فلز آبدیده در کوران مدیریت سه دهه ای
تجربه فرصت است یا تهدید؟!
یک مدیر در سطوح عالیه نیازمند فعالیت میدانی آنچنانی نیست و اهمیت جایگاه و کارایی اش به این نکته باز می گردد که وی بتواند حلقه مدیران تحت امر خود را چینشی مطلوب کرده و
یک مدیر در سطوح عالیه نیازمند فعالیت میدانی آنچنانی نیست و اهمیت جایگاه
و کارایی اش به این نکته باز می گردد که وی بتواند حلقه مدیران تحت امر خود را
چینشی مطلوب کرده و با اشراف بر حوزه تحت امر بهترین بهره وری را از آنان به منصه
ظهور رسانده و سیستم را پویا و دینامیک به پیش ببرد.
پویا صیامی نمین: «آقای روحانی در وصف مهندس نعمت زاده گفتند پدر
صنعت، اما من می خواهم بگویم ایشان پدر نیستند؛ پدربزرگ هستند و سنشان بالا رفته
است.»
اینها را یک نماینده مجلس در رابطه با وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت دولت
یازدهم میگوید. آنجا که محمدرضا نعمتزاده را فردی مناسب برای تصدی این وزارتخانه
نمیداند. این نمونهای از مخالفتهایی است که البته بدون در نظر گرفتن ادب و
احترام از سوی جریانهای تندرو متوجه مهندس محمدرضا نعمت زاده میشود. فردی که به
دلیل تواناییها و سابقه غنی مدیریتی در عرصه صنعت و پتروشیمی از او به عنوان پدر
پتروشیمی و مدیر طراز اول صنعت یاد میکنند. مخالفین با اشاره به سنش، وی را فردی
شایسته برای وزارت صنعت نمیدانند و کسی را برای اداره این وزارتخانه مناسب میخوانند
که از لحاظ سن و سال جوان باشد و ظاهرا شاخص عمر را بر موارد دیگری چون تجربه،
توانایی و تخصص اولویت میدهند.
یکی از مواردی که دولت نهم و دهم در سپهر سیاسی و مدیریتی کشور رواج داده است بحث
حضور میدانی وزیر در سراسر کشور و حوزههای مرتبط با آن وزارتخانه است. گویی وزیر
برای اینکه صلاحیت ورود به آن وزارتخانه را کسب نماید، باید تست آمادگی جسمانی
بدهد و توانایی دوندگی روزانه چندکیلومتری داشته باشد. البته ذکز این نکته نیز
خالی از لطف نیست که دولت نهم و دهم در شرایطی از پرکاری و حجم عظیم فعالیت دم
میزد که خروجی اینهمه دوندگی مشکلات عظیم در عرصه صنعت، تجارت، اقتصاد، سیاست و
... بوده است.
بدیهی است بیشتر از توانایی جسمی و فیزیکی، تدبیر، هوشمندی و کارآیی یک مدیر یا
وزیر حائز اهمیت بوده و شاخص متوازنی برای قضاوت است. بی گمان بالارفتن سن و سال
می تواند در کارایی جسمی تاثیر گذار باشد اما نکته حائز اهمیت آنست که یک مدیر در
سطوح عالیه نیازمند فعالیت میدانی آنچنانی نیست و اهمیت جایگاه و کارایی اش به این
نکته باز می گردد که وی بتواند حلقه مدیران تحت امر خود را چینشی مطلوب کرده و با
اشراف بر حوزه تحت امر بهترین بهره وری را از آنان به منصه ظهور رسانده و سیستم را
پویا و دینامیک به پیش ببرد. بدیهی است که با این وصف افزوده شدن گوهر تجربه بر
کوله یک مدیر امتیازی قابل تامل و مهم محسوب شده و وجه تمایزها اینجاست که هویدا
می شود.
افرادی که بر عدم استفاده از نیروهای جوان در کابینه، به ویژه در وزارت صنعت و
معدن و بازرگانی تاکید میورزند، نباید این نکته را فراموش کنند که اوضاع و شرایط
نامطلوب رقم خورده تا بدان حد هست که به قول دکتر روحانی فرصت آزمون و خطا نیست و
باید در سریعترین زمان ممکن دست به بهبود امور زد و این اتفاق جز با بهره گیری از
تجربیات مدیران کارآزموده و دوران دیدهای چون نعمت زاده میسر نخواهد شد. همچنین
نکته دیگری که لزوم توجه به آن ضروریست اینست که در هیچ یک از مباحث، سرفصلها و
متون آکادمیک و کاربردی ارتباطی میان بالا رفتن سن و کاهش کارآیی یک مدیر
طرح نگردیده است و مطرح کردن مباحث اینچنینی در این راستا از حیث منطقی و آکادمیک
هیچگونه توجیه علمی ندارد.
برخی دیگر از مخالفین بر عدم آشنایی نعمت زاده با بخش بازرگانی این وزارتخانه
تاکید میورزند و این را نقص دیگر او برای اداره این وزارتخانه عریض و طویل میدانند.
البته شاید ایراد اصلی بر تصمیم مجلس باشد که دو وزارتخانه را با تمام سرفصلها و
گستردگیهایش ذیل یک نهاد مستقل جمع کرده و بدون در نظر گرفتن تفاوتها و پیچیدگیهایش
تصمیم به ادغام این دو وزارتخانه گرفته است. چرا که با توجه به گستردگی و متفاوت
بودن حوزههای این وزارتخانه هیچ فردی پیدا نخواهد شد که به تمامی عرصهها و شاخههای
این ساختار عریض و طویل آشنا باشد.
در دولت قبلی آقای غضنفری که ظاهرا در حیطه بازرگانی دست بر آتش داشت، نه تنها
نتوانست مدیریتی منطقی و صحیح بر صنعت و معدن کشور داشته باشد، که اوضاع بازرگانی
هم دست کمی از آن نداشت. افزایش سرسام آور و لجام گسیخته قیمتها، مشکلات واردات
اجناس و عدم تامین ارز جهت ورود کالاهای اساسی، عدم ثبات در قیمتها و ... نمونههای
کوچکی از مواردی بودند که ناکارآمدی عملکرد آقای وزیر را اثبات میکرد. اما مهندس
نعمت زاده با سابقه غنی در زمینه صنعت و معدن، قطعا خواهد توانست به اوضاع این بخش
نابسامان کشور، سر و سامانی بدهد و بهبودی هرچند نسبی در کوتاه مدت در این حوزه
ایجاد نماید. بدیهی است با توجه به شیوه کاری نعمت زاده و اعتقاد راسخ او به تشریک
مساعی و استفاده از خرد جمعی و بهره گیری از نظرات کارشناسان و صائبان آن عرصه، او
خواهد توانست با گماردن معاونینی آشنا به عرصه بازرگانی این سمت این وزارتخانه را
هم بهبود بخشد و ثبات را بازار و اقتصاد ایران بازگرداند.
ناگفته پیداست انتخاب فردی که در تمام کابینههای بعد از انقلاب، از شهید رجایی تا
احمدینژاد در بالاترین سطوح حاضر بوده و بیشک پرسابقهترین و توانمندترین مدیر
عرصه پتروشیمی و صنعت و معدن کشور شناخته میشود میتواند مولفهای مثبت و قابل
اتکار در کابینه آقای روحانی باشد.
در پایان به نظر میرسد اگر نمایندگان مجلس و کارشناسان، سنجه را توانایی، کارآیی،
مدیریت، سلامت در کار، مشورت پذیری و جدیت قرار دهند، نعمتزاده یکی از بالاترین
آرا را از مجلس شواری اسلامی دریافت خواهد کرد.