سالها پیش سوزان ناسل در مجله فارین پالسی، با نقد نظریه قدرت نرم جوزف نای به بیان نظریه جدیدی پرداخت که نام ان را نظریه قدرت هوشمند نامید . این نظریه به سرعت باورنکردنی جای قدرت نرم را گرفت و کلیدواژه های آن عناصر اصلی منازعات ، تعاملات و تعارضات عرصه نظام بین الملل را شکل داد.
قدرت هوشمند حاصل ترکیب منطقی قدرت نرم و قدرت سخت خواهد بود. البته این ترکیب ، یک جمع جبری صرف نیست. بلکه نوعی ترکیب هوشمندانه به تناسب نوع تهدید ها ، منابع قدرتِ در اختیار ملی و فراملی ، و شرایط عملیاتی محیط هدف است که به موارد زیر نیاز دارد ، البته قدرت هوشمند پروسه ای و زمان بر بوده و بر عکس قدرت نرم به صورت پروژه ای به آن نگاه نمی شود.
1 ـ وجود اطلاعات صحیح ، دقیق و بهنگام از حریف ، محیط و فضای تهدید؛
2 ـ ارزیابی صحیح و دقیق توانمندی ها، ظرفیت ها و منابع قدرت بالقوه و بالفعل قابل بهره برداری با منشأ ملی و فراملی ،
3 ـ بازی عقلایی بازیگران مبتنی بر عقلانیت منطقی با شناخت دقیق ِ توانمندی ها و ظرفیت های سازمان خودی؛
4 ـ انتخاب صحیح هر یک از ابزارهای ممکن برای اعمال قدرت؛
5 ـ تجمیع و ترکیب منطقی و کارآمد ابزارها به شکل ترکیبی از مصادیق قدرت نرم و سخت؛
6 ـ ارزیابی صحیح نتایج و پیامدهای پس از عمل به منظور تکمیل سیکل تأثیر گذاری تا رسیدن به وضع مطلوب؛
7 ـ رهبری هوشمندانه محیط امنیتی متناسب بانوع، شدت، دامنه و پیامدهای بحران امنیتی.
مکانیزم اجرای قدرت هوشمندانه همانند مبارزی است که در راه اهداف و آرمان خود شمشیر دولبه ای در دست دارد اما:
ـ این ابزار باید ساختار ، آلیاژ، مهندسی و معماری صحیحی داشته باشد.
ـ به نحو صحیح در دست فرد مبارز جای گیرد و تناسب فیزیکی بین عامل و ابزار برقرار باشد.
ـ فرد مبارز با شناخت صحیح ، دقیق و عمیق در زمان مناسب حرکت مطلوب را در جهت خاص انجام دهد و از آن ابزار به صورت دو لبه و دو سویه استفاده کند و ترکیبی از قابلیت های فیزیکی و محتوایی آن را به کار گیرد.
می توان گفت قدرت سخت صرفاً هجوم یک سویه با شمشیر به صورت کلاسیک است؛ قدرت نرم معطوف به رفتارهای متکی بر تبلیغ، ترغیب، اقناع و تهییج با هدف تغییر از درون است که اهمیت ویژه ای دارد. به عبارت دیگر، قدرت هوشمندانه ، بهره برداری عقلایی و هنرمندانه از تمام ابعاد ترکیبی قدرت سخت و نرم در پرتو شناخت و درک عمیق توانمندی ها، قابلیت ها و ظرفیت های سازمان خودی ، توان حریف و متغیر های میانی است.
ازمانیکه دکتر محمد جواد ظریف که سابقه شناخت من از وی به دوران دولت اصلاحات و فعالیت و حضور جدی ام به عنوان علاقمند در دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل وزارت امورخارجه و همچنین دانشکده روابط بین الملل می رسد ، با ظرافت تمام ، قدرت هوشمند دیپلماسی تاریخ محور و مبتنی بر فرهنگ اصیل و تمدن ساز ایرانی – اسلامی را به رخ بازیگران دولتی نظام بین الملل می کشد، ابزار فنآوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی به شکل رسانه های مدرن و جدید همانند فیس بوک و توئیتر تلاش کردند تا نقش حد واسط دولتمردان ایرانی و مردم را با هدف شفاف سازی ، اعتماد سازی و مدیریت افکار عمومی به عنوان پشتوانه های اصلی و حامیان جدی بازیگران سیاست خارجی کشورمان را پرکنند. شبکه های اجتماعی که به تعبیر بهتر غیر دولتی – مردمی و گاها صفحاتی شخصی هستند به نوعی سازمان های مردم نهاد محسوب می شوند که در فضای مجازی با کار ویژه های متعدد و متفاوت فعال می باشند. در این حال فاصله ها از بین رفت و ظریف چشمان تیز بین مخاطبین را به جای حضور در پشت دربهای مذاکرات ژنو به محیطی شفاف ، قابل اعتماد و منحصر به دیپلماسی ایرانی معطوف کرد.
هدایتی هوشمندانه ، به دور از منازعات و گفتگوهای تخصصی و کارشناسی دیپلماتیک . انچه مهم است این می باشد که ساده گویی و همه فهم بودن ، لحنی با صداقت که ناشی از انجام وظیفه ملی ، بر اساسی قدرت مردم بر نویسنده داده شده بود شاخص اصلی قدرت هوشمند دیپلماسی ظریف می باشد.نکته دیگر این است که رسانه های صدرالاشاره در ماه های نه چندان دور به عنوان تهدیدی در ادبیات سیاسی و امنیتی ایران تلقی می شند ، با اقدامی هوشندانه توسط تیم دستگاه دیپلماسی ایرانی دولت یازدهم ، به سرعت باورنکردنی به بازیگری قدرتمند در میان خرده بازیگران تاثیرگذار بر تصمیمات دولت های دیگر تبدیل گردید. شاید این اولین باری باشد که شبکه های مجازی همانند فیس بوک و یا تویئتر توانسته است در فضای دیپلماتیک هم وارد شود و تاثیرات خود را بر خبرگان سیاست خارجی طرفین مذاکره بگذارد.
به تعبیر بهتر دیپلماسی پیروز فیس بوکی با رویکرد اقناعی با بهره گیری از ادبیات قدرت هوشمند توانست بارسنگین فشارهای روانی بر طرفین مذاکره کننده را به تنهایی بر دوش بکشد و کار را به آنجایی برساند که مخاطبان این دیپلماسی که عموما شهروندان و فعالین رسانه ای بودند از ان به عنوان منبع و مرجعی در اعمال دیدگاه ها و تهیه و پراکنش اخبار بهره گیرند، فرصتی که ایران با ظرافت تمام از ان استفاده کرد و پیروز میدان شد . حجم بسیار بالای انتقادات به دولت فرانسه ، رژیم صهیونیستی و عربستان از طریق بیش از سیصد هزار حامی رسمی مذاکرات صلح جویانه و مدبرانه محمدجواد ظریف در صفحه فیس بوکش ، نماد این مدعی می باشد.
به هر حال انچه امروز شاهد ان هستیم، بهره گیری از سبک جدیدی در استفاده از فنآوری رسانه های مجازی است که در نظریه قدرت هوشمند ناسل قابل تعریف و وزن دهی می باشد و در اخرین جملات باید اذعان کنم که نه صرفا به عنوان یک شهروند ، بلکه به عنوان کارشناسی ساده در حوزه مسایل سیاسی ، مجذوب قدرت هوشمندی شده ام که حتی تصور عمق تاثیرگذاری آن را نمی دادم و اینک باید اعتراف کنم که وقتی در سال 1387 طی مقاله ای در کنفرانس بین المللی کودک الکترونیک ، آینده مناسبات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، امنیتی و فرهنگی جهان را در شبکه های اجتماعی بیان می کردم ، سرعت اثبات این ادعا را اینقدر نزدیک به دوران جوانی ام باور نداشتم و اثبات این مدعای من دوست صمیمی ام هست که الان در هوستون ایالات متحده آمریکا در حال ادامه تحصیل می باشد و به من می گوید : رفتار آمریکائیان با دیپلماسی فیس بوکی ظریف با ما در دانشکاه کاملا متفاوت شده و وقتی به دانشجویان ایرانی می رسند می گویند ضمن انتقاد از شما ، اما ظریف ، کسینجر سیاست خارجی فیس بوکی ایران است