واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 20
کد خبر: ۲۳۲۶۸
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۴

ارتباط با ملت ها یا تعامل با دولت ها ؟

سید عارف ابوالفضلی
تدبیر24: مسئله ای که در سال های پیروزی بعد از انقلاب مطرح شد این بود که سیاست خارجی نظام نو پا و آرمانی جمهوری اسلامی باید چه مبنایی داشته باشد و ارتباط ما با دیگر کشورها باید چگونه باشد؟ در سال های اولیه و در دوران بازرگان دولت برای ارتباط با دولت های غربی ابراز تمایل می کرد که این موضوع در تعارض با تمایلات استکبارستیزی مردم قرار داشت و همین عامل در کنار دیدارهای بازرگان با مقامات غربی و درنهایت تصرف لانه جاسوسی ، موجب استعفای بازرگان شد.
بعد از این دوره همزمان و با شروع جنگ ۸ ساله سیاست نه شرقی نه غربی حالت ستیز به خود گرفت و ارتباط با دیگر دولت ها محدود شد. همزمان با این رویه در برخی کشورهای منطقه در همان سال ها نا آرامی هایی به وجود آمد که شعارهای اسلامی سر می دادند که باعث شد ایده صدور انقلاب به جهان بیشتر مورد توجه دولتمردان قرار بگیرد و در واقع مسئله ارتباط با ملت ها در دستور کار قرار گرفت. اما این رویه باعث شد که دیگر کشورها ( مخصوصا کشورهای حاشیه خلیج فارس ) به این مسئله به این دید بنگرند که در امور داخلی آن ها دخالت می شود که این مسئله و تبلیغات صدام و آمریکا ستیزی در ایران( به دلیل حمایت از رژیم شاه و منافقین و صدام ) باعث شد جو سنگینی علیه ایران به وجود آید و کشورهای منطقه احساس نا امنی کنند و این نا امنی در کنار خرید سلاح از آمریکا تنش را افزایش می داد.
 
بعد از قبول قطع نامه ۵۹۸ و روی کار آمدن دولت سازندگی دولت با احتیاط بیشتری عمل کرد و مشکلات اقتصادی بعد از جنگ و خطر انزوای ایران باعث مطرح شدن مسئله تنش زدایی شد و در کنار مسئله ارتباط با ملت ها سعی شد به دولت های دیگر (مخصوصا دولت های حاشیه خلیج فارس) این اطمینان داده شود که امنیت آن ها تهدید نمی شود . در همین راستا نیز سفرهای خارجی زیادی صورت گرفت وسعی شد با دولت های زیادی ارتباط برقرار شود. البته این رویه نیز به سادگی انجام نشد و با مشکلات متعددی مواجه شد چرا که دستگاه های تبلیغاتی در طول ده سال تمام تلاش خود را به کار بستند تا ایران را به عنوان دولتی جنگ طلب و رادیکال به جهان معرفی کنند و در همین راستا کتاب ها و مقالات و فیلم های بسیاری برای جهت دادن به افکار عمومی منتشر کردند.
 
بعد از خرداد ۷۶ و با روی کار آمدن دولت اصلاحات سیاست ارتباط با دولت ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و دولتمردان شعار گفتگوی تمدن ها را مطرح کردند و در همین راستا دولتمردان علاوه بر سفرهای آسیایی و آفریقایی ، سفرهای اروپایی را هم در لیست سفرهای خارجی خود قرار دادند. البته در این دوره نیز سیاست خارجی با مشکلات متعددی مواجه شد و علاوه بر تبلیغات دولت های بزرگ علیه ایران ، مطرح شدن مسئله برخورد تمدن ها و حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و محور شرارت خواندن دولت ایران و مسئله هسته ای باعث شد این سیاست به بن بست برسد .
 
با انتخاب احمدی نژاد در سال ۸۴ فصل جدیدی در سیاست خارجی ایران گشوده شد و دوباره بعد از حدود دو دهه مسئله گفتگو با ملت ها مطرح شد. دولت جدید با توجه به شرایط پیش آمده از مسئله هسته ای و اشغال عراق و افغانستان و تهدیدهای نظامی آمریکا سعی کرد که با ارتباط با ملت ها آن ها را به استکبار ستیزی و عدالت خواهی تشویق کند و کمک های مادی و معنوی فراوانی به جنبش های ضد استکباری کرد و کانون های مقاومت در نقاط دور از مرزهای ایران فعال شدند. البته این سیاست پیامدهایی از جمله تحریم اقتصادی و کاهش روابط با دولت های اروپایی و تنش در منطقه را در پی داشت اما می توان گفت که این سیاست نسبت به دهه ۶۰ موفق تر عمل کرده است و مهمترین مثال های آن پیروزی های مقاومت در جنگ های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و ۷ روزه و بیداری اسلامی ملت های جهان اسلام هستند. از جمله دلایل این موفقیت می توان به ثبات و امنیت داخلی بیشتر نسبت به دهه ۶۰ و بحران اقتصادی غرب اشاره کرد. اما مهمترین مسئله ای که سیاست خارجی ایران را با چالش مواجه کرد این بود که تحریم های اقتصادی فشار زیادی به دولت ایران وارد کرد که در اثر این تحریم ها دولت هزینه های سنگینی پرداخت کرد که باعث شد دوباره مسئله تنش زدایی مطرح شود و بعد از انتخابات سال ۹۲ و با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید ، دگربار سیاست تنش زدایی و تعامل با دولت ها از سر گرفته شد که مهمترین اثر آن توافق ژنو بود.
 
اکنون این سوال مطرح است که بین تعامل با دولت ها یا ارتباط با ملت ها ( که هرکدام دارای مزیت های خاص خودش می باشد ) کدام یک را باید برگزید.
 
در پاسخ به این سوال می توان چند نکته را مطرح کرد:
 
اول این که سیاست ارتباط با ملت ها نسبت به تعامل با دولت ها بلندمدت است و شاید سال ها طول بکشد و در همین راستا نیز دولت در ابتدای امر باید دستگاه های تبلیغاتی عظیمی فراهم کند تا اولا تصورات منفی نسبت به ایران پاک شود و ثانیا بتوان مردم را به عدالت خواهی تشویق کرد. همچنین از آنجایی که ایران برای خود نقش مرکزیت جهان اسلام را قائل است باید بتوان به اختلافات مذهبی و قومی پایان داد تا با متحد کردن امت اسلامی سپری محکم در برابر تهدیدهای دیگر کشورها ایجاد کرد. البته در این جا مسائل دیگری همچون منافع مختلف و بعضا متضاد کشورها و همچنین اختلافات کشورها با هم مطرح می شود که در این جا نیز ایران ( به عنوان کشوری قدرتمند ) می تواند به عنوان میانجی این اختلافات را حل و فصل نماید که این امر نیز به نوعی طولانی مدت است.
 
مسئله دوم این است که اگر ما می خواهیم با ملت ها ارتباط برقرار کنیم ابتدا باید به قدرت بلامنازع منطقه ( قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی ) تبدیل شویم چرا که اولا برای فراهم کردن دستگاه های تبلیغاتی عظیم به سرمایه ی هنگفت و تکنولوژی پیشرفته ای نیاز است. ثانیا قدرت ایران مانع از آن می شود که فشارهای خارجی ( اعم از سیاسی و اقتصادی و نظامی ) راه ایران را سد کنند و همین مسئله یعنی مقاومت در برابر فشارها باعث می شود اعتبار قدرت های جهانی بیش از پیش متزلزل شود. اگرچه امروز نیز این اتفاق افتاده است اما همچنان دولت برای حصول به نتایج مطلوب در سیاست خارجی هزینه های هنگفتی می پردازد. خوشبختانه امروز پیشرفت های علمی فزاینده در مسئله هسته ای و ماهواره و پزشکی و غیره این مسیر را بیش از پیش هموار کردند که همین مسئله نیز می تواند به عنوان الگویی برای دیگر کشورها مطرح باشد. نکته دیگر این است که قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی ایران باعث می شود که نوعی الگو برای ملت های منطقه و جهان تداعی شود و از دولت های خود بخواهند تا ایدئولوژی ایران را راهنمای خود قرار دهند. علاوه بر این موضوع دولت های وابسته به غرب مخصوصا کشورهای همسایه که تقریبا در تمام امور خود به غرب وابسته هستند به سمت ایران گرایش پیدا کنند و اگر یک تکیه گاه بزرگ خود را از دست بدهند سعی می کنند جای خالی آن را با ایران پر کنند. در این زمینه با قاطعیت می توان گفت که حتی اگر این کشورها در بخش کوچکی ایران را جایگزین غرب کنند یک قدم رو به جلو برای ایران است.
 
مسئله سوم این است که ارتباط با ملت ها با تعامل با دولت ها لزوما تنافی ندارد و هر دو می تواند در کنار هم دنبال شوند. توضیح این مطلب این است که در کشورهای دارای نظام انتخاباتی الگویی مثل ایران قدرتمند می تواند از یک طرف باعث روی کار آمدن دولت های پیرو ایدئولوژی ایران شود و از یک طرف باعث شود که ملت ها با فشار به دولت های خود آن ها را به پیروی از ایران هدایت کنند و دولت ها نیز برای حفظ مشروعیت خود چاره ای جز پیروی از خواست ملت خود نخواهند دید.
 
در این مسئله نکات تفصیلی بسیاری قابل طرح است . مسئله ای که در راستای افزایش قدرت ایران امروز مطرح است خود را در قالب سیاست های اقتصاد مقاومتی خود را نشان داده است. و نام گذاری سال های اخیر و بیانات مقام معظم رهبری پیرامون اقتصاد مقاومتی نقشه راه جمهوری اسلامی ایران را ، در مسیر افزایش قدرت داخلی و تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه ای ، نشان می دهد.
منبع: بهاران نیوز
 
 

برچسب ها: تدبیر24
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: