بیاعتمادی در مذاکرات
این غربیها هستند که نمیخواهند درباره برنامههای هستهای ایران توافقی صورت بگیرد. متقابلا، غربیها ما را متهم میکنند که هدفمان در مذاکرات ...
تدبیر24: بیش از یک دهه است
که ما با غربیها سرگرم مذاکرات درباره برنامه هستهایمان هستیم. مشکل و معضل
اصلی چیست؟ غربیها چه میگویند و چه میخواهند، ما چه میگوییم و چه میخواهیم که
بیش از یک دهه است سرگرم مذاکرات با غربیها هستیم اما همچنان اندر خم یک کوچه
ماندهایم. هر دو طرف دیگری را متهم به جلوگیری از رسیدن به توافق میکنند. غربیها
ما را متهم میکنند که خیلی به دنبال رسیدن به توافق نیستیم و ما هم متقابلا غربیها
را متهم میکنیم که آنان مسبب تداوم اختلافات هستند و این غربیها هستند که نمیخواهند
درباره برنامههای هستهای ایران توافقی صورت بگیرد. متقابلا، غربیها ما را متهم
میکنند که هدفمان در مذاکرات صرفا خرید زمان است. به عبارت دیگر، هدفمان از
مذاکره رسیدن به توافق نیست بلکه میخواهیم از مذاکرات استفاده کنیم که برنامههای
هستهایمان را با سرعت هرچه بیشتر به پیش ببریم. بهعلاوه آنها مشکوک هستند که
مبادا نیت اصلی ما از این همه اصرار روی پیشبرد برنامه هستهایمان ممکن است دستیافتن
به تکنولوژی ساخت سلاح هستهای باشد. فهرست اتهامات ما به غربیها البته خیلی طولانیتر است، ما
اساسا غربیها را متهم میکنیم که هدف و نیت اصلی آنها از تحت فشار قرار دادن ما
به واسطه برنامه هستهایمان نیست، یا درستتر گفته باشیم، برنامه هستهایمان
بهانه است که ما را به محاصره اقتصادی درآورده و ما را وادار به تسلیم کنند.
بنابراین اگر ما در سنگر یا خاکریز هستهای عقبنشینی کنیم آنها یک گام دیگر به
جلو آمده و میگویند که حالا درباره سوریه هم باید عقبنشینی کنید و تغییر رویه
دهید. اگر درباره سوریه هم کوتاه بیاییم، آنها میگویند که منبعد از حزبالله هم
دیگر نباید حمایت کنید. و اگر این خواسته آنها را هم اجابت کنیم خواهند گفت که از
حماس هم دیگر نباید حمایت کنید. اگر این را هم اجابت کنیم، خواهند گفت که درضمن
حقوقبشرتان را هم باید یک قدری سروسامان دهید و الا آخر. بنابراین در همین سنگر و
خاکریز اول که هستهای است باید قرص و محکم بایستیم. بهعلاوه غربیها مخالف سرسخت
پیشرفتهای علمی ما هستند و جدای از آنکه نمیخواهند ما به دانش هستهای مسلط
شویم، درعینحال هم نگران آن هستند که با پیشرفتهای هستهای در صنعت، کشاورزی و
داروسازی ما یکی پس از دیگری قلههای علمی و صنعتی را پشتسر بگذاریم. واقع مطلب
این است که نه فهرست اتهامات و نگرانیهای غربیها خیلی واقعیت دارد و نه فهرست
بلندبالای اتهامات ما به غربیها. حقیقت مطلب آن است که غربیها اگر نگران پیشرفت هستهای ما
هستند (که همینطور هم هست و واقعا هم هستند) به واسطه آن نیست که ما به تکنولوژی
پیشرفته هستهای دست پیدا نکنیم. آنچه ما در نطنز یا فردو داریم انجام میدهیم از
نظر صرف دانش علمی تعلق به 80، 90 سال پیش دارد که برای اولینبار دانشمندان فیزیک
در غرب توانستند اورانیوم را غنیسازی کنند. بهعلاوه چندان ارتباطی میان پیشرفت
هستهای و پیشرفت و توسعه صنعتی و اقتصادی وجود ندارد. کرهشمالی و پاکستان سالها
از ما در فناوری هستهای جلوتر هستند اما از نظر پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی اولین
یعنی کرهشمالی زیر صفر است و دومی یعنی پاکستان هم اندکی بالاتر از صفر. بنابراین
و برخلاف ادعای بسیاری از مسئولان ما بالاخص در 8 سال گذشته ارتباطی میان پیشرفتهای
محیرالعقول علمی و توسعه اقتصادی با پیشرفت هستهای وجود ندارد که ما بگوییم غربیها
به این دلیل نگران پیشرفت هستهای ما هستند. دلیل اصلی نگرانی غربیها از پیشرفت
هستهای ما آن است که در صورتی که ما بتوانیم چرخه غنیسازی را تکمیل کنیم، در آن
صورت هر زمان که اراده کنیم به فاصله شش ماه الی دو سال خواهیم توانست سلاح هستهای
هم تولید کنیم. و همه مشکلات دقیقا در این نقطه است که غربیها به ما اعتماد
ندارند که ما واقعا بهدنبال تولید سلاح هستهای نخواهیم رفت. زیرا تکنولوژی آن را
توانستهایم به دست آوریم. این خیلی خلاصه اساس و مبنای نگرانی و مخالفت غربیها
با برنامههای هستهای ماست. متقابلا نگرانی ما هم همانطور که گفتیم آن است که
هستهای بهانه است و بعد از هستهای غربیها بهدنبال بهانه و خواسته دیگری خواهند
رفت. این بیاعتمادی بیش از یک دهه دیوار بلندی میان ما و غربیها کشیده است. درعینحال این بیاعتمادی باعث تحریمهای کمرشکن شده که
اقتصاد ما را در آستانه توقف قرار داده. بنابراین گام اول در دور جدید مذاکرات
هستهای به قول آقای دکتر ولایتی در مناظرههای انتخاباتی آن نیست که سخنرانی
فلسفی و اخلاقی پیرامون ضرورت حفظ و حراست از حقوق هستهای ملت بزرگوار و شجاع
ایران کنیم، زیرا هیچ غربیای نگفته که ایران حق ندارد برنامه هستهای داشته باشد
یا حتی نگفته که ایران حق غنیسازی ندارد. همانطور که گفته شد محل اصلی نزاع بر
سر بیاعتمادی طرفین به انگیزهها و اهداف یکدیگر است. هنر بزرگ آقای دکتر ظریف و
تیم جدید مذاکرهکننده آن است که اعتمادسازی کنند. بخشی از اعتمادسازی اتفاقا نحوه
مذاکره، نحوه مکالمه و نحوه رودررو شدن با طرف مقابل است. بخش دیگرش آن است که
صورت مساله را آنگونه که هست ببینیم و برای مردممان آنگونه که هست بازگو کنیم.
اگر غربیها به ما بیاعتماد هستند، نگوییم که غربیها حقوق هستهای ما را به
رسمیت نمیشناسند. نگوییم غربیها با غنیسازی مخالفند؛ یا نگوییم غربیها با
پیشرفتهای علمی ما مخالفند. بلکه به مردممان خیلی ساده بگوییم که معضل و مشکل
اصلی بر سر بیاعتمادی است. بیاعتمادی ما به غربیها و متقابلا بیاعتمادی آنان
به ما. و تلاش کنیم که به جای بهرهبرداری سیاسی از بحران هستهای، این بیاعتمادی
را گامبهگام برطرف کنیم. از بین بردن بیاعتمادی 34ساله اگرچه بسیار دشوار است
اما غیرممکن نیست.
منبع:روزنامه بهار