بهترین توصیفی که از سخنرانیهای آقای رئیسجمهور در دانشگاه تهران میتوان ارائه کرد، آن است که بگویم سخنرانیهای او با «جزر و مدهای سیاسی»، «قبض و بسطهای سیاسی» یا «پستی و بلندیهای سیاسی» همراه است.
تدبیر24» بسیاری شاید از این همه حرکت پاندولی آقای روحانی شگفت زده شده باشند. نه به حرفهای دیروزش دردانشگاه تهران و نه به مصاحبه زندهاش در تلویزیون حدود دو ماه گذشته که بیش از یک ساعت، تنها گفتوگو کرد؛ اما یک کلام حرف درباره رای 24 میلیونی و مطالبات آنان نزد! به راستی چه تفسیری میتوان از این همه پستی و بلندی سیاسی روحانی داشت؟ به نظر میرسد پس از یک سخنرانی که سبب میشود بسیاری از رای دهندگان نسبت به رئیسجمهور سرخورده شوند، به فاصله یک یا دو ماه بعد از آن، این بار روحانی یک سخنرانی داغ میکند. این قبض و بسط باعث میشود تا بسیاری از آن تردیدها که چرا به او رای دادیم به زیرعلامت سوال بروند، اما زمان زیادی نخواهد گذشت که او با شلیک توپخانه سنگین اصولگرایان عقب نشینی کرده و انگار، نه انگار که روحانی سخنران دانشگاه تهران بوده است! او گاه بهگونهای سخن میگوید که همه چیز گل و بلبل است و ما اساسا هیچ مشکلی نداریم! مشکلاتی هم اگر بود درصدد چارهسازی آنها برآمدهایم، پیشرفتهایی نیز داشتهایم و به حول قوه الهی سایر مشکلات نیز تا پایان سال جاری اگر نه حداکثر اواخر بهارسال آینده مرتفع خواهد شد! شاید این شیوه برخورد از دید دکتر روحانی، نزدیکان و مشاورانش روش درستی باشد که همان «اعتدال و میانهروی» است. اما برخلاف تصور آقای روحانی و مشاورانش، اینگونه جرز و مدهای سیاسی سبب میشود که در حقیقت او «از این طرف رانده و از آنطرف مانده» شود. برخلاف تصور رئیس جمهور، اصولگرایان نه تنها با گفتوگوی روحانی در تلویزیون آرام نشده و از سرتقصیرات کرده و ناکرده او نمیگذرند، بلکه هر کجا هم که بتوانند مقابل او خواهند ایستاد. از سویی دیگر، رئیسجمهور با ادامه این روش 24 میلیونی هم که با امید و انتظار به او رای دادند را نا امید و سرخورده خواهد کرد. به زبان سادهتر شیوهای که روحانی در پیش گرفته است شاید موجب «خسرالدنیا والاخره» هم بشود. در نتیجه او نه اصولگرایان را خواهد داشت و نه بدنه اجتماعی 24 میلیونی که به او رای دادند. اساسا آقای روحانی این واقعیت را باید بپذیرد که او هیچگاه نمیتواند دل تندروها را به دست بیاورد. بنابراین آنها نه به او چندان دلخوش دارند یا حاضرند داشته باشند و نه اینکه او را از آن خودشان خواهند دانست. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، تندروها هرکجا که دستشان برسد سنگی جلوی پای رئیس جمهور خواهند انداخت. بنابراین آقای روحانی بهجای اندیشیدن و بهگونهای رفتار سیاسی که دل تندروها را به دست آورد باید آنچه را که به خیر و صلاح آینده ایران است پیگیری نماید. صرفنظر از آنکه تندروها چه واکنشی نشان میدهند یا آنان که توقع زیادی از او دارند در قطب مخالف چه عکسالعملی خواهند داشت، او باید استراتژی بلند مدت نجات کشور را دنبال کند. صرف نظر از اینکه طرفداران یا مخالفانش چه احساسی نسبت به او ممکن است داشته باشند و در عین حال تلاش نماید تا توضیح دهد که برخی از سیاستهای دشواری که مجبور است اتخاذ نماید و ممکن است سختیها و تلخیهایی برای بسیاری امروز فراهم آورد، اما اتخاذ آنها برای ایران 10 یا حتی 20 سال دیگر ضرروی است. در واقع مانند داروی تلخی که بیمار باید بخورد تا بهبود یابد.
صادق زیباکلام؛ تحلیلگر و استاد دانشگاه