واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 17
کد خبر: ۲۲۶۷۰
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲

اقتصاد سرمایه داری در دل اقتصاد بومی

آرش محمدپور

تدبیر24: جناب آقای آرش محمدپور از نفرات برتر کارشناسی اقتصاد نظری و دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی صنایع گرایش برنامه ریزی سیستم های اقتصادی اجتماعی دانشگاه علوم اقتصادی ، مدرس دانشگاه و یکی از بنیان گزاران جهاد علمی در کشور ؛ ما در این گفتگو به سراغ جناب آقای محمدپور رفتیم تا با مبانی و اصل اقتصاد بومی آشنا شویم .


تفاوت اقتصاد فعلی با اقتصاد بومی از نظر شما چیست ؟

- اول یه سول دارم ، در این گفتگو فقط در مورد اقتصاد قرار است صحبت کنیم ؟

بله ، البته با توجه به محور این گفتگو در مورد اقتصاد مزاحم شما شدیم .

- خوب ! حله ! بریم سراغ سوال اول شما ، ابتدا بنده 3 بحث را مطرح می کنم و به این سوال در خلل آن جواب می دهم :

1) برای تاکید بیش تر تعریف اقتصاد رو دوباره مطرح می کنم « علم تخصیص بهینه منابع محدود بین نیاز های نامحدود » در این تعریف که همه بر آن واقف هستند روی واژه های تخصیص بهینه ، منابع و نیاز باید تامل کرد ... اولا ) دلیل من از این صحبت آن است که منابع و نیاز ها تنها در چیزی که با پول طرفه [ حالا چه بنگاه چه دولت ] تعریف نمی شود ! علی رغم این که هم در دانشگاه و هم در فضای غیر دانشگاه نگاه همین سمته که عرض کردم یعنی اقتصاد و اقتصاد دان را مساوی با کسایی می گیریم که در موضوعات مالی و پولی کارشناس هستند ! در صورتی که اقتصاد و اقتصاددان با هر منبع و نیاز سر و کار دارد و وظیفه آن ها بهینه کردنه که به نظر بنده اقتصاددان یکی از مغز های متفکر سیستم است که در همه شرایط ( با هر نوع منبع ) و در همه نوع فعالیت بهینه ترین راه را شناسایی کرده و ارائه می نماید .

2) جایگاه مشاغل در یک واحد تولیدی یا خدماتی ) : در سیستم های اروپایی _ امریکایی بدین شکله که در صدر همه رشته مدیریت قرار گرفته و زیر نظر مدیران اتاق فکر اقتصادی ، مشاورین حقوقی ، تیم مالی و مهندسین صنایع قرار دارند و مهندسین دیگر در واحدهای تحت مدیریت مهندسین صنایع فعالیت تخصصی خود را انجام می دهند نکته حائز اهمیت آن است که هیچ بخش از بخش دیگر سر در نمی آورد ؛

اما در ایران اقتصاد و مدیریت ما اقتصاد و مدیریت اروپایی _ امریکایی است ولی چنین جایگاهی را ندارند و مهندسین صنایع در جایگاه مدیریت قرار گرفته و بقیه حوزه ها زیر نظر آن در صورت نیاز تعریف می شوند و این مساله کاملا منطقی است ؛ چرا ؟ اولا : بسیاری از شاخه های علوم مهندسی در کشور ما یا بومی بوده و یا از مدل اروپایی _ امریکایی خودش بیرون آمده و بومی شده در صورتی که این مساله در علوم انسانی بالاخص رشته های مدیریت ، اقتصاد که شاهرگ ارتباطی علوم مختلف هستند اتفاق نیافتاده که بنده هم این جا کاری با علتش فعلا ندارم لذا نتیجه این می شود که مهندسین صنایع کلیات مدیریت و اقتصاد با تعریف فعلی را بلدند و به اصطلاح گلیم خود را از آب می کشند ، ثانیا : اگر من هم صاحب سرمایه باشم کار رو میدم دست یک نفر که چند تا کار رو بلده با هم انجام بده و دیگه نیازی به مدیر و اقتصاددان ندارم آخرش هم به یک نفر حقوق میدم نه این که به چند نفر !

3) حالا باید قضاوت کنیم که بالاخره به اقتصاد و مدیریت و علوم این چنین که بنده آن ها را به اصطلاح علوم کاربردی می گم نَه صرفا علوم تخصصی انسانی ، باید اهمیت داد یا نه ؟! اشتباه نکنیم از یک طرف اگر منظور از اقتصاد و مدیریت از نوع اروپایی _ امریکایی اونه که مسلمه نَه ! چون نیازی به اون ها دیده نمی شود لذا با توجه به این که رشته های دانشگاهی فعلی ما دقیقا از این مدل های اروپایی _ امریکایی تبعیت می کنند و از طرفی دیگه این که ما نیاز به تحصیل کرده هایی به معنای واقعی در این رشته ها داریم نتیجه می گیریم باید مدل مدیریت و اقتصاد اسلامی _ ایرانی که به اصطلاح مدیریت بومی و اقتصاد بومی می گوییم را تولید کنیم و دانش آموختگانی در این باب داشته باشیم .

مطابق با مواردی که اذعان داشتید به نظر شما اقتصاد با چه زمینه هایی در ارتباط است ؟

اگر نگاه ما اقتصاد اروپایی _ امریکایی است که در دانشگاه های ما درس می دهند فقط در زمینه های پول ، بنگاه اقتصادی البته اقتصادی به معنای درآمدزایی و سوددهی ، بانک ، مباحث کلان اقتصادی دولت طرف هستیم اما اگر اقتصادی که از اون صحبت می کنیم اقتصاد بومی است رجوع می کنم به بند اولی که در سوال قبل گفتم که اگر به تعریف اقتصاد یک نیم نگاهی داشته باشیم می فهمیم که اقتصاد با تمامی زمینه ها اعم از اشتغال ، مدیریت از منظر بهینه گرایی و جوانب سنجی ، تمامی فعالیت های خدماتی و تولیدی که به لحاظ تخصصی تر اگر بخواهم عرض کنم فنی و مهندسی ، علوم پزشکی ، رشته های تخصصی علوم انسانی ، علوم دفاعی و امنیتی ، علوم پایه ، هنر و تربیت بدنی و ... سر و کار دارد که البته در مورد هر کدام جای صحبت دارد که ممکن است سوالی که برای همه حتی شما ایجاد شود این که اقتصاد چه ربطی به بعضی از این زمینه ها دارد که خود این سوالی که پیش می آید به علت برداشت های غلط از این علم است که ما همیشه اقتصاد رو کنار پول و سوددادن و فعالیت های کلان دولت گذاشتیم ؛ ولی اقتصاد و بهتر بگم اقتصادی که باید ما در ایران اسلامی داشته باشیم مانند یک اتاق فکریست در هر زمینه اعم از کلان و خرد که وظیفه اصلی آن بررسی و ارائه راهکارهای بهینه است .

به نظر شما اقتصاد بومی از این منظر با نام گذاری سال های اخیر از جانب مقام معظم رهبری چه ارتباطی دارد ؟

اول بنده اجازه می خواهم که نکته ای را عرض کنم به همکاران محترم خودم و اون هم این است که واقعا باید خجالت بکشیم که رهبر یک جامعه اسلامی چندین سال متوالی از تربیت نیرو و بومی سازی علوم انسانی خون دل می خورد و هیچ کدام از آقایون جز یک قدم پاورچین برداشتن ، هیچ کاری نکرده اند و این مساله جای سوال دارد که هر شخصی باید از خود بپرسد که چرا کلام عالی ترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران روی زمین مانده است که بنده بیش تر از این صحبت نمی کنم چرا که کم کاری و کوتاهی و غیره بسیاری از دستندرکاران در این حوزه _ علوم انسانی _ واضح و مبرهن است .

دوم حجت بر تمامی ما تمام شده است ؛ کلام مقام معظم رهبری خط مشی را بر همگان تمام کرده که هر کس خواستار پیشبرد انقلاب است خود را از این بدنه می داند باید به پا خیزد برای حرکت جهادی وار آن هم در مهم ترین مساله زندگیمان یعنی اقتصاد به معنای درآمدی آن

سوم اصلا این مساله که بنده در مورد اقتصاد بومی صحبت کردم بدون حرکت جهادی به معنای واقعی کلمه_ کار را برای خدا به بهترین نحو ممکن انجام دادن هم کیفی و هم کمی و هم در کوتاه ترین زمان ممکن _ تحقق پیدا نمی کند آقایون همین الانش هم خیلی عقب افتادیم اگر مقام معظم رهبری به جای کلمات نهضت و شکوفایی و ... از کلمه جهاد استفاده می کنند یعنی باید دوی سرعت و استقامت را با هم تلفیق کنیم و لا غیر !

و در آخر جمع بندی شما در مورد تحقق اقتصاد بومی ؟

این مساله در کشور تا حدودی از قبل مطرح بوده که می توانیم در سند چشم انداز و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و نقشه جامع علمی کشور آن را رصد کنیم اما همه این ها حرف های کلان است که تا نقشه اجرایی آن در آید چندین مرحله دیگر باید تدوین شود که ما شا ا... با این سرعتی که جلو می رویم اگر توفیقی باشه تا سال 1404 تازه نقشه اجرا در خواهد آمد و این جای شرم دارد ! جان کلام من این است اگرمی خواهیم در تمامی زمینه ها اعم از علوم انسانی که یکی از حوزه های آن اقتصاد است مدل بومی آن را در آوریم جز با یک حرکت جهادی جمعی منسجم و هدفمند نمی توانیم اهداف انقلاب را محقق کنیم پس لازمه اول حرکت آن است که هر کس یه خورده به خودش بیاد و از این جاه طلبی دنیا دل بکند و خالصانه سینه خود را برای نبرد آماده سازد و به میدان برود ! یا حق



منبع: سایت جهاد علمی


بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: