در حالی که میلیونها جوان، دانشجو، دانشآموز، فرهنگی، دانشگاهی، معلم و ورزشکار ایرانی هنوز نمیداند متولی مستقیم و پاسخگوی آنها ...
تدبیر24:در حالی
که میلیونها جوان، دانشجو، دانشآموز، فرهنگی، دانشگاهی، معلم و ورزشکار ایرانی
هنوز نمیداند متولی مستقیم و پاسخگوی آنها در جمع کابینه چه کسی است فقط 15 نفر
از 18 مرد رییسجمهوری از پیچ بهارستان گذشتند و راهی پاستور شدند تا با هماهنگی
دولت تدبیر و امید سکان اجرایی کشور را در سطوح دیگر به دست گیرند با تجاربی
اندوخته از سالها گذر عمر و نگاهی به چند سال گذشته که اغلب تصمیمات اداری و
اجرایی ما بیش از آنکه به شفافیت مسیر زندگی مردم کمک کند، بر ابهامات آن افزوده
است. علاوه بر مردم حتی کارکنان و کارمندان نظام اداری هم از تصمیمات خلقالساعه و
کمثبات مدیران سرگشته و حیران شدهاند. از اینکه مثلا یکبار سازمان مدیریت و
برنامهریزی از نظام اداری حذف و در نهاد ریاستجمهوری ادغام و دوباره ایجاد و راهاندازی
مجدد آن تصویب شد. وزارت مسکن و شهرسازی در وزارت راه ادغام شد اما بار دیگر جدایی
دو وزارتخانه از هم مدنظر است. طی مصوبهای ارز تکنرخی شد، ولی بار دیگر دو نرخی
شد و مصوبات مربوط به ارز مرجع هم تصویب شد. اعلام شد که قیمت حملونقل تا پایان سال
افزایش نمییابد اما با افزایش ناگهانی نرخ بلیت قطار رجا، وزیر راه اعلام کرد
قیمت افزایش نیافته بلکه واقعیتر شده است. قیمت خودرو ارزان میشود اما در عملگران
شد و رییسجمهوری محترم وقت گفت چه خبر است؟ پراید کیلویی چند؟ مردم خیلی خوشحال
شدند و خندیدند. قیمت گوجهفرنگی در همهجا گران شد جز در بقالی سر یک کوچه در
تهران و نمایندگان با شنیدن آن از رییسجمهوری تشکر کردند و قانع شدند و به کابینهای
که تقصیر و کوتاهی از اختلاس سههزارمیلیارد تومانی از سیستم بانکی کشور را در آن
کسی برعهده نگرفت رای یکدست دادند. مثالهایی از این دست که بعضا به شوخی و طنز هم
آمیخته است، خیلی زیاد است و مربوط به یکی دو سال اخیر هم نیست سالهاست که اینگونه
است. شاید از زمانی که هوای مدیریت جهانی به سرمان زد.
در عرصههای دیگر مدیریتی هم وضعیتی مشابه
حاکم است و در بر همان پاشنه میچرخد. مثلا دستگاه نظارتی ورزش به قدری منظم کار
کرد که چند سال پیش کنفدراسیون آسیا به دلیل تاخیر مدیریت تیم استقلال در اعلام به
موقع یک گزارش ساده، آن تیم را از شرکت در بازیهای آسیایی محروم کرد. امیر قلعهنویی
گف: مهم
نیست. جریمه میدهیم حل میشود. کنفدراسیون بر نظر خود تاکید کرد و ایشان گفت: بیخیال،
آنچه گفتم صرفا یک شوخی بود. برنامه 90 آن را نشانهای از آشفتگی در مدیریت فوتبال
کشور دانست. قصد این یادداشت از طرح مثالهای گوناگون صرفا طرح نوع خاصی از گفتمان
و رفتار مدیریتی و پاسخگویی است که در عرصههای مختلف کشور با آن مواجه هستیم.
گویی اینکه دیگر همه ما به اینگونه پاسخگوییها عادت کردهایم و آن را بیشتر میپسندیم
طرفه آنکه چنین ادبیات و عملکردی دامنگیر گفتار و رفتار مدیران استانی و شهرستانی
نیز شده است. چند سال پیش در مرکز استانی که نویسنده این یادداشت افتخار تعلق به
آنجا را دارد سونامی دریاچه کوچک و زیبایی در شهر برای مردم وحشت آفرید و آب،
دریاچه را به مقصد ورود به خانههای مردم ترک کرد. باورش کمی مشکل است. صرفا به
این دلیل که در آبگیری آن قدرت باد را محاسبه نکرده بودند.
مسئول مربوطه گفت: وزش باد یک حادثه
غیرمترقبه بود به ما ربطی ندارد. والسلام.
چقدر از این مثالها میتوان زد که بر
اعتماد و اعصاب عمومی سوهان میکشد؟ هیچکدام از اینها تعمدی نیست امّا نشان از یک
واقعیت دارد. قواعد و مشکلات جامعه و زندگی امروز فراتر از قابلیت و توانایی تصمیمگیری
و تخصص بعضی از مدیران ما حرکت میکند. فرافکنی و برافروختگی لازم نیست. انتظار این
است که آنان دانش و توانی همگام با تحولات کنونی پیدا کنند و گلیم عقل برنامهریزی
خود را به وسعت فضای پرشتاب زندگی امروز و تحولات جهان توسعه دهند وگرنه مشکلات
کنونی حتی میتواند روزافزون هم بشود.
در عالم اقتصاد و مدیریت آن در سطح کلان
پیچیدگی از این هم بیشتر است و صدها متغیر در یک آن بر تصمیمات آن تاثیر میگذارد.
در اقتصاد جهانشمول کنونی تزریق پول به جیب مصرفکننده داخلی لزوما به شکوفایی
اقتصاد ملی نمیانجامد بلکه به کانونهای دانایی جذب میشود. در هر کجای جهان که
باشد. دانایی مرز نمیشناسد. امروز دیگر راکفلرکارخانهدار مظهر ثروت نیست جای خود
را به مدیر جوان و دانش محور مایکروسافت داده است که به تنهایی ثروتی معادل چند
کشور افریقایی دارد. این امر پیام روشنی در خود دارد. به زبان ساده، کسی که فاقد
باور و مهارتی در حد تولید و به کارگیری دانش در عرصه مدیریتی است نمیتواند با
اتکا بر عضله و قوای ذهنی خود و برافروختگی چهره، راندمانی مطلوب ارائه دهد. در
دنیای فراهوشمند امروز ظرف پنج دقیقه اطلاعاتی تولید میشود که قبلا دستیابی به آن
در سایه کار مستمر 80ساله میسر بود. تقابل این دو سرعت به توقف کدامیک خواهد
انجامید؟ پاسخ، روشنتر از آن است که نیازمند توضیح من و شما باشد. با این وجود
صادقانه میپرسم آیا اغلب تصمیمات اداری و اجرایی ما برای فردا اتخاذ میشوند یا
برای دیروز؟ آموزشوپرورش در تربیت نسل فردای ما چقدر نیازهای آتی را در نظر
دارد؟ دانشگاههای ما چطور؟ چند دانشگاه ما در ردیف 200 دانشگاه برتر جهان قرار
دارد؟ و...
امروز درخشش ستاره دانایی در سپهر مدیریتی کشور
از نان شب هم برای ما واجبتر است. درخت ما به هر قیمت باید بار دانش بگیرد. با عدم
نگاه روشن و کنشگرانه به مشکلات و فضای تمدنی جدید، باسوادهای ما هم بهزودی بیسواد
خواهند شد. در دنیایی که در آن یکهزارم ثانیه هم یک واحد زمان محسوب میشود و در
فضایی که در آن دانایی جهان هر یکصد و هفتادوپنج روز دوبرابر میشود ما باید سهم
عمدهای در تولید و به کارگیری دانش در عرصههای مختلف زندگی داشته باشیم. به امید
تکمیل سریع اعضای باقیمانده دولت، به کابینه دانشمحور و مجرب دکتر روحانی خوشامد
میگوییم و یادآور میشویم برای رقابت در عرصه جهانی که رسالت بزرگ ما برای ساختن
فردای ایران اسلامی است، واقعا دیگر زمانی برای از دست دادن نداریم.
منبع:بهار
مالک رضایی