تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

تهديدهاي پيش روي دولت پزشکیان

جهانبخش خانجانی» جريان اصلاحات كه در تداوم حركت تاريخي ملت ايران در انقلاب مشروطه، انقلاب شكوهمند اسلامي و حماسه بزرگ دوم خرداد همچنان بر مشي اصلاحي و رفرميستي خود تاكيد و اصرار دارد
اتحاد مثلث!

اتحاد مثلث!

فیاض زاهد - محمد مهاجری» وضعيت جديدي كه در سپهر سياست ايران رخ نموده تا حد كم نظيري استثنايي است. براي اثبات و انتقال اين باور تلاش مي‌شود در اين نوشته به برخي ابعاد آن اشاره شود
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05
کد خبر: ۹۹۴۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۴

ریشه خشونت‌ورزی در تحقیر اجتماعی

فشارهای اقتصادی باعث ایجاد انفجار نمی‌شود. بیکاری و مشکلات اقتصادی در سرزمین‌های بسیاری وجود دارد.
تدبیر24»همواره نارضایتی اقتصادی وجود دارد. حتی در شرایطی وضع اقتصادی نسبتا خوب است، میان توقعات و انتظارات مردم (آنچه که هست) و آنچه که مطلوب است، فاصله و به تبع آن نارضایتی وجود دارد. طبقات فرودست همواره تمایل دارند که به طبقه متوسط ارتقا یابند و طبقه متوسط نیز همواره مایل است که به طبقات برخوردار ارتقای رفاهی داشته باشد. یعنی هرگز نمی‌شود شرایطی را یافت که مردم در آن از نظر اقتصادی در رضایت کامل باشند اما شرایط اقتصادی -هرچند وخیم- مردم را به تحرک رادیکال وادار نمی‌کند. یک مثال روشن در این زمینه وجود دارد. در مصر بین دوره عبدالفتاح السیسی و دوره حسنی مبارک، از نظر اقتصادی تفاوت چندانی وجود ندارد. گروه سیاسی حاکم و تشکیلات پشتیبان حاکم و خاستگاه حاکم همگی از شرایط یکسانی برخوردارند. اما چرا شرایط اقتصادی در مصر انفجار سیاسی ایجاد نمی‌کند؟ پاسخ روشن است. زمانی یک جامعه به حرکت در می‌آید که سال‌ها بستر نادیده گرفتن وجود داشته باشد. چیزی که جوامع را به حرکت در می‌آورد، احساس تحقیر شدگی و نادیده گرفته شدن است. احساس عمومی این ا‌ست که جایگاهی در تصمیم‌گیری‌های کشور ندارند. چرا جوش و خروشی که درباره مبارک وجود داشت، علیه السیسی وجود ندارد؟ در حالی که مبارک بسیار خوش‌سابقه‌تر بود و در جنگ به عنوان خلبات تک‌خال مدال افتخار داشت. هرچند سیسی نیز یک فرمانده خوشنام بود اما مبارک سوابق بسیار درخشانی را در خدمت به مردم مصر در کارنامه خود داشت. اما زمانی فرامی‌رسد که مردم نادیده گرفته می‌شوند و به خواسته‌های آن‌ها توجه نمی‌شود. در چنین شرایطی، مردم به‌ جوش و خروش در می‌آیند ولو به قیمت آنکه شش ماه و یا یکسال بعد پشیمان شوند و جهت‌گیری دیگری در پیش بگیرند. ونزوئلا یک مثال بارز و برجسته دیگر در این زمینه است. در زمانی‌که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست، شاید مشکلات اقتصادی خاصی در کشور وجود نداشت و نهایتا این مشکلات در تورم، بیکاری و تغییر بافت شهرها خلاصه می‌شد اما مشکلات اقتصادی مردم را به حرکت در نمی‌آورد. من احساس می‌کنم که جناح موسوم به اصولگرایان دچار بدفهمی هستند. چراکه سناریوی آنها دچار بهم ریختگی شده است. به این دلیل که تصور می‌کنند باید خشم مردم بر سر دولت خالی شود و فقط هم محدود به مسائل اقتصادی شود و بخش‌های دیگری را از تعرض مردمی مصون بماند. این طرز فکر بیشتر به یک خیال خام می‌ماند. کلیت برنامه‌ای که مدنظر دوستان اصولگرا بود این بود که تحرکی علیه دولت صورت بگیرد اما مشکل این است که جامعه آن چیزی نیست که اصولگرایان فکرش را می‌کنند. تصوراتی‌ که اصولگرایان از مردم ایران در ذهن دارند، زیاد با واقعیات تطابق ندارد و بیشتر حاوی انگاره‌هایی است که در ذهن خودشان ساخته‌اند و نمود بیرونی ندارند. درست است که ما شاهد تحرکات کور و بی‌سرانجام هستیم، درست است که این تحرکات جز اغتشاش و آشوب و ایجاد ناامنی در شهرهای مختلف دستاوردی ندارد، اما به‌نظر می‌رسد که باید یک بازنگری در برخی از انگاره‌ها وجود داشته باشد تا روشن‌تر شود که این کدام عامل ‌است که نگرانی را در میان مردم ایجاد کرده است؟ آن کدام احساس است که می‌تواند عصبیت مردم را بر سر اموال عمومی فرو بریزد؟ متاسفانه بسیاری از این افراد از هم‌اکنون بازهم تمایل دارند که سر خود را زیر برف کنند و این هشدارها را نادیده بگیرند! درست مانند زلزله‌های 4 ریشتری است که زمینه هوشیاری لازم برای عدم آسیب‌دیدگی در زلزله‌های بزرگ‌تر را فراهم می‌کند. آنچه که اتفاق افتاده است سزاوار بررسی عمیق و دقیق است و این آقایان تندرو باید بروند و ببیند که کراهت و جراحت در کدام چهره‌ها و در کدام عملکردها هویداست؟ بی‌خود در ذهن‌شان فکر نکنند که می‌شود تمام خشم را با کمک فلان رسانه علیه دولت هدایت کرد! باید پژواک خشم‌افکنی‌ها و خشونت‌هایی را که از تریبون‌های مختلف در میان مردم افکنده‌اند، اکنون به دقت بشنوند. خشم‌آفرینی‌های خیابانی، نتیجه ملایمت‌ها نیست، بلکه نتیجه گفتمان خشونت‌ورز‌ی است که برخی از افراد در تریبون‌های خود دارند و این همان پژواک صدای خود آنهاست که اکنون در حال بازگشت است. فراموش نکنیم که برخی از این افراد وقتی که تریبون را به دست می‌گیرند، اگر جملاتشان را در کنار هم قرار دهیم جز خشونت و خشونت و خشونت، چیز دیگری از آن سخنان مستفاد نمی‌شود.


محمود جام ساز،استاد دانشگاه
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: