واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 18
کد خبر: ۱۱۵۲۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۴

اطلاعاتی که مامور سیا از دفتر احمدی‌نژاد مخابره کرد

تدبیر24: باب بائر، مأمور سابق سی آی اِی در مصاحبه ای با صدای آمریکا، مدعی شد به عنوان مامور سیا در دفتر محمود احمدی نژاد، در شهرداری تهران فعالیت داشته است. او در خاطراتش گفته:«در همان زمانی که لوینسون به ایران رفت، من هم رفته بودم...علناً به‌عنوان یک مأمور سابق سی آی اِی، من در دفتر احمدی نژاد، زمانی که هنوز شهردار بود کار کردم.» وای چقدر ضایع. آدم مامور مخصوص حاکم بزرگ باشد، مامور سیا آن‌هم در شهرداری تهران نباشد. باز اگر شهرداری یاسوج بود یک چیزی. لااقل تیم فوتبال‌شان در دسته یک بازی می‌کند و آبرومندانه تر است. خبرهایی که باب بائر در زمان حضور در شهرداری برای سیا فرستاده به شرح زیر است:
8/1/83
همه از تعطیلات نوروز آمده اند. آقا محمود یک کاپشن خلبانی جدید خریده و اینجا جشن عمومی‌اعلام شده. مرتضوی داخل عروسی است. هنوز فارسی نوشتن را خوب یاد نگرفته ام. آها می‌گویند انگار اینجا عروسی است که این‌طوری جشن گرفته اند. شاید هم یک چیز دیگر. تمام.
9/1/83
ماشین آقا محمود امروز خراب شد و همگی مجبور شدیم تا وسطای نارمک هلش دهیم. همه هم عکس می‌گرفتند و می‌گفتند شهردار خیلی مردمی‌است که ماشینش خراب می‌شود. اینجا مردمی‌بودن به همین راحتی است. هلش را ما می‌دهیم، مردمی‌اش را آقا می‌شود. تمام.
10/1/83
حقیقتا از پول که بدم نمی‌آید ولی این پولی که به من می‌دهید حلال نیست. اینها هیچ کاری نمی‌کنند که نیاز به جاسوسی داشته باشد. خودتان را علاف نکنید. تمام.
11/1/83
امروز فردی مشکوک آمد و چیزی را از شهرداری برد. البته این‌ها رمزی صحبت می‌کردند و من چیز زیادی دستگیرم نشد ولی فکر کنم اسم طرف لولو بود که آمد و برد و یک آب هم روش. تمام.
12/1/83
هیچ هیچ هیچ. یعنی شما بگو یک سرفه کرده باشن. تمام.
13/1/83
سیزده بدر با محمود، اسفندیار و سعید رفتیم اوشون فشم. جاتون خالی کباب زدیم در حد لالیگا. نمی‌دونید، یه یارو اومده بود کنار بساط ما آکاردئون می‌زد، سعید هم مجلس رو دست گرفته بود همه دور ما جمع شدند. فوتبال زدیم دو به‌دو. من و اسفندیار، محمود و سعید. اینقدر جر زدند تا بردند. همین دیگه. الانم برم بچه‌ها تاب درست کردند روی درخت نوبت منه تاب بخورم. تمام.
ایمان پیربرناش



بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
payam
|
-
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۳۰
2
2
مسخره بود
نظر شما: