واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 18
کد خبر: ۱۳۷۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۷

مظلومیت اسلام و دموکراسی

محمد حسین نظری
تدبیر24: عدم تفکیک بین مسائل اصلی و مسائلی که از درجه اهمیت کمتری برخوردار هستند در طول تاریخ صدمات سنگین و غیر قابل جبرانی را برای جامعه بشری به همراه داشته به طوریکه موجب شده دغدغه های کم اهمیت ترولی آشکارتر به دلیل جذابیت ذاتی که در خود دارند در اولویت قرار بگیرند و موضوعات مبنایی که اساس شکل گیری تمدن بشری می باشند به حاشیه رفته و از دستور کار خارج شوند و تاسف بار تراین است که این به حاشیه رفتن گاهی اوقات موجب تغییر ماهییت اصول نیز می شود و پس از مدتی حتی تبدیل به ضد خود می گردد به عبارتی به حاشیه رفتن متن موجب می شود تا با استفاده از اصل غفلت بتوان ماهیت اصول را نیز تغییر داد این فرآیند تاکتیکی موثر برای تبدیل تهدید به فرصت درراستای حفظ حاکمیت است که امروزه به دلیل پیچیدگی زیاد روابط اجتماعی و افزایش سطح آگاهی های عمومی از میزان اهمیت بیشتری در حکومت ها برخوردار گشته و جایگاه مناسبی برای خود دست و پا کرده است و تا حدودی انحصارگری قدرت و ثروت را در حکومت بر هم زده. آری در دنیای امروزاین رسانه ها هستند که ماموریت تحمیل اراده دولت به ملت را بر عهده دارند و معنای رسانه در اینجا گسترده تر از آن چیزی است که تصور میکنیم بلکه نظام آموزشی در تمام سطوح .هنر های هفت گانه و در راس آن ها سینما جزئی از امپراطوری عظیمی میباشند که مشغول فعالیت در جهت حفظ حاکمیت یک درصد بر 99% می باشند و تمام تلاش خود را نیز میکند تا چهره ایی آزادیخواه ومستقل از خود به نمایش بگذارد و به خوبی نیز از پس آن بر آمده زیرا حتی روشنفکر های جوامع را نیز به تفکر وتحلیل در چارچوب دلخواه خود وا داشته است واین معجزه طلاست که رسانه را رام میکند و از وظیفه اصلی خود که نظارت بر حکومت است بیگانه میسازد و می شود ابزار دست او و با این شرایط دیگر حاکمان توپ و تفنگ را میخواهند برای چه رسانه های امروز همان نقش را خیلی بهتر ایفا میکنند چرا که اراده حاکمان نه از طریق زور بلکه از طریق اختیار و رضایت به جامعه تحمیل می شود و این یعنی دموکراسی آمریکایی!
با افزایش روز افزون سطح علم در اروپا شکل جدیدی از حکومت در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی در نتیجه مخالفت های عمومی مردم علیه استبداد و آمریت طلبی با هدف نهادینه کردن و گسترش آزادی برای افراد و اقلیتها در جامعه توسط روشنفکران پایه ریزی شد و پس از فراز ونشیب های فراوان عاقبت در اوایل قرن نوزدهم با عنوان دولت لیبرال در امریکا و چند کشور اروپایی مانند فرانسه و انگلیس قدم به عرصه وجود نهاد.آزادی خواهان غربی که سالها با آرزوی تشکیل حکومت توسط مردم وفعالیت کردن آن بر اساس قوانین مصوب ملت مبارزه کرده بودند از دولت خود انتظار داشتند تا در جهت افزایش رفاه اجتماعی قدم بردارد و بیش از مردم خود را مکلف به اجرای قانون بداند و از قدرتی که به امانت به او سپرده اند در جهت رشد کشور استفاده نماید ولی با گذشت زمان دولت ها به دلیل میل غریزی در حفظ حاکمیت تلاش کردند تا به وسیله ی طراحی نظام آموزشی سلطه پذیر- رسانه های گروهی-گسترش فحشا و اباحه گری اختیارات خود را گسترش دهند و از قدرتی که ملت ها به آنها سپرده است در جهت منافع خود بهره برداری کنند به عبارتی دول غربی سطح آزادی فرد در جامعه را پایین آورده و در عوض آن را گسترش دادند تا بتوانند اراده خود را در سطوح بالاتر آزادی به جامعه تحمیل کنند و این فرایند تحمیل اراده را به گونه ایی از طریق ابزار فرهنگی خود به اجرا در می آورند که فرد با اختیار کامل آن را می پذیرد و بابت اجرایی شدن آن حتی مالیات نیز می پردازد!
واقعیت امر این است که دولت های لیبرال همان راه حکومت های پیش از قرون وسطا را ادامه دادند تنها با این تفاوت که از ابزارهای نوین فرهنگی در جهت تحقق اهداف سلطه گرایانه خود استفاده نمودند و برای تحقق آرمان آزادیخواهان غربی هیچ گونه تلاش قابل توجهی را صورت ندادند و شاید تنها واقعیت دلچسب دوران ما این باشد که جامعه بشری به سطحی از رشد رسیده است است که حاکمان برای تسلط بر آنها به جای استفاده از ابزار نظامی به ابزارهای فرهنگی روی آورده اند که البته دلایل این پیشرفت اجتماعی را نیز می بایست در مقالاتی دیگر به طور جامع مورد تحلیل و بررسی قرار داد در هر صورت تجربه بیش از یک قرن نشان می دهد که لیبرال ها موفق به گسترش دموکراسی در جامعه بشری نشده اند و تنها زمینه را برای حکومت سرمایه داران فراهم آورده اند جنبش های اعتراضی در امریکا که برای تسخیر یک مرکز اقتصادی شکل گرفته است بیانگر این حقیقت است که مردم از اجرای دموکراسی توسط سرمایه داران منفعت طلب به خشم آمده اند و به دنبال تفکر دیگری هستند تا بتوانند به کمک آن آرمان جامعه مردم سالار را محقق سازند و نکته قابل توجه اینجاست که دستان غرب از لحظ تئوریک در این زمینه بسیار خالی است و مبانی نظری محکمی برای مطرح کردن در سطح جامعه بین الملل در اختیار ندارد به همین دلیل است که برای حفظ حاکمیت خود در جهان سعی دارد تا مبانی نظری رقیبان ایدئولوزیک خود را باز هم از طریق جریان سازی های رسانه ایی نا کار آمد جلوه دهد و الگوی پوسیده ی لیبرال دموکراسی خود را از طریق نفی سایر الگوها به تنها تفکر موفق در جهت گسترش آزادی های مدنی معرفی کند که اتفاقات امروزمصر و دخالت های پشت پرده غرب. همچنین اتهام گسترده ی رسانه های غربی و وابسته داخلی مبنی بر تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ایران را که متاسفانه عده ایی از عقب ماندگان سیاسی در داخل کشور نیز در جهت انبساط این اتهام نا روا تلاش بی چشم داشتی را متحمل شدند میتوان در همین چارچوب تحلیل نمود با این هدف که الگوی اسلامی دموکراسی را نیز به دنیا شکست خورده معرفی کند و بدون رقیب به یکه تازی در عرصه سیاسی بپردازند. در این شرایط حساس
سکوت و غفلت روشنفکران اسلامی در مقابله با توطئه های هوشمندانه دشمنان آزادی انسان بزرگترین خطری است که امروز جامعه بشری را تهدید میکند زیرا عدم وجود تئوری های جامع برای مدیریت جهان بر مبنای آزادی انسان در این مقطع زمانی موجب میشود انسان نهایت آزادی خود را درقفس بزرگ لیبرال دموکراسی تصور کند و از شکوفا کردن آزادی و اختیار بی حد و مرزی که خداوند برای انسان درنظر گرفته است باز بماند ولی آنچه موجب امیدواری است آن است که بنا بر سنت الهیتمام جریان هایی که قصد تحمیل اراده خود از طریق اجبار و یا فریب را داشته باشندحال میخواهد این اراده خیر و یا شر باشد محکوم به شکست خواهند بود ویکی از مهمترین وظایف حکومت ها بنا بر دید نظری و تجربه تاریخی در اسلام فراهم کردن بستری در جهت به کمال رساندن قدرت اختیار و آزادی انسان هاست که رهبران وجریان های ناب اسلامی نه تنها در ایجاد آن کوتاهی نکرده اند بلکه حتی در این راه مورد ستم های بسیاری نیز قرا گرفته اند که جای دارد روشنفکران اسلامی در این باب برای روشن شدن اذهان جامعه جهانی تلاش بیشتری داشته باشند و به شفاف سازی در این عرصه بپردازند و از بستر مناسبی که امروز در ایران برای نظریه پردازی پیرامون احکام و قوانین راهبردی اسلام عزیز فراهم آمده است نهایت استفاده را ببرند وتحت رهبری فرزانه انقلاب جامعه را به سوی شکوفایی هر چه بیشتر جمهوریت که با نگاه مدبرانه امام راحل ره مبنای انقلاب اسلامی قرار گرفته است هدایت کنند واین حقیقت را که تنها حکومت اسلامی و ولی الهی میتواند دموکراسی حقیقی را در جامعه پیاده سازد به عینیت برسانند. جامعه دینی نباید منفعلانه در مقابل غرب اصل دموکراسی را که به نظر بنده غایت بشر است نفی کند بلکه میبایست غرب را به عدم موفقیت در اجرای دموکراسی متهم نماید و در مقام وکیل مدافع به حمایت از حقوق پایمال شده جامعه بشری بپردازد و با حمایت از جنبش های مدنی سبک زندگی اسلامی را صادقانه به جامعه بشری ارائه دهد تا افراد آزادانه انتخاب کنند و به حقیقت برسند پیروی کردن از تاکتیک های رسانه ایی غربی برای انتقال مفاهیم الهی بازی کردن با قواعد دشمن در زمین خودی است که به طور حتم محکوم به شکست است لذا محتوا. قالب و روش ارائه همگی می بایست از الگو های اسلامی پیروی نماید که متاسفانه از منظرعلما و روشنفکران دینی مورد غفلت واقع شده است.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: