واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 20
کد خبر: ۱۶۷۶۶
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۴
راه‌چمنی، ترقی و سجادی در میز گرد « احزاب دوران اعتدال» روزنامه قانون

نظام حزبی با «مسئولان حزب گریز» پا نمی گیرد

راه‌چمنی، ترقی و سجادی
تدبیر24: گام‌هاي اوليه براي بالا رفتن هميشگي كره‌كره‌هاي احزاب در وزارت كشور برداشته شد. برگزاري نشست مشترك بين نمايندگان 60 حزب با عبدالرضا رحماني‌ فضلي و پيگيري بازگشايي خانه احزاب نخستين فعاليت‌هاي جدي دولت تدبير و اميد براي تقويت احزاب به شمار مي‌رود. به همين بهانه ميزگردي در تحريريه «قانون» با حضور كمال سجادي، سخنگوي جبهه پيروان خط امام و رهبري، حميدرضا ترقي، سخنگوي عضو موتلفه و محمدرضا راه‌چمني، دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی برگزار شد تا مشكلات احزاب مورد بررسي بيشتر قرار بگيرد. نمايندگان اين سه حزب كاركرد نادرست احزاب در ايران، نبود فرهنگ كار جمعي و مشكلات بودجه‌اي تشكل‌هاي سياسي را مهم‌ترين مسئله تحزب عنوان كردند. در ادامه تاكيد شد بازگشايي خانه احزاب پيش از رسيدگي به وضعيت احزاب و تدوين قانوني كارآمد، فوريت و كاركردي ندارد. در ادامه مشروح ميزگرد را بخوانيد:

  

نظام حكومتي كشور ما بر اساس فعاليت احزاب شكل نگرفته است، چه ضرورتي وجود دارد كه فعاليت گروه‌هاي سياسي به ويژه احزاب تقويت و گسترش يابد؟


  حميدرضا ترقي: اصل 8 قانون اساسي، تاكيد بر نظارت همگاني جامعه و مردم بر عملكرد مسئولان و مجريان قوانين كشور دارد. زماني كه ما بناست اعمال  حق حاكميت ملت از طريق انتخاب ونظارت مردم را محقق كنيم، دو راه بيشتر نداريم يا مردم مستقيما و بدون كمك تشكيلات و مراكز مطلع اين كارها را انجام دهند يا مردم سازماندهي شوند و از طريق يك سازمان تشكيلاتي به منابع و اطلاعاتي دسترسي پيدا كنند. در اين صورت كيفيت اعمال حق حاكميتي و نظارتي مردم بالا مي‌رود. همچنين نبايد فراموش كرد كه خطاي كار تشكيلاتي كمتر است و از كيفيت بهتري برخوردار است. از زواياي گوناگون كار تشكيلاتي و حركت‌هاي شناسنامه‌دار به نفع نظام است زيرا حركت‌هاي فردي  از آنجا كه قابل كنترل  و رسيدگي نيست براي دولت‌هاي مشكل ساز خواهد بود. بنابراين ضرورت كار فعاليت احزاب احساس مي‌شود هم مردم نياز  به فعاليت تشكيلاتي و حزبي دارند و هم دولت‌ها و نظام مي‌توانند از اين حركت استفاده مطلوب براي رشد خود و بهبود فعاليت‌هاي خود ببرند. از ابتداي انقلاب اين حركت‌ها با تمام فراز و نشيب‌ها وجود داشت، اما زماني كه دولت سامان پيدا كرده و به مرور با انجمن‌ها و تشكل‌ها ارتباط پيدا ‌كرد و با حركت‌هاي تشكيلاتي در درون خودشان  به مشكل خورد. به همين علت تشكل‌ها از سيستم اداره‌ها و سازمان‌ها خارج شدند و به صورت سازمان‌هاي صنفي درآمدند.  حزب جمهوري اسلامي  نمونه بارز اين تشكل‌هاست. اين حزب در ابتداي انقلاب تشكيل و نقشه منسجمي براي همه نيروهاي انقلاب در دست داشت.  اين حزب تا سال 64  هم توانست كادرسازي كند و هم توانست انتخابات برگزار كند. اما زماني كه با دولت اصطكاك پيدا كرد و دولت حاضر نشد نظرهاي حزبي را در تصميمات خود دخالت دهد، مجموعه نظام به اين جمع‌بندي مي‌رسند كه حزب را فداي دولت كنند. همين اصطكاك باعث شد كه ما سال‌هاي سال‌ براي داشتن حزبي با كاركرد مناسب و متناسب با نظام اسلامي تمرين كنيم. اما هنوز نمي‌دانيم كدام شيوه و روش حزبي به درد كشور مي‌خورد. ما هم حزب‌هاي مستقل  از دولت داشتيم و هم حزب‌هاي دولت ساخته. دولت‌هاي  حزب ساخته خيلي دوام  و بقايي ندارد. اما احزابي كه مستقل از دولت‌ها شكل گرفتند، با وجود اينكه حركت‌شان كند و چشمگير نبود،  دوام بيشتري در حركت سياسي داشتند. تجربه نشان مي‌دهد ما در حركت‌هاي حزبي اگر به دنبال كاري برويم كه مستقل باشد و به دولت وابستگي نداشته باشد توفيق بيشتري داريم. در مجموع به نظر مي‌رسد در حال كسب تجربه براي تعيين الگويي براي احزاب اسلامي متناسب با شرايط كشور سياسي و فرهنگي كشورمان هستيم. يكي از آرزو‌هاي مقام معظم رهبري در زمان  حزب جمهوري اسلامي، حزب  كادر‌سازي براي اداره كشوربود. اگر حزب جمهوري اسلامي همين كادري كه اكنون  در اكثر جايگاه‌هاي كشور را اداره مي‌كند، نمي‌ساخت واقعا مشكلات  فراواني براي اداره كشور داشتيم. بنابراين به فعاليت احزاب براي كادر سازي مستمر نياز داريم اما مشكلاتي بر سر راه تحزب در كشور وجود دارد.
  محمدرضا راه چمني: حزب ركن سوم دموكراسي است. جمهوري اسلامي ايران و نظام ما يك نظام دموكراتيك و مردم سالاري ديني است.  طبيعتا بدون وجود احزاب، دموكراسي در كشور ما هم مفهومي نخواهد داشت. از سوي ديگر در قانون اساسي بارها به پاسخگو بودن مسئولان تاكيد شده است.  بنابراين اگر مسئولان حزبي باشند، مردم از طريق احزاب بهتر مي‌توانند پيگير مسائل كشور شوند. موضوع ديگر برنامه‌اي عمل كردن دستگاه‌هاي  مختلف كشور است. احزاب براي اينكه بتوانند در انتخابات مختلف موفق شوند و قدرت را در دست بگيرند بايد همراه معرفي نامزد‌ها، برنامه‌هايي در بخش‌هاي مختلف ارائه دهند. بنابراين اصل برنامه كار كردن در كشور اين ظرفيت را فراهم مي‌آورد كه احزاب قدرت بيشتري پيدا كنند. به دنبال آن كارها در كشور پخته خواهد شد و كشور با خرد جمعي اداره مي‌شود. انتقاد از ديگر كاركردهاي احزاب است كه  با تكيه بر اصل 8 قانون اساسي مي تواند در اين زمينه فعال شود. از سوي ديگر اكثر اصول قانون اساسي تاكيد بر حاكميت مردم دارد كه اين محقق نمي‌شود مگر با فعال شدن احزاب در كشور.
  كمال سجادي: دموكراسي فاكتور‌ها و شاخص‌هايي دارد كه با اتكا به آن مي توان تعيين كرد كدام كشور نظام دموكراتيكي دارد. تحزب و فعاليت  احزاب يكي از شاخص‌هاي مهم شناسايي دموكراسي است. شايد بتوان گفت حزب آخرين دستاورد بشر براي اداره  كشور‌ها باشد. زيرا وقتي دموكراسي به وجود آمد احزاب به موازات آن متولد شدند. كشورهايي كه ادعاي دموكراسي دارند به واسطه احزاب اداره مي‌شوند. تحزب در ايران  سابقه نزديك به 100 سال را دارد.  بنابراين فعاليت حزبي در ايران كم سابقه نيست منتها در ايران  احزاب آن طور كه بايد نهادينه نشده است.  اين مسئله بر مي‌گردد به ماهيت رژيم‌هايي كه قبل از انقلاب  اداره كشور را بر عهده داشت. در آن زمان حزب براي خالي نبودن عريضه وجود داشتند، اين حزب‌هاي دولت ساخته و نظام ساخته بودند. همين مسئله مردم را نسبت به فعاليت سياسي بدبين كرده است.  پس بايد مسئله تحزب در ايران آسيب شناسي شود. در آستانه انقلاب اسلامي،  با تشكيل حزب جمهوري اسلامي  الگويي در زمينه حزب در كشور به وجود آمد. اين الگو از سوي متفكر بزرگي به نام  شهيد آيت‌ا... دكتر بهشتي و يارانش شكل گرفت.اين حزب بر اساس مفهوم واقعي حزب، متولد شد. نقش و كاركرد اين حزب بسيار قوي بود. حزب جمهوري اسلامي به تنهايي كارهاي مورد نياز كشور از جمله برگزاري انتخابات، تشكيل مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي را انجام ‌مي‌داد. اين حزب نقش مهمي در تشكيل  دولت‌ها داشت و با مشاوره‌ها مسئولان را هدايت مي‌كرد. يكي از مهم‌ترين كاركرد‌هاي احزاب كادر سازي است، حزب جمهوري اسلامي نيز چنين كاركردي داشت از رهبري نظام تا پست‌هاي ديگر كشور عضو اين حزب بودند. در روز آخر اين حزب مقام معظم رهبري در آن دوره فرمودند«ايران يك سر چشمه تربيت خوب كادر براي نظام را از دست داد.» بركاتي كه حزب دارد بسيار زياد است...      

ادامه از صفحه يك
  

با وجود همه ضرورت‌هايي كه عنوان شد  اما امروز در كشور شاهد فعاليت حزبي نيستيم. اين در حالي است كه به گفته هر سه شما، ما الگويي در اين زمينه داريم كه به معناي واقعي حزب بود. ايراد يا مشكلي كه مانع تولد احزابي مانند حزب جمهوري اسلامي در كشور است، چيست؟ آيا دليل اينكه احزاب فصلي فعاليت مي‌كنند  به اين انگيزه بر نمي‌گردد كه آنان تنها براي كسب قدرت شكل گرفته‌اند؟


راه‌چمني: داستان اين است كه  كمتر كسي پيدا مي‌شود   از انتقاد استقبال كند. به نظرم مي‌رسد كه مقامات كشوري يا مسئولان ايثار و گذشت ندارند و از فعاليت احزاب و نقد آنان برداشت موي دماغ شدن مي‌كنند.  مسئولان  بايد نقدپذير باشند و آستانه تحمل خود را بالا ببرند تا در جامعه فعاليت حزبي جا بيفتد. همچنين عضويت مسئولان در احزاب به عنوان ارزش مطرح نمي‌شود. به عنوان مثال وزرا در زمان راي اعتماد در دفاع از  خود اعلام مي‌كنند وابسته به هيچ حزب و گروهي نيستند. به عبارتي وابستگي به حزب يا گروهي ضد ارزش معرفي مي‌شود. در صورتي كه وزير بايد به عضويت خود در حزبي افتخار كند و آن را به عنوان يكي از شاخص‌هاي كسب راي اعتماد از مجلس مطرح كند. مردم در زمان انتخاب افرادي را در نظر مي‌گيرند كه شاخص باشند. ملت وقتي شاهد باشند كه مسئولان كشوري در احزاب مختلف عضو هستند آنان هم به فكر فعاليت‌هاي سياسي و عضويت در احزاب مي‌افتند؛ متاسفانه مسئولان هرگز عنوان نمي‌كنند عضو حزبي هستند. پيشنهاد مي‌كنم، در گزينش افراد براي استخدام در ادارات،  عضويت در احزاب نيز ديده شود.  اين كمك مي‌كند تا افراد به سمت فعاليت سياسي و عضويت در احزاب  سوق يافته و  به دنبال آن تقويت تحزب را شاهد خواهيم بود. همه اين نكات در فرهنگ تحزب تاثير دارد. البته از سوي ديگر ممكن است عضويت مسئولان در احزاب دردسر ساز باشد. به عنوان مثال اگر رئيس‌جمهور  با  حمايت چند حزب، پيروز ميدان انتخابات شود ممكن است با اين توقع روبه‌رو شود كه در كابينه خود بايد از افراد حزب استفاده كند. اين توقع احزاب را تضعيف مي‌كند. اگر مسئولان نظام و روساي سه  قوه بر فعاليت حزب  تاكيد داشته باشند، حتما اقدامات لازم براي اين منظور صورت مي‌گيرد. از سوي ديگر گفته مي‌شود كه مشكلات احزاب به قوانين در اين زمينه بر مي‌گردد اما اعتقاد دارم با همين قانون هم مي‌توان براي تقويت احزاب كارهاي لازم را انجام داد.
سجادي: علل زيادي براي فعال نشدن احزاب وجود دارد. يكي از مهم‌ترين دلايل، نداشتن تعريف دقيق از حزب است. ما حزب به معناي جديد را از غرب گرفته‌ايم. اما نمي‌توانيم به هر چه از غرب گرفتيم، عمل كنيم. بايد تعريف بومي از حزب داشته باشيم زيرا كشور و نظام ما تنها بر اساس دموكراسي پايه ريزي نشده بلكه افتخار نظام ما مردم سالاري ديني است. بنابراين بايد طبق قانون اساسي و زمينه‌هاي تاريخي، فرهنگي و مذهبي باز تعريفي از حزب داشته باشيم تا بدانيم چه نوع حزبي براي ايران مناسب است. براي اين منظور شما را به دو مطلب ارجاع مي‌دهم؛ اول اينكه اعضاي كنگره‌هايي كه جمهوري اسلامي به خدمت حضرت امام خميني(س) مي‌رسيدند و ايشان نكات مهم در باره شخصيت دبيران و اعضاي شوراي مركزي  احزاب مطرح مي‌كردند. همچنين چند سال گذشته، مقام معظم رهبري در سفري به كرمانشاه، سخنراني مفصلي در مورد ويژگي‌هاي احزاب داشتند. لازم است وزارت كشور نكات مطرح شده از سوي اين دو مقام كشور را احصا كند و آنها را در قانون احزاب در نظر بگيرد. اگر تعريف بومي احزاب داشته باشيم و بتوانيم ذهنيت بد مردم از تحزب را پاك سازي كنيم هر دولتي روي كار بيايد از فعاليت گروه‌ها و تشكل‌هاي سياسي استقبال خواهد كرد. ايراد بزرگ تحزب در ايران اين است كه دبيران كل اكثر احزاب چند شغله  هستند و آخرين شغل آنان براي تفنن،   فعاليت حزبي و سياسي است. در حالي كه در تحزب كشورهاي غربي چنين مسئله‌اي وجود ندارد. زيرا حزب براي خود كار توليد كرد و درآمدزايي هم مي‌كند. اگر كار حزبي براي تفنن باشد ديگر نمي‌توان اندشيه سياسي توليد كرده، برنامه داشت و كانديدا به مجلس و شوراي شهر و رياست‌جمهوري معرفي كرد.  مسئله ديگر تعامل احزاب و دولت‌هاست. دولت‌ها نبايد  احزاب را دشمن خود بدانند و تصور كنند احزاب به دنبال سرنگوني آنها هستند. در جمهوري اسلامي  حزب را دلسوزان مردم  و نظام معرفي مي‌كنند. اگر احزاب انتقاداتي از روش‌هاي اجرايي دولت‌ها دارند،‌ براي تضعيف كردن، براندازی و تخريب نيست. اگر راه و هدف خدمت است باشد، بايد در برابر انتقاد سعه صدر داشته باشند. خوشبختانه الگوي بيداري اسلام در جهان، جمهوري اسلامي است اين در حالي است كه ما در زمينه تحزب نتوانستيم الگويي براي جهان اسلام و كشورهاي همسايه باشيم. زماني كه كشور‌های ديگر بخواهند نظام اسلامي را نقشه راه خود قرار دهند از كدام شيوه سياسي ما مي‌توانند الگو بگيرند. ما در اين زمينه الگوي مناسبي براي كشورهاي اسلامي نيستيم و بايد در اين زمينه سريع اقدام كنيم.  
ترقي: دو ايراد   بيروني و دو مشكل داخلي را باید عامل اصلي مشكلات و عدم فعاليت احزاب دانست. فقدان فرهنگ كار گروهي و فقدان قانون جامع احزاب دو مشكل بيروني است. در كشور ما متاسفانه كار گروهي و جمعي توفيق ندارد و همه دنبال كارهاي فردي هستند. بنابراين وقتي جمعي در كنار هم قرار مي‌گيرند، مي‌توان آنان را به دانه هاي شن تشبيه كرد. ملاتي كه آنان را به هم  متصل كند وجود ندارد. ما به  شخصيت‌هايي مانند شهيد بهشتي  نياز داريم كه بتوانند دو فرد متضاد مانند آيت و موسوي را كنار هم قرار دهد. اگر فرهنگ فرد محور در كشور اصلاح شود ديگرنياز به ملاتي براي انسجام نداريم، زيرا افراد به اين نقطه مي‌رسند كه هيچ هدف و آرماني بدون كارگروهي و كمك ديگران محقق نخواهد شد. البته شايد بخشي از اين مشكل به فقه سياسي مربوط شود. در فقه سياسي اجتهاد را براي همه افراد مجاز مي‌داند اما در نهايت تاييد نمي‌كند، وقتي اجتهاد يك فرد، قطعيت پيدا مي‌كند بايد جمع تابع آن مجتهد شوند. نظام ولايت فقه مي‌تواند اين مسئله را حل كند اما  تاكنون ورودي به فقه سياسي نداشتيم. البته ريشه اين مسائل به شعارهايي بر مي‌گردد كه در جامعه القا شده است. وقتي به مردم در زمان انتخابات گفته مي‌شود تكليف‌گرا باشيد يعني هر كسي به تشخيص  خود به تكليف عمل كند، كه ضد تحزب است. از سوي ديگر نداشتن قانوني جامع احزاب نيز مشكل‌ساز شده است. آقاي راه‌چمني اعتقاد دارد با قانون كنون احزاب هم مي‌توانيم كار كنيم اما در قانون كنوني،  حزب مبناي رسيدن يك نماينده به مجلس نيست. از سوي ديگر اگر كارمندي عضو حزبي باشد با تغيير مديركل آن سازمان، قطعا كارمنداني كه در حزب مخالف عضويت دارند اخراج مي‌شوند. با قانون كنوني، هزينه عضويت در احزاب براي جامعه سنگين است. بايد قانون را اصلاح كنيم. اما ايرادهاي درون احزاب نيز در اين زمينه نقش اساسي دارد. كاركرد احزاب اولين مشكل دروني است. احزاب در كاركرد اصلي خود ورود نكرده‌اند و صرفا رفتار سياسي دارند. اما احزاب بايد تمامي دغدغه‌هاي مردمي را پيگيري كنند به طور مثال چند حزب درباره آتش‌سوزي خيابان جمهوري  اظهار نظر داشتند. آيا حزب بايد تنها فعاليت سياسي داشته باشد؟ چرا احزاب در مسائل  فرهنگي و اجتماعي وارد نمي‌شوند. احزاب حتي در مسائل سياست‌خارجي كه موضوع روز كشور است، تخصصي ندارند و ورود هم نمي‌كنند. اما در كشورهاي ديگر ديپلماسي عمومي‌شان از طريق احزاب شكل مي‌گيرد. احزاب  فصلي كه تنها براي به دست آوردن قدرت كره‌كره‌ها را بالا مي‌زنند، چهره فعاليت حزبي را مخدوش مي‌كند. كاركرد‌ها براي مردم  اعتمادزا نبوده و پايگاه اجتماعي احزاب كاهش پيدا كرده است. اگر همه طرفداران احزاب كشور دور هم جمع شوند  حداكثر10 درصد جامعه هم نمي‌شود اين در حالي است كه حزبي در اندونزي از جمعيت 200 ميليون نفري، 50 ميليون عضو دارد. اين  حزب در تمام زمينه‌ها همراه مردم است. پس كاركرد غلط حزب در ايران از مشكلات و ايرادهاي اصلي است. اگر كاركرد احزاب درست بود، قطعا دولت‌ها براي دريافت پيشنهاد‌ها، برنامه‌ها و حتي انتقادات، دنبال آنان مي‌دويدند. احزاب كنوني براي گذراندن تفريحات سالم يك عده خاص تشكيل مي‌شود.
راه‌چمني: در توضيح تك كاركردي احزاب كشور بايد تاكيد كنم در قانون، فعاليت احزاب در زمينه‌ غير سياسي منع شده است. فعاليت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي توسط حزب جرم محسوب مي‌شود.
   

هيچ‌كدام از شما سه نفر، بازگشايي خانه احزاب را راه حلي براي مشكلات عنوان نكرديد چرا خواهان بازگشايي اين خانه هستيد؟


راه‌چمنی: خانه احزاب باید به معنی واقعی فعال شود. احزاب سلایق سیاسی متفاوت دارند، خانه احزاب باید بتواند همه را دربرگیرد و در شورای مرکزی آن از تمام احزاب عضوگیری کند. زمانی که از همه جریانات سیاسی کشور در خانه احزاب حضور داشته باشند، خود به خود باعث می‌شود همبستگی در بین گروه‌های سیاسی و سلایق مختلف به وجود آید تا بتوانند مطالبات شان را از مسئولان پيگيري كنند. همچنین خانه احزاب می‌تواند فرهنگ و زمینه حضور مردم در احزاب را فراهم كند.
  

این خانه احزابي كه توصیف کردید، آرمان شهری است که عملی نمی‌شود. چطور می‌توان دو حزبی که سلایق متفاوت دارند و هیچ اشتراک سیاسی ندارند را در یک محل جمع کرد؟


ترقی: در دوران اصلاحات خانه احزاب راه کاری بود برای منسجم کردن فعالیت‌های حزبی. با اين حال این خانه هیچ جایگاه قانوني ندارد. تنها یک مقطع خاصی شکل گرفت تا منافع تمام احزاب را پیگیری کند. اما دوام خانه احزاب بستگی به روش عملکردی داشت که متاسفانه این روش رعایت نشد و خانه احزاب تنها نماینده عده‌ای از احزاب بود و نتوانست انتظارات تمامی احزاب را برآورده کند. اکنون تلاشی که برای بازسازی خانه احزاب صورت می‌گیرد دو نیت دارد؛یکی اینکه نماینده‌ای باشد كه مشکلات احزاب را پيگيري کند. اما نیت دیگر سیاسی است.‌‌ همان افرادی كه دنبال بازسازی انجمن صنفی مطبوعات با همان كاركرد گذشته هستند، بازگشایی خانه احزاب را پيگيري مي‌كنند.‌‌ این نگاه طبیعتا با اقبال احزاب روبه رو نخواهد شد. اگر بر اساس لایحه جدید قانون احزاب، دوباره بازنگری شود و احزاب صوری و خانوادگی  حذف شوند و ۵۰ حزب واقعی ادامه حیات دهند بهتر می‌توانند پیگیر مشکلات باشند. همچنین بايد پیش بینی شود که گروه‌های سیاسی فعال می‌توانند در قالب تشکیلاتی شبیه به خانه احزاب پیگیر بودجه و مطالباتشان شوند. با این حال به اعتقاد من خانه احزاب نه جایگاه قانونی دارد و نه هدف کاملا خیر خواهانه برای بازسازی آن وجود دارد.
سجادی: در بازگشایی و تشکیل مجدد خانه احزاب با توجه به شرایط سیاسی کنونی کشور، نیاز فوتی و فوری وجود ندارد. در لايحه جدید احزاب، اسمی از این خانه برده نمی‌شود. اما اگر دفتری باشد که به کار احزاب رسیدگی کند اتفاق خوبي است. درگذشته خانه احزاب دو کارکرد مثبت داشت و کارکردهای دیگر آن در گذشته منفی بود. برگزاری همایش دفاع از فلسطین و توزیع یارانه‌ها دو کارکرد مثبت بود، البته در توزیع یارانه عادلانه نبود. بنابراین اگر قرار است دوباره شاهد فعالیت این خانه باشیم، باید خانه احزابی شکل بگیرد که مدافع منافع ملی و امنیت کشور باشد. به نظر می‌رسد پیش از بازگشایی خانه احزاب نیاز داریم مطالعه مقایسه‌ای از احزاب کشورهای دیگر صورت بگیرد تا بتوانیم الگوی مناسبی برای فعالت احزاب در کشور ایجاد کنیم. اعتقاد دارم اول باید تکلیف احزاب مشخص شود، تحزب فرهنگسازی شود بعد پیگیر  بازگشایی خانه احزاب باشیم.
ترقی: وقتی خانه احزاب همه حزب‌ها را که اختلافات جدی و عمیق دارند   کنار هم جمع کند برای مردم سوال می‌شود  چطور با اين اختلاف دور هم جمع شدند. ملت تصورمی‌کنند می‌خواهیم سر آن‌ها شیره بمالیم. مگر می‌شود دو حزبی که نظرهای سیاسی یکدیگر را قبول ندارند کنار هم بنشینند. تصور می‌کنم خانه احزاب حتی باعث بدبین‌تر شدن مردم نسبت به احزاب شود. خانه احزاب رقابت جدی در داخل کشور را لوث می‌کند. قبول دارم كه همه احزاب در بُعد دفاع از کشورهم نظرهستيم اما خانه احزاب رقابت سیاسی در جامعه به شوخی تبدیل می‌کند. سال‌ها پیش من و محسن آرمين در یک ساختمان همسایه بودیم. وقتي خبرنگار‌ها متوجه این موضوع می‌شدند تصور می‌کردند ما آن‌ها را سر کارگذاشته‌ایم و هیچ اختلاف نظری نداریم. خانه احزاب هم همین فکر را در جامعه القا می‌کند.

آقای ترقی، شما اشاره داشتید که بهتر است تعداد احزاب کاهش پیدا کند. اما فارغ از کارکرد نا مناسب احزاب، هنگامی که می‌خواهیم به دموکراسی بودن نظام اشاره داشته باشیم تاکید می‌کنیم ۲۵۰ حزب داریم. اگر احزاب کاهش یابد چطور می‌توانیم پز دموکراسی بدهیم  زيرا دیگر نمادی برای دموکراسی نخواهیم داشت.


 پز دموکراسی بودن نظام ما به تعداد احزاب نیست، بلکه به تعداد حضور مردم در پای صندوق‌های رای است. مشارکت مردم ما در انتخابات چنان در عرصه بین الملل می‌درخشد که دیگر فعالیت احزاب رنگی ندارد. تكثر احزاب وقتی ارزش دارد که مشارکت مردم در فعالیت‌های سیاسی کشور افزایش یابد. اگر احزاب زیاد باشد اما مشارکت مردم مانند کشورهای غربی تنها ۲۵ درصد باشد حزب نداشته باشيم بهتر است. آمریکا که دو حزب بیشتر ندارد، نمی‌توان ادعا کرد در آن کشور دموکراسی وجود ندارد و چون ایران ۲۵۰ حزب دارد میزان دموکراسی ۱۰۰ برابر آنجاست. پس تعداد احزاب نمي‌تواند ملاك مناسبي براي دموكراسي باشد.

 آقای راه چمنی، شما تاکید داشتید که مسئولان نسبت به انتقادات دیگران تحمل بیشتری داشته باشند به خصوص در برابر نقد احزاب. این درحالی است که خود احزاب تحمل هم را ندارند و در جریان بازگشایی خانه احزاب دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا عدم حضور رقیب را خواستار شدند. در چنین شرایطی چطور می‌توان توقع تحمل مسئولان را داشت؟


تصور نمی‌کنم چنین بحث‌هایی بین احزاب باشد. چنین چیزی نیست که اصولگرایان یا اصلاح طلبان گفته باشند اگر جریان مخالف در خانه احزاب حضور داشته باشند ما نخواهیم بود. در شورای مرکز خانه دوره قبل هم از طیف اصولگرا عضو داشتيم و هم اصلاح طلب، پس چنین بحثی در گذشته وجود نداشت. خانه احزاب باید برآیندی از سلایق سیاسی مختلف باشد که باید پیگیر مشکلات احزاب بود نه موضع گیری سیاسی.
   آقای سجادی، اینکه احزاب از دولت بودجه بگیرند، حزب استقلال خود را از دست نمی‌دهد و حزب دولتی

به حساب نمی‌آیند؟


ما جزیره جدا در جهان نیستیم. باید بررسی کنیم ببینیم احزاب کشورهای دیگر چطور هزینه‌های خود را تامین می‌کنند. بعید می‌دانم تنها با دریافت هزینه ناچیز از حق عضویت بتوانند حزب را اداره کنند. در کشور ما تعداد احزاب فراگیر زیاد نیست که با دریافت حق عضویت که دریافت آن واقعا عملی نیست بتواند هزینه خود را بپردازد. احتمالا دولت‌ها برای احزاب ردیف‌های بودجه‌ای در نظر می‌گیرند. یکی از اشکالات تحزب در ایران این است که اجازه فعالیت اقتصادی به احزاب داده نمی‌شود  و حزب بايد شانس بياورد كه  شورای مرکزی پولدار داشته باشد تا مشكل مالي پيدا نكند. برای همین باید در قانون راه حل اساسی در نظر گرفته شود تا احزاب وامدار دولت‌ها نشوند و هم بتوانند هزینه خود را تامین کنند. قضیه مالی احزاب نیازمند برنامه مدون است. اگر به احزاب اجازه فعالیت اقتصادی داده شود شاهد كارآفريني خواهيم بود.
نسترن دقيقي و اميرعباس آذروند

منبع:روزنامه قانون

 

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: