واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 20
کد خبر: ۲۳۹۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۰

صیغه یا ازدواج

تدبیر24:بعضی از نویسندگان و خُطبا سعی نموده‌اند با استدلال به اصل بودن دوام در ازدواج و به حاشیه راندن ازدواج موقّت، آن را حکمی کم‌اهمیت نشان دهند و متولّیان امر را از پرداختن به ازدواج موقّت باز دارند.
تدبیر24:بعضی از نویسندگان و خُطبا سعی نموده‌اند با استدلال به اصل بودن دوام در ازدواج و به حاشیه راندن ازدواج موقّت، آن را حکمی کم‌اهمیت نشان دهند و متولّیان امر را از پرداختن به ازدواج موقّت باز دارند. در تحلیل و تفسیر چنین استدلالی ابتدا باید مدعای نخست را بررسی نماییم که آیا ازدواج دائم در اسلام اصل است و ازدواج موقّت به صورت فرعی تشریع شده است و در گام بعد ببینیم بر فرض اصل بودن دوام در ازدواج، آیا این به معنای عدم ضرورت اهتمام به ترویج ازدواج موقّت است یا خیر.

بعضی از نویسندگان و خُطبا سعی نموده‌اند با استدلال به اصل بودن دوام در ازدواج و به حاشیه راندن ازدواج موقّت، آن را حکمی کم‌اهمیت نشان دهند و متولّیان امر را از پرداختن به ازدواج موقّت باز دارند. در تحلیل و تفسیر چنین استدلالی ابتدا باید مدعای نخست را بررسی نماییم که آیا ازدواج دائم در اسلام اصل است و ازدواج موقّت به صورت فرعی تشریع شده است و در گام بعد ببینیم بر فرض اصل بودن دوام در ازدواج، آیا این به معنای عدم ضرورت اهتمام به ترویج ازدواج موقّت است یا خیر.
وقتی به حاقّ این دو گونه ازدواج می‌نگریم، مشترکات و اختلافاتی در آن‏ها می‌یابیم. ازدواج موقّت و دائم در یک امر با یکدیگر مشترکند و آن تمتّع جنسی طرفین ازدواج از یکدیگر است. پس بدواً هر دو یک نیاز را برطرف می‌نمایند، منتها ازدواج دائم بنا دارد این نیاز را تا پایان عمر متکفّل شود و ازدواج موقّت تنها تا پایان یک زمان معهود.
پس تفاوت آثار ازدواج موقّت و دائم در کجا معلوم می‏شود؟ قطعاً جایی که ازدواج دائم تعهداتی فراتر از ازدواج موقّت با خود دارد؛ هم برای زوج و هم برای زوجه. در ازدواج دائم زوجه متعهد می‌شود بدون اذن زوج از منزل خارج نگردد و در مقابل زوج نیز متعهد می‌گردد نفقه مورد نیاز زوجه را تأمین نماید؛ از خوراک و پوشاک تا منزل و لوازم سکنی. هر دو نیز از یکدیگر ارث می‌برند. یعنی در صورت فوت یکی از زوجین، دیگری از ماترک او بهره دارد.
در این‏جا به «تمکین» و «مهریه» اشاره نشده است. زیرا این دو مشترک میان ازدواج موقّت و دائم است. بعضی گمان کرده‌اند ازدواج موقّت تمکین ندارد و از این رو، تمکین را نیز از مختصّات ازدواج دائم شمرده‌اند. اگر چنین مطلبی درست باشد، پس زوج مهریه را در مقابل چه پرداخت می‌کند؟! در حالی که مطلب غیر از این و ازدواج موقّت نیز لزوم تمکین دارد، البته کیفیت این الزام در هنگام عقد تعیین می‌گردد و اگر تعیین نشد به آن‏چه عرف در این خصوص طلب می‌کند تمسّک می‌گردد. مثلاً ممکن است دو نفر توافق نمایند که هفته‌ای یک‌بار یکدیگر را ملاقات نمایند. در این حالت زوجه ملزم است تمکین کند و اگر نکرد مستحق مهریه نیست. چنان‌که در روایت ذیل به این حکم اشاره شده است:
مرحوم کلینی نقل می‌کند که عمربن‌حنظله از امام صادق(ع) پرسید: «به مدت یک‌ماه با زنی ازدواج کرده‌ام. او تمام مهریه را از من می‌خواهد. ولی می‌ترسم [اگر مهریه را بدهم] به وعده‌اش عمل نکند». امام(ع) در پاسخ فرمود: «اگر قادر به پرداخت مهریه هستی، اجازه نداری که نپردازی، ولی اگر تخلّف کرد، به اندازه تخلّفش از او بگیر۱»
و میزان مهریه‌ای که می‌توان در صورت تخلّف زوجه از تمکین در ازدواج موقّت بازپس گرفت متناسب با نسبتی از تعهد است که زیرپا گذاشته است، بر اساس روایاتی مشابه مورد ذیل:
امام صادق(ع) می‌فرماید: «به مقدار تخلّف آن زن از مهریه‌اش بگیر، اگر نصف یک ماه است، نصف [مهریه] را و اگر یک سوّم ماه [تمکین نکرد]، یک سوّم [از مهریه بردار۲
امّا این‌که لزوم اذن در ازدواج موقّت نیست، از روایاتی می‌توان فهمید که زوجه را در ازدواج موقّت ملزم نمی‌داند همراه زوج از شهری به شهر دیگر برود، برخلاف ازدواج دائم که محل سکنای زوجه همان‌جایی است که زوج باشد (مگر این‌که مکان خاصّی را شرط کرده باشند۳).
پس تنها چیزی که ازدواج دائم بیش از موقّت دارد، غیر از دوام، بحث «لزوم اذن» و «لزوم نفقه» است به صورت متقابل و «ارث» است که به صورت مشترک برقرار می‌باشد. امّا این سه حکم (اذن، نفقه، ارث) چه حکمتی را در خود پنهان دارند؟
با اندک توجهی می‌توان دریافت که هر سه حکم فوق‌الذکر برای حمایت از «نسل» است. انسان‌هایی که بایستی در محیطی مناسب متوّلد شده، رشد یافته و تربیت شوند. اگر زن مجاز نیست بدون اذن شوهر خانه را ترک کند که از یک‌سو تضمینی باشد بر نسلی پاک و از سوی دیگر محیطی باشد برای تربیت فرزندان. شوهر نیز ملزم شده نیازهای مالی زن را تأمین نماید، تا او با فراغ بال بتواند فرزندان را بپرورد. اگر یکی از طرفین نیز دار فانی را وداع گویند، دیگری باید بتواند امکانی برای حمایت از فرزندان در اختیار داشته باشد.

 


احکام اجتماعی معمولاً ناظر به عموم جامعه هستند و نمی‌توان موارد استثناء را ذکر کرده و اشکال نمود که مثلاً اگر خانواده‌ای فرزند نداشته باشد و یا اگر در ازدواج موقّت فرزندی به هم رسد چه می‌شود؟!
از نظر به این مطلب روشن می‌شود که ازدواج دائم علاوه بر این‌که تأمین نیاز جنسی طرفین را می‌نماید، ضامن بقای جامعه نیز هست. اکنون اگر به فلسفه درج نیاز شهوانی در نفس انسانی و خلقت قوّه آن توجه نماییم، پوشیده نیست که قادر متعال برای ایجاد انگیزه‌ای قوی که زن و مرد را در کنار یکدیگر نگهدارد و بقای نسل را تضمین نماید، چنین لذّتی را خلق نموده است. پس تردیدی باقی نمی‌ماند که اصل در اطفاء غریزه شهوت چیزی جز ازدواج دائم نیست و ازدواج موقّت راه‌حلی است که اگر بقای نسل به واسطه ازدواج دائم محقق نشد، این غریزه قدرتمند جامعه را به فساد نکشاند و بتواند خاموش شده و کنترل گردد. حدیثی که از امیرمؤمنان(ع) روایت شده نیز همین دلالت را دارد:
«
اگر فرزند خطاب بر من سبقت نمی‌گرفت در این امر [یعنی قبل از من متعه را حرام اعلام نمی‌کرد]، هیچ کس زنا نمی‌کرد جز فرد شقی [یعنی کسی که قصد عصیان خدا را دارد، نه از روی نیاز و میل به خودِ زنا مرتکب آن شود۴
امّا بحث دوم دقیقاً از همین‌جا شروع می‌شود که آیا اصل بودن ازدواج دائم به معنای کم‌توجهی به ازدواج موقّت است؟! هم با توجه به روایت فوق و هم با در نظر گرفتن احادیث و روایات بسیاری که در توصیه به ازدواج موقّت وارد شده است، می‌توان دریافت این حکم اهمیت فراوانی در حفظ نظام اجتماعی دارد. زیرا اگر از یک‌سو شارع مقدّس برای حفظ نسل، قوه شهوت را در نفس بشری به ودیعه نهاده و در تشریع نیز ازدواج دائم را برای حصول غرض تعلیم فرموده و تجویز کرده است، همو برای حفظ نظام اجتماعی و جلوگیری از طغیان همین غریزه، ازدواج موقّت را در شریعت قرار داده و به آن نیز اهتمام داشته است.
این اصرار به ترویج ازدواج موقّت تا بدانجاست که بی‌توجهی به آن و حرام کردن متعه بر خود را عصیان تلقّی نموده و مستوجب عدم رضایت الهی می‌داند:
به امام(ع)۵ عرض شد: «قبلاً متعه کردم و خوشم نیامد، بین رکن و مقام [در جوار کعبه] با خدا عهد بستم و روزه برای خود نذر کردم که هرگز متعه نکنم. اکنون کار برای من دشوار شده و از این قسم پشیمانم و نمی‌توانم ازدواج دائم انجام دهم، [چه کنم؟]». امام(ع) در پاسخ فرمود: «با خدا عهد کردی که او را اطاعت نکنی! به خدا سوگند اگر او را [در این امر] اطاعت نکنی، حقّاً که معصیت او را نموده‌ای۶»
با توجه به این سخنان که از معصومین(ع) که مبلّغان کلام وحی و شریعت حقّه هستند نقل شده است، اگر چه باید پذیرفت راه صحیح و طریق قویم در حفظ نسل سالم و پاک بشری همانا ازدواج دائم است، امّا این را هم نمی‌توان انکار کرد که ازدواج موقّت بقای نظام اجتماعی و حفظ سلامت فضای زندگی خانواده‌ها را تأمین می‌نماید و هر لطمه‌ و کم‌توجهی به ازدواج موقّت می‌تواند سبب تزلزل بنیان‌های اجتماعی خانواده گردد که اکنون آثار آن را می‌توان مشاهده نمود و در نهایت از این نکته غفلت نکنیم که داناترین و عالم‌ترین در علم‌الاجتماع اهل بیت(ع) می‌باشند و آنان طریق کمال را این‌گونه برای بشر ترسیم نموده‌اند.

 ۱ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ شَهْراً فَتُرِیدُ مِنِّی الْمَهْرَ کَمَلًا وَ أَتَخَوَّفُ أَنْ تُخْلِفَنِی فَقَالَ لَا یَجُوزُ أَنْ تَحْبِسَ مَا قَدَرْتَ عَلَیْهِ فَإِنْ هِیَ‏ أَخْلَفَتْکَ فَخُذْ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا تُخْلِفُکَ. (کافی، ج۵، ص۴۶۰)
 
۲ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ شَهْراً فَأَحْبِسُ عَنْهَا شَیْئاً قَالَ نَعَمْ خُذْ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا تُخْلِفُکَ إِنْ کَانَ نِصْفَ شَهْرٍ فَالنِّصْفَ وَ إِنْ کَانَ ثُلُثاً فَالثُّلُثَ و مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مِثْلَهُ. (همان، ص۴۶۱)
 
۳ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً فَیَحْمِلُهَا مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ فَقَالَ یَجُوزُ النِّکَاحُ الْآخَرُ وَ لَا یَجُوزُ هَذَا. (همان، ص۴۶۷)
 
۴ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: «کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقُولُ: لَوْ لَامَا سَبَقَنِی بِهِ بُنَیَّ الْخَطَّابِ، مَا زَنى‏ إِلَّا شَقِی‏. (همان، ص۸)
 
۵ امام کاظم(ع) یا امام رضا(ع). تردید از اشتراک کنیه «ابوالحسن» برای هر دو امام شریف است.
 
۶ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیٍّ السَّائِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی کُنْتُ أَتَزَوَّجُ الْمُتْعَةَ فَکَرِهْتُهَا وَ تَشَأَّمْتُ بِهَا فَأَعْطَیْتُ اللَّهَ عَهْداً بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ جَعَلْتُ عَلَیَّ فِی ذَلِکَ نَذْراً وَ صِیَاماً أَلَّا أَتَزَوَّجَهَا ثُمَّ إِنَّ ذَلِکَ شَقَّ عَلَیَّ وَ نَدِمْتُ عَلَى یَمِینِی وَ لَمْ یَکُنْ بِیَدِی مِنَ الْقُوَّةِ مَا أَتَزَوَّجُ فِی الْعَلَانِیَةِ قَالَ فَقَالَ لِی عَاهَدْتَ اللَّهَ أَنْ لَا تُطِیعَهُ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُطِعْهُ لَتَعْصِیَنَّه‏. (همان، ص۴۵۰)

  منبع:زنان‌پرس 


 

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
jeremy scott adidas
|
China
|
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
0
0
good post,thanks's for your help me find the answer
jeremy scott adidas http://jswingsoutletsale.tumblr.com
نظر شما: