وجود بیاید. بسیاری معتقدند که آمریکا درحال طرح‌‌ریزی یک جنگ در منطقه است، چه بسا واشنگتن به دنبال بهانه برای درگیری نظامی است. از سوی دیگر، ناامنی‌هایی که از سوی تروریست‌ها در جهان رخ داده و حمایت‌هایی که از سوی برخی کشورهای منطقه در پشت‌سر خود حس می‌کند، مزید بر علت شده تا همه تحلیلگران و صاحبنظران سیاست بین‌المللی، وضعیت مبهمی را برای آینده جهان متصور شوند. با این همه، به نظر می‌رسد نظم جهانی دستخوش تغییراتی شده است. برای بررسی این موضوع «آرمان» با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین‌المللی، گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

برای بررسی وضعیت کنونی بین‌المللی ناگزیریم وضعیت نظم بین‌المللی در دوره‌های پیشین را نیز بررسی کنیم. از نظر شما نظم در وضعیت سیاسی جهانی به چه صورتی بوده است؟

من فکر می‌کنم ما ۵ دوره نظم به معنی عملی در حقوق و روابط بین‌المللی داشته‌ایم. نخستین نظمی که در جامعه بین‌الملل به وجود آمد در آغاز قرن بیستم از سوی اندیشمندان پدید آمد. این نظم را ابتدا ویلسون، رئیس‌جمهور آمریکا طراحی کرد که مبتنی بر دنیای بهتر، دریای آزاد، پیروی از یک سازمان بین‌المللی، حق تعیین سرنوشت، آزادی کشورها و در مجموع، مبتنی بر بیانیه ۱۴ماده‌ای ویلسون بود و این نظم شکست خورد، چرا که موفق نشد کشورها را وادار به رعایت صلح و امنیت بین‌المللی کند. نمونه آن تجاوز آلمان به کشورهای همسایه بود که اروپای قاره‌ای در معرض تغییر قرار گرفت و جنگ جهانی دوم پدید آمد. دومین نظم، پس از جنگ جهانی دوم بود که در سال ۱۹۴۵ و پس از کنفرانس سانفرانسیسکو در نظام بین‌الملل شکل گرفت و باز هم برگرفته از حقوق بین‌الملل و ترکیبی از حقوق با سیاست بین‌الملل بود. حقوق و روابط بین‌الملل به هم نزدیک شدند و منشور سازمان ملل را به وجود آوردند و قدرت‌های جهانی در بستر سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت به همکاری پرداختند تا صلح وامنیت را پدید آورند. نتیجه آن نظم شکست نبود، بلکه موازنه قوا بود. بلوک کاپیتالیسم و بلوک کمونیسم سعی می‌کردند که اختلافات خود را در این سازمان‌ها با هم رفع کنند و به همین دلیل نوعی موازنه میان بلوک‌ها رخ داد. نظم سوم آمیزه‌ای از حقوق و سیاست بین‌الملل، اما این بار با برتری یافتن حقوق بین‌المللی بود. در این دوره، «سیاست» بود که دست برتری داشت. چرا که بحث موازنه و قدرت مطرح بود. در دوره سوم اما بحث حقوق بشر، امحای سلاح هسته‌ای، مبارزه با تروریسم و مواردی از این قبیل اهمیت یافت. از سال ۱۹۸۸ که دیوار برلین فرومی‌ریزد و در سال ۱۹۸۹ که بلوک شرق در حال فروپاشی است به دوره‌ای تک قطبی نزدیک می‌شویم که کشورها به آن دوره «پساجنگ سرد» می‌گویند. در این دوره کشورها قصد دارند که معیارهای حقوقی را افزایش دهند. امید به این معیارها در این دوره افزایش پیدا کرد. چرا که مثلا عراق به کویت حمله کرد و سازمان ملل و شورای امنیت در آن مداخله کردند و نیروهای ائتلاف بین‌المللی در مساله جنگ عراق و کویت حضور پیدا کردند که همین موضوع باعث می‌شود در دوره سوم توجه به حقوق بین‌الملل افزایش پیدا کند. امید به اینکه همه چیز حقوقی شود و عملیات‌های یکجانبه صورت نگیرد، ادامه پیدا می‌کند، اما اتفاقاتی در دهه ۱۹۹۰ رخ می‌دهد که مقداری یاس پدید می‌آورد.

چه مسائلی؟

یکی از این اتفاقات شکست در سومالی است که نیروهای ائتلاف نتوانستند افراطی‌گری در سومالی را مهار کنند. دیگری اتفاقات بالکان بود که کشتار وسیعی از مسلمانان در این منطقه رخ می‌دهد و اتفاقاتی در کوزوو صورت می‌گیرد که جامعه بین‌المللی موفق نمی‌شود اقدام موثری صورت دهد، به همین علت امیدواری به پیشی گرفتن حقوق بین‌المللی محدود می‌شود.

و نظم جدید‌تری در دوران «بوش پسر» شکل می‌گیرد.

بله، نظم دوره چهارم پس از اتفاقات یازده سپتامبر و در دوران بوش پسر به وجود آمد. در این دوره عملیات‌های یازده سپتامبر رخ داد که مکانیسم‌های جدیدی را در نظام بین‌المللی پدید آورد. این مکانیسم جدید، یک نظام چند- تک‌قطبی است، به این معنا که پلیس بین‌الملل، ایالات متحده باشد، ولی در اقتصاد، چین، ژاپن، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها نیز سهیم باشند. در این دوران، کره‌جنوبی، اندونزی و برخی از دیگر کشورها رشد کردند. در فرهنگ نیز کشورهای دیگری توانستند برنامه‌های خود را دنبال کنند، اما نظم جدید معتقد بود در بحث نظامی و امنیتی، هرکجا آمریکا تشخیص بدهد مداخله کرده و نیروهای مخل امنیت را حذف کند. این حذف با حمله به افغانستان آغاز شد و با اشغال عراق ادامه پیدا کرد و همچنین قصد داشت با حمله به ایران ادامه پیدا کند که تدبیر دولت اصلاحات، جواد ظریف و آقای روحانی در آن دوران، که توافقات برلین، پاریس و سعدآباد را به دست آوردند موجب شکست برنامه نئوکان‌های آمریکا شد. این رویه به نحوی پیش رفت که حتی کاندولیزا رایس مجبور شد که اظهار کند کشور آمریکا به دنبال سرنگونی حکومت ایران نیست و ایران کشور معتبری است.

نظم دوره چهارم که در دوران جرج بوش صورت گرفت، برای ایران چه وضعیتی به وجود آورد؟

این نظم به ضرر ایران نبود، چرا که ایران نیز اجازه حضور منطقه‌ای یافت، قدرت فرهنگی خود را افزایش داد و حتی فرصت حضور اقتصادی در دنیا یافت. این ادعاهایی که من دارم بی‌سند و مدرک نیست و مانند بسیاری از کارشناسان صداوسیمایی نیست که بدون ارائه مدرک، دست به ادعا می‌زنند. مستندات این اظهارات همه موجود است. در عرصه اقتصادی ایران در آن دوره توانست عضو ناظر سازمان تجارت جهانی شود. دولت اصلاحات توانست گفت‌وگوی تمدن‌ها را پیگیری کند و قطعنامه آن را تصویب کند. اما در همان دوره با اتفاقاتی در داخل کشور روبه‌رو شدیم و باعث شد حضور قطبی اقتصادی و فرهنگی ایران با چالش مواجه شود و سبب شود با وجود کناررفتن افراط‌گرایان در آمریکا، ایران موفق نشود از این فرصت استفاده بهتری کند و از حضور اوباما نفعی کسب کند. بلکه صحنه برعکس شد و تحریم‌های شدیدی در همان دوران علیه ایران اعمال شد. تحریم‌های جانفرسایی بود که علیه ایران اعمال شد و سبب شد احمدی‌نژاد در مجلس اعلام کند کسی نمی‌داند این تحریم‌ها چه به سر ما آورده است. این ادعای او برخلاف ادعای پیشینش درباره کاغذپاره خواندن تحریم‌ها بود. البته به باور من هردوی این ادعاها‌خلاف‌واقع بود. چرا که بسیاری از اتفاقاتی که در داخل رخ داد و تحریم‌ها را پدید آورد حاصل بی‌تدبیری او و کابینه دولت‌های نهم و دهم و همچنین طرفدارانش بود.

با این همه، دوره جدید نظم بین‌المللی چه‌موقعی شکل گرفته است؟

دوره پنجم نظم بین‌الملل به نظر می‌رسد که امروز آغاز شده است. این دوران از زمان ترامپ آغاز شده و در ایران هم اتفاقاتی مثبتی رخ داده است که دولت آقای روحانی نیز به انتخاب ملت رسیده است. در دوره جدید که ترامپ آن را به وجود آورد، نظم در بی‌نظمی جست‌وجو می‌شود که برخلاف همه چهار دوره قبل، نظم این دوره «تنظیم» نمی‌شود؛ بلکه از میان آشوب‌ها، نوعی نظم پدید می‌آید. به این دلیل که سردمداران امروز آمریکا، اندیشمندان آمریکایی نیستند و حتی مشاوران آنها نیز همگی مانند خودشان تاجر و «بیزنس‌من» هستند. ما با طیفی مواجهیم که برنامه و اندیشه فکری برای نظم‌بخشی به دنیا ندارند و قصد دارند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. به همین دلیل معتقدند باید با بشار اسد و روسیه همکاری کنند و از سوی دیگر معتقدند باید با تروریسم و افراط‌گرایی مقابله کنند، در همین میان نخستین سفر خارجی آنها به مقصد عربستان سعودی است. یعنی انواع تناقضات را در رفتارهای آنها مشاهده می‌کنیم. آنها در پارادکس‌ها به دنبال انضباط می‌گردند که این امکانپذیر نیست. امروزه ما در یک نظام ‌بین‌المللی زیست می‌کنیم که نظم بین‌الملل جدید آن سمی برای صلح‌، امنیت و حقوق بین‌الملل است.

چرا در رفتار ترامپ این تناقض‌ها وجود دارد؟

ببینید! ترامپ علاقه‌مند به آمریکاست و ضد کشورش نیست. ما در دانشگاه معتقدیم که دوست‌داشتن خوب است اما برخی دوست‌داشتن‌ها ممکن است به ضرر فرد باشد. ترامپ‌ هم دوست ‌دارد که کارهایی صورت دهد اما این کارها و دوست داشتن‌ها به ضرر آمریکا و جامعه جهانی است. او قصد دارد از کشورهای ثروتمند منطقه تاجایی که امکان دارد برای آمریکا منافعی کسب کند، در حالی که همین موضوع باعث زوال آمریکا می‌شود. چرا که رشد اقتصادی عربستان سعودی سبب‌ساز گسترش و تقویت گروه‌های افراطی خواهد شد. بنابراین خطاها و پارادکس‌ها در دوست‌داشتن‌های ترامپ رخ می‌دهد. او اندیشمند علم سیاست نیست و مشاوران و مجریان او نیز مانند آقای بنن، جیمز متیس، تیلرسون و... هستند که همگی مانند خود ترامپ افراطی و عموما اهل تجارت هستند. به همین دلیل در مسیریابی و در انتخاب گزینه‌ها دست به مسیر‌های اشتباه می‌زنند و به اجبار برای دستیابی به منفعت به امور ضدونقیض و پارادکسیکال رو می‌آورند.

آیا ترامپ در حال پی‌ریزی یک جنگ است؟

آن چیز که روشن است، انسان‌هایی با این تیپ شخصیتی پارادکسی، چندان بی علاقه به عملیات نظامی نیستند تا به این وسیله قهرمان یک عملیات نظامی نام بگیرند. در این مورد شکی نیست. در این حالت، آنها به دنبال گزینه حمله نظامی هستند. ترامپ با خود می‌گوید کدام کشور می‌تواند طعمه خوبی برای برخورد نظامی باشد و مردم آمریکا علاقه داشته باشند که این کشور را بزنیم و در دنیا هم برای ما کف بزنند؟ گزینه‌هایی که انتخاب می‌شوند، در میان این مقبولیت‌ها و محبوبیت‌ها قرار دارند. کشورهایی نظیر کره‌شمالی، سوریه، کوبا، ایران و... به عنوان گزینه‌های ترامپ هستند. برخی کشورها، آگاهی دقیقی دارند و رفتارهای آگاهانه‌ای نیز نشان می‌دهند و متوجه این موضوع هستند. به همین دلیل تلاش می‌کنند در چنین شرایطی خود را «سیبل» قرار ندهند. ما در ایران اگر برنامه، تاکتیک، کنش و واکنش‌های مناسبی در عرصه بین‌المللی داشته باشیم در این قضیه سیبل‌ نیستیم. بنابراین نمی‌توان گفت که ترامپ، انتخاب کرده است؛ سیبل‌ها خودشان هستند که منتخب می‌شوند. برخی کشورها هستند که بیشتر ترامپ را تحریک می‌کنند. اینجاست که باید احتیاط کنند.

هفته گذشته، مجلس سنای آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد که بسیاری معتقدند این تحریم‌ها ناقض روح برجام است. ارزیابی شما چیست؟

هیچ‌کدام از این تحریم‌ها مستقیما با برجام ارتباط ندارد. برجام مربوط به مسائل هسته‌ای است. این نکته بسیار روشن و شفاف است. مذاکرات ما مربوط به امور هسته‌ای. تحریم‌های جدید خارج از مسائل هسته‌ای و ظالمانه است است. برجام و تحریم‌های جدید موضوعات تفکیک‌‌شده‌ای هستند. ما با آمریکایی‌ها در مسائل حقوق بشری و موشکی وارد مذاکره نشدیم. بنابراین ایران هم اگر فعالیت موشکی داشته باشد، نقض برجام نیست.

یکی از مسائلی که همیشه از ناحیه آن به آقای روحانی فشار وارد می‌کنند مسائل بانکی در عرصه بین‌المللی است. آنها معتقدند آمریکا در این مورد نقض برجام انجام داده است.

آمریکا ظاهرا به هیچ‌بانکی نگفته درباره مسائل مربوط به برجام با ایران همکاری نکنید یا معاملات بانکی ایران مشکلی دارد. اما بانک‌های بزرگ دنیا از جریمه‌هایی که در دوره تحریم از آمریکایی‌ها دیده‌اند، دچار نوعی ترس شده‌اند و تلاش می‌کنند معاملاتی که با ایرانی‌ها صورت می‌دهند را با احتیاط انجام دهند. این به خاطر احتیاط خود بانک‌هاست و رسما ربطی به دولت آمریکا نداشته و نقض برجام رخ نداده است. همچنین باید اشاره کرد که بانک‌های این کشور نیز دولتی نیستند. ببینید! با یک مثال ماجرای این بانک‌ها را توضیح می‌دهم. فرض کنید من از شما مسکن یا خودرویی خریداری کنم و قول بدهم که تا 2 ماه دیگر هزینه آن را می‌دهم، اما بدقولی می‌کنم و 2 سال بعد هزینه آن را پرداخت می‌کنم؛ آیا وقتی مجددا بخواهد با شما معامله کنم احتیاط نمی‌کنید؟ مساله بانک‌ها نیز تحت تاثیر سابقه مجازات‌ها و جریمه‌هایی است که در دوران تحریم از سوی آمریکا به دلیل معامله با ایران دیده‌اند. آمریکا غیر مستقیم شیطنت می‌کند، معاملات بانکی وجود دارد اما با احتیاط بالایی صورت می‌گیرد و برخی بانک‌ها نیز هنوز برنامه خود را آغاز نکرده‌اند. این به معنای تحریم بانکی ایران نیست، شرایط به حالت عادی بازنگشته است و این ارتباطی با برجام ندارد. البته تحریم‌های دیگری هستند که ما درباره آنها مذاکره نکرده‌ایم. تنها آن دسته از تحریم‌های بانکی که به دلیل قطعنامه‌های شورای امنیت درباره مسائل هسته‌ای ایران صورت گرفته بود، اجرا نمی‌شود.

از مسائل برجام فاصله بگیریم. در خرداد ماه، در تهران دو عملیات تروریستی گرفت. به‌طور کلی چه ارزیابی‌ای از این حوادث دارید؟

این عملیات‌ها یک پیام روشن داشت، چرا که دو نماد «سیاسیت» یعنی مجلس و «ایدئولوژیک» ایران یعنی حرم امام (ره) را مورد هجوم قرار دادند. وقتی به این دو مرکز حمله کردند این پیام را می‌دهند که وقتی ایران در سوریه، عراق و سازمان‌ملل علیه افراطی‌گری است و آقای روحانی هم منطقه را علیه این گروه‌ها بسیج کرده است، داعش هم می‌خواهد ناامنی را در ایران پدید بیاورد. از سوی دیگر جو روانی ایجاد کنند که وقتی در مجلس عملیات انجام می‌دهند پس ممکن است در مترو و بازار هم ناامنی به وجود بیاورند.

کشور ایران نیز به این اقدام کور واکنش‌ نشان داد که نمونه بارز آن حمله موشکی به مقرتروریست‌ها در سوریه بود.

در سال 92 و پیش از اینکه ترامپ در عرصه سیاست متولد شود، آقای روحانی و آقای ظریف، قطعنامه مقابله با تروریسم را در سازمان‌ملل به تصویب رساندند و ما همواره پیگیر این قطعنامه‌ و مقابله با گروه‌های تکفیری و تروریستی بوده‌ایم. شناخت و فهم آقای ترامپ از دنیای سیاست، بسیار با تاخیر بوده است. به همین دلیل طبیعی است که فهم او از مسائل بین‌المللی با چنین تاخیری صورت بگیرد، چرا که او با دانش سیاست وارد سیاست نشده است. پاسخ موشکی ایران به داعش نیز از دو بُعد قابل بررسی است. یکی از نظر مشروعیت بین‌المللی و دیگری از نظر سیاسی قابل تحلیل است. از نظر مشروعیت، ایران با هماهنگی سوریه و عراق این عملیات را انجام داد، مورد حمله آنها قرار گرفت و همچنین تنها به مواضع آنها موشک فرستاد و نقطه دیگری را مورد حمله قرار نداد،اما از نظر سیاسی، درمجامع بین‌المللی درباره توان موشکی ایران بحث شد. ایران پس از جنگ با عراق، هیچ‌گاه دست به موشک‌های خود نبرده بود.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: