واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 18
کد خبر: ۲۶۲۷۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۹
سه سال پس از خیزش های جهان عرب؛

خاورمیانه به کدام سو می رود؟

خستگی برآمده از بی ثباتی های ناشی از خیزش های مردمی در برخی کشورهای عربی و خطر گسترش روزافزون گروه های تکفیری سازمان یافته، مدیریت جمعی بحران های پیش رو با همکاری همه کشورهای درگیر را ضروری تر از گذشته ساخته است.
تدبیر24: بیش از یکصد سال از شکلگیری خاورمیانه مدرن می گذرد اما بحران پشت بحران، همچنان این منطقه را دستخوش بی ثباتی می سازد.

موقعیت ویژه این منطقه در بازی قدرت های بزرگ و وجود ذخایر عظیم انرژی در آن، همراه با شکاف های قومی-مذهبی بسیاری که در خاورمیانه وجود دارد در یکصد سال گذشته این منطقه را عرصه تعارضات داخلی و نفوذ گسترده خارجی قرار داده است.

عبارت معروفی وجود دارد که می گوید «در خاورمیانه تاریخ مصرف نمی شود، بلکه تولید می شود» (1). این مساله بارها و بارها دیده شده و تحولات این منطقه نشان داده است تنش ها در خاورمیانه ماهیتی «خود بازآفرین» دارند و هر بار در شکلی تازه، چالشی برای کشورهای منطقه می شوند.

تحولات تازه ای در منطقه رخ داده است. به نظر می رسد پس از گذشت سه سال پر تنش که با خیزش مردمی در تونس آغاز شد، برخی کشورهای منطقه خسته از بازی بی سرانجام قدرت به سوی نوعی خردگرایی اجباری می روند.

مصر تاکنون 2 بار چالش انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته است. در سوریه با وجود تمام مشکلات، انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. روابط دیگر کشورهای کلیدی منطقه نیز به سوی نوعی پذیرش اجبارآمیز همدیگر حرکت می کند.

بنابراین در فضایی که کشورها نتوانسته اند همدیگر را حذف کنند، به اجبار رو به سوی تحمل یکدیگر آورده اند.

به نظر می رسد فصل تازه ای در منطقه گشوده شده است. مسائل برآمده از خیزش های عربی نوعی خستگی و بی فرجامی ناشی از بی ثباتی و تنش سیاسی- اجتماعی را برای مردم و دولت ها ایجاد کرده است.

فرمانروایان تازه مصر با چالش های داخلی بسیاری روبرویند و اولویت آنان حل مشکلات اقتصادی و برقراری دوباره امنیت در کشور است. مهم ترین درسی که «عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری فعلی مصر، از دوران ریاست جمهوری «محمد مرسی» رییس جمهوری برکنار شده پیشین، می تواند بگیرد این است که به دلیل نیاز به آرامش در محیط امنیتی منطقه و ایجاد فرصت و توان کافی برای حل چالش های داخلی، باید به بهبود روابط با همسایگان و کشورهایی که در منطقه توان نفوذ گذاری بالایی دارند، همت گمارد. تلاش السیسی برای بهبود روابط با سوریه، عراق و ایران در این پیوند تحلیل می شود.

از یک سو، رویکرد تعامل محور دولت «حسن روحانی» رییس جمهوری اسلامی ایران، و تلاش دولت تازه برای مشارکت در پایان دادن به بحران های منطقه ای فرصت مناسبی در اختیار کشورهای منطقه به ویژه مصر قرار داده است تا با استفاده از ظرفیت های ایجاد شده محیط متشنج امنیتی پیرامون خود را حالت امنیتی شده کنونی خارج کنند.

از سوی دیگر، نزدیکی بیش از پیش ایران و ترکیه در چارچوب همکاری های دوجانبه منطقه ای را شاهد هستیم؛ امری که می تواند الگویی مناسب از روابط همکاری جویانه کشورها در خاورمیانه ارایه کند. سفر روحانی به ترکیه نمایانگر اوج تلاش های 2 کشور برای همگرایی هر چه بیشتر بود.

دعوت از «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، برای سفر به عربستان و شرکت در نشست سالانه سازمان همکاری های اسلامی را نیز می توان نمونه دیگری از تلاش های (اجبار آمیز) کشورهای منطقه برای بهبود فضای امنیتی در خاورمیانه به شمار آورد.

در این میان اما چند مساله بنیادین همچنان به قوت خود باقی است که می تواند زنگ هشداری باشد درباره اینکه تنش ها در خاورمیانه همچنان باقی می ماند و تلاش های تازه چیزی جز زنگ کوتاه تفریح در فاصله 2 جنگ نیست.

نخستین مساله، بحث سوریه و ناآرامی های این کشور است. تنش های سوریه بیش از اینکه یک مساله داخلی باشد، به محلی برای زورآزمایی منطقه ای برخی کشورها برای تعیین حوزه نفوذ و تثبیت نقش مدیریتی خود در تحولات منطقه تبدیل شده است.

برتری نسبی ارتش سوریه بر تروریست ها در عرصه میدانی و تثبیت قدرت دولت مرکزی، هم تداوم جنگ قدرت کشورهای درگیر در سوریه را سبب شده و هم نقطه آغازی را برای تلاش های سیاسی درون منطقه ای به منظور حل مساله پدید آورده است.

بحران ریاست جمهوری لبنان نیز دغدغه دیگری است که ریشه آن به تحولات داخلی سوریه و اختلاف کشورهای منطقه درباره آن باز می گردد. شکنندگی ثبات سیاسی در لبنان و چشمداشت گروه های داخلی به توافق با کشورهای متنفذ در لبنان باعث شده است این کشور بر لبه پرتگاه بحرانی دیگر و شاید جنگ داخلی قرار گیرد.

در این میان اما عراق وضعیت به مراتب وخیم تری دارد و می رود تا به سوریه ای دیگر تبدیل شود.

پیروزی ائتلاف «دولت قانون» به ریاست «نوری مالکی» نخست وزیر کنونی عراق، در انتخابات مجلس همراه شده است با مخالفت گسترده برخی گروه های سیاسی با سومین دور نخست وزیری مالکی.

تحرکات اقلیم خودمختار کردستان در صدور نفت این منطقه بدون مجوز دولت مرکزی نیز چالشی تازه بر سر راه یکپارچگی سرزمینی عراق به وجود آورده و با تجزیه طلبی برخی رهبران کرد همراه شده است.

تا اینجا هر چه نوشتیم به چالش هایی در سطح دولت ها مربوط می شد؛ اما چالشی به مراتب بزرگ تر و ویرانگرتر دامن کشورهای خاورمیانه را گرفته است که می تواند بی ثباتی های موجود را تشدید و در خاورمیانه عرصه نوینی از فضای تهدید را ایجاد کند.

این چالش چیزی نیست جز گسترش خطر تقویت سازمان یافته گروه های تروریستی همچون «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش).

به تازگی یورش غافلگیرانه گروه تکفیری داعش به استان های الانبار، نینوا و صلاح الدین وضعیت امنیتی منطقه را وخیم تر کرده است.

تروریسم هر چند از دهه گذشته در دستور کار امنیتی کشورها قرار گرفت، اما شکل تازه و تکفیری آن در خاورمیانه در پی خیزش های تازه در جهان عرب از لایه های پنهان سر بر آورد که تهدیدی امنیتی است که مراتبی خشن تر و بنیان برافکن تر از دیگر تهدیدها دارد.

جهان عرب که همچنان در سردرگمی ناشی از خیزش های عربی در بی ثباتی به سر می برد با خلاء سیاسی رهبری نیرومند روبرو است.

وجود شکاف های عمیق قومی-مذهبی در جهان عرب و ژرف تر شدن این شکاف ها به واسطه جنگ قدرت کشورها در منطقه، محیط بکری برای ترویج بذر افراط گری (تندروی) مهیا کرده است که گروه های تکفیری در فضای کنونی از میوه آن بهره می برند.

کشورهایی که سال ها زیر فشار دیکتاتوری های چند ده ساله توانسته بودند به صورتی ظاهری شکاف های موجود در جامعه را بپوشانند و از سرایت دومینووار آن به دیگر حوزه ها جلوگیری کنند، اکنون با خلاء امنیتی روبرو شده و فوران اختلاف های خفته سیاسی-اجتماعی در بطن جامعه را دیده اند.

مردم این کشورها که طی سال ها دیکتاتوری فرصت کسب تجربه همزیستی و تعامل سیاسی با یکدیگر را نداشتند، در خلاء ایجاد شده با چالشی به مراتب بزرگ تر به نام گسترش افراطی گری و گروه های تندرو روبرو شده اند.

خلاء امنیتی به وجود آمده، منطقه خاورمیانه را به بهشت گروه های افراطی مانند القاعده تبدیل کرده است.

با وجود چالش های گفته شده، به نظر می رسد قدرت های کلیدی خاورمیانه به عقلانیتی (از سر اجبار) برای حل بحران های موجود رسیده اند و درصدند به مدیریت جمعی بحران های پیش رو بپردازند.

این، البته از عقلانیت ناشی از «خیر جمعی» ناشی نیست که کشورها را به این سو کشانده، بلکه ناتوانی کشورها از حذف یکدیگر و فشارهای ساختاری است که باعث می شود کشورها به سوی حل مشکلات منطقه (البته با نگاهی واقع گرایانه) حرکت کنند.

اما آیا این می تواند فصل تازه ای در روابط سیاسی خاورمیانه باشد یا این تحولات نیز برگی تکراری از تاریخ منطقه است که در شکلی تازه، دور تاریخی خود را تکرار می کند؟

پاسخ به چنین پرسش هایی دشوار است و باید منتظر گذر زمان بود تا دستاوردهای این رویدادها روشن شود.

به هر روی، تا زمانی که کشورهای منطقه نپذیرند به دلیل اشتراکات تاریخی، فرهنگی، تمدنی و مذهبی چاره ای جز همزیستی با یکدیگر ندارند، بسیاری از تهدیدهای کوچک محلی از توان فراگیری منطقه ای برخوردار خواهند بود.

بنابراین چیرگی بر بحران های خاورمیانه فقط به همکاری جمعی برای مدیریت آن نیازمند است.


منابع:

-زکریا، فرید (1385)، آینده آزادی، اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی، ترجمه امیر حسین نوروزی، تهران، انتشارات طرح نو
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
1
2
به قهقرا میرود!
بی نام
|
Germany
|
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
0
2
به یمن وجود افراطیون مذهبی به ناکجاآباد....
نظر شما: