واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
سه‌شنبه ۰۱ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 May 21
کد خبر: ۵۱۳۱
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۸

بازخواني مذاکرات ايران و آمريکا

وقتي سعيد جليلي بدون ترس از لنگه کفش با رابرت وود ديدار مي کرد
تدبیر24: طي هفته‌هاي اخير، بخصوص بعد از سفر رئيس‌جمهور و هيات همراه به نيويورک و مذاکراتي که در آنجا صورت گرفت، بار ديگر موضوع مذاکره بين ايران و آمريکا در افکار عمومي مطرح شده است. اين موضوع بالاخص بعد از اعتراض بعضي نيروهاي معلوم الحال در فرودگاه هنگام بازگشت حسن‌روحاني از نيويورک مورد توجه بيشتر قرار گرفته است ؛ اينکه آيا اين مذاکرات اولين مذاکرات بين مقامات ايران و آمريکا بود؟! و چرا مذاکره بين اين دو کشور اين قدر حساسيت زا است؟!

واقعيت اين است که پيش از اين بارها بين مقامات ايران و آمريکا مذاکراتي صورت گرفته بود، بدون آنکه کسي به عنوان اعتراض به فرودگاه برود و کفش پرت کند.

مذاکره بر سر افغانستان و عراق

ايران و آمريکا در طول سال‌هاي گذشته چند باري بر سر موضوعاتي مثل افغانستان و عراق با هم ديدار و گفت‌وگو داشته‌اند. مذاکره ايران و آمريکا بر سر عراق، موضوعي بود که از فروردين ماه 1385 در حوزه ديپلماسي باعث بحث‌ها و تحليلهاي فراواني شد. اولين اخبار در اين خصوص مبني بر اين بود که مرحوم عبدالعزيز حکيم در آن روزها پيشنهاد اوليه اين موضوع را داده بود تا بر پايه آن کمي از مشکلات عراق کم شود و امنيتي نسبي در عراق شکل گيرد.

در سال 85 چند باري اخبار مختلف درباره چگونگي مذاکرات منتشر شد و پس از آن هم، دو - سه باري ديدارهايي در عراق انجام پذيرفت که به نتيجه خاصي نرسيد و نهايتا اين ديدارها ناتمام ماند.

در سال 86 ولي يکبار ديگر اين موضوع مورد توجه قرار گرفت و نتيجه اينکه در سه شنبه 8 خرداد 1386 روزنامه‌هاي مختلف خبر از ديدار و مذاکره سفيران ايران و آمريکا در عراق درباره امنيت عراق منتشر کردند.

رايان کروکر سفير آمريکا در عراق، نماينده واشنگتن در اين مذاکرات بود و حسن کاظمي قمي، سفير وقت ايران، از جانب تهران در اين مذاکرات صحبت کرد، مذاکراتي که در دفتر نوري المالکي نخست وزير وقت عراق در منطقه الخضراي بغداد بود. براساس اخبار، در ساعت 30/10 هفتم خرداد به وقت محلي، المالکي با هر دو سفير که با يکديگر دست دادند، سلام و احوالپرسي کرد و آنها را به سوي اتاق کنفرانس که سفيران بر سر يک ميز در کنار يکديگر نشستند، هدايت کرد. اين ديدار از آن نظر حائز اهميت تاريخي بود که به طور علني، نمايندگان دو کشور در برابر هم قرار گرفته و با هم مذاکره کردند؛ امري که اگرچه پيش از آن بارها صورت گرفته بود(بنا به اذعان مقامات مختلف وزارت خارجه، ايران چند باري بر سر مسائل افغانستان با آمريکا مذاکره کرده بود) اما هيچگاه ديدارها اينگونه اعلام شده و رسمي نبود!با اين حال اين مذاکرات بعد از چند دور به هيچ نتيجه شفافي منجر نشد و متوقف شد.

رايان کروکر طرف آمريکايي اين مذاکرات چندي بعد در کتاب خاطرات خود نوشت که طرف مذاکره کننده آمريکا در مذاکرات بر سر افغانستان هم وي بوده و در اين باره ادعا کرد: يک هفته پس از حملات 11 سپتامبر2001 به پاريس و ژنو پرواز داشتم تا با مقامات کشورهاي مختلف از جمله مذاکره کنندگاني از ايران ديدار کنم.

شوک وارد شده بر آمريکا باعث شده بود که واشنگتن با تمام شرکاي محتمل و غيرمحتمل وارد معامله شده و براي جنگ عليه افغانستان آماده شود. من نيز به عنوان معاون وزير خارجه در حوزه ايران، عراق و خليج‌فارس رفته بودم تا با فرستادگاني از تهران گفت‌وگو کنم... تا سال 2001بيست سالي مي‌شد که آمريکا تقريبا هيچ رابطه مستقيمي با دولت ايران نداشت.

مذاکرات ژنو محرمانه نبود. ما در تالار مذاکرات سازمان ملل گفت وگو کرديم، درحالي که هيچ‌کس ديگري در آنجا نبود. مذاکرات ما درباره افغانستان ساعت‌ها طول کشيد و به شب رسيد. ما گفت‌وگوهاي خود را در سوئيت‌هاي هتل پي‌گرفتيم و تا صبح حرف‌هايمان ادامه داشت....

نامه نگاري الهام گونه؛ اما بدون پاسخ!

در سال 1385 همزمان با انتشار اخباري مبني بر مذاکرات ايران و آمريکا بر سر عراق، کوفي عنان دبير کل وقت سازمان ملل، مادلين آلبرايت و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان بار ديگر صراحتا خواستار مذاکره مستقيم ايران و آمريکا شدند اما سخنگوي کاخ سفيد اعلام کرد که آمريکا اين پيشنهادات را رد کرده است.

در همان ايام محمود احمدي‌نژاد تصميم گرفت به جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت آمريکا نامه بنويسد و اين کار صورت گرفت. در 18 ارديبهشت 1385، غلامحسين الهام سخنگوي وقت دولت، در نشست هفتگي خود با خبرنگاران از نامه احمدي‌نژاد به رئيس جمهور آمريکا خبر داد و گفت: احمدي‌نژاد پس از آنکه اعلام کرده بود نامه‌اي به سران کشورها خواهد نوشت در نامه اي که از طريق سفارت سوئيس براي مقامات آمريکايي ارسال خواهد شد، خواستار توجه بوش به راهکارهاي ارائه شده براي برون رفت از مشکلات موجود از جهان شده است.

فرداي آن روز اماکاخ سفيد اعلام کرد آمريکا پاسخ رسمي به نامه محمود احمدي‌نژاد نخواهد داد! اين سخن را هم نه جورج دبليو بوش، رئيس جمهور آمريکا و مخاطب نامه، بلکه وليس جونز سخنگوي شوراي امنيت ملي آمريکا اعلام کرد!

پس از آن احمدي‌نژاد اعلام کرد : از عدم پاسخگويي آمريکايي‌ها به نامه ام ناخرسند نيستم! روز جمعه 22 ارديبهشت، احمد جنتي از تريبون نماز جمعه تهران اعلام کرد: نامه احمدي‌نژاد الهام است.

فرداي آن روز هم باز خود احمدي‌نژاد درباره‌نامه‌اش گفت: نامه من فرصت تاريخي براي بوش بود. اظهار نظرات عجيب و بزرگنمايي درباره اين نامه به جايي رسيد که عماد افروغ نماينده تهران و رئيس کميسيون فرهنگي به شدت به آن اعتراض کرد و در 26 ارديبهشت گفت: برخي مشاوران احمدي‌نژاد، نامه او را با حرکت انبيا مقايسه مي‌کنند.

شايد زماني که نامه احمدي‌نژاد به بوش تنظيم مي‌شد، خيلي از دور و بري‌هاي او تصور مي‌کردند که اين نامه چنان اهميتي دارد که بايد در تقويم‌ها درج شود و هر ساله سالگرد آن گرامي داشته شود، اما نه تنها چنين نشد، بلکه سخن محمد علي ابطحي بيشتر به واقعيت نزديک بود که همان روزها گفت نامه‌هايي که پاسخ دريافت نکند، توهين به ملت ايران است.

اين چنين بود که گويي همه اصولگرايان و حتي خود احمدي نژاد هم بهتر آن ديد که ديگر يادي از اين نامه‌ها نکند و بگذارد اين داستان در طوفان حوادث پي در پي دوران او از يادها پاک شود ؛ نامه اي که الهام بود!

مذاکره جليلي با معاون وزير خارجه آمريکا

مهر ماه 1388 بالاخره بعد از مدت‌ها‌، دوباره مذاکرات هسته‌اي ايران و 1+5 از سر گرفته شد اما نکته حائز اهميت اين ديدار که در نهم مهر ماه برگزار شد‌، اين بود که در آن زمان تفاوت اين نشست با دوره‌هاي قبل‌، تلاش براي باز شدن مسير گفت‌وگوي مستقيم ايران و آمريکا عنوان مي‌شد!

در آن روز گفت‌وگوها در شهر ژنو آغاز شد اما نکته مهمتر از مذاکرات اين بود که «رابرت وود» سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا در جمع خبرنگاران در ژنو اعلام کرد: «ويليام برنز» معاون وزير خارجه آمريکا در حاشيه نشست ژنو با سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران ديدار و گفت وگو کرده است. اين خبر همان روز از سوي خبرگزاري داخلي کشورمان نيز تاييد شد.

آن روزها اين گفت‌وگو مثبت ارزيابي مي‌شد و نه تنها هيچکس عليه اين مذاکره شعار نداد، بلکه آن را دستاوردي بزرگ عنوان مي‌کردند.

مثلا عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي گفت: رئيس ديپلماسي سياسي ما در ژنو يك جانباز، حافظ قرآن و يك دانش آموخته علوم سياسي بود و رفتار او در تماس‌ها و گفت‌وگوها باعث عزت جمهوري اسلامي شد! اين در حالي بود که جانباز بودن يا حافظ قرآن بودن (که البته بعدها جليلي اين امر را تکذيب کرد) هيچ ربطي به مذاکره نداشت و همچنين اگر اصل مذاکره درست نيست چطور ادعا شد که اين مذاکرات باعث عزت شده است؟ ضمن اينکه اين مذاکره هم همچون ديگر مذاکرات تيم جليلي به هيچ نتيجه‌اي منتج نشد و در واقع فقط مذاکره براي مذاکره بود!

سلام عليکي که تکذيب شد

پس از آن يکبار ديگر هم از سلام يا احوالپرسي وزراي خارجه ايران و آمريکا در پاييز 1389 خبرساز شد و از آن به عنوان نشانه‌اي براي مذاکره نام برده شد اما منوچهر متکي در خصوص اخبار مطرح شده مبني براحوالپرسي وزراي خارجه ايران و آمريكا در اجلاس منامه، گفت: خانم كلينتون در زمان احوالپرسي من با پادشاه اردن به من سلام كرد و من نيز بر اساس سنت اسلامي جواب سلام ايشان را دادم.

مردم منطقه در ادب رفتاري‌شان شهره هستند اما در مورد بحث گفت‌وگو بين دو كشور آيا واقعا ديالوگ است يا مونولوگ است. متاسفانه آمريكايي‌ها در گفت‌وگو با برخي طرف‌ها راغبند. اگر طرف اهل ديالوگ نباشد.

تلاش بي‌وقفه احمدي‌نژاد در آخرين سفر به نيويورک

تلاش از طريق روش‌هاي خارج از عرف ديپلماتيک احمدي نژاد يکبار ديگر در مهر 1391 هم ديده شد و اين بار اعتراضات بسياري را در داخل کشور برانگيخت! احمدي‌نژاد که براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل به آمريکا سفر کرده بود در مصاحبه‌هاي متعددي با رسانه‌هاي غربي خواستار تجديد نظر در روابط دو کشور ايران و آمريکا شده بود.

احمدي نژاد در يکي از اين گفتگوها با بيان اينکه بنده جزو کساني هستم که معتقدم امکان تداوم اين شرايط بين ايران و آمريکا وجود ندارد و بايد اين وضعيت بهبود يابد تصريح مي‌کند: دو کشور بزرگ، موثر و قدرتمند، 33 سال است که رودرروي يکديگر قرار گرفته اند و اگر در اين مدت هم افزا با يکديگر عمل کرده بودند امروز شرايط بين‌المللي شکل ديگري داشت. وي همچنين در ديدار با جمعي از نخبگان آمريکايي گفته بود: ايران، آمريکا را به رسميت مي‌شناسد و معتقد است مي‌توانيم با يکديگر رابطه داشته باشيم.

مهمترين اعتراض به احمدي نژاد از اين جهت بود که احمدي‌نژاد در بدترين شرايط پيشنهاد مذاکره مستقيم با آمريکا را مي‌داد! پنجم مهر جمعي از نمايندگان مجلس در جلسه علني مجلس در تذکري کتبي به احمدي‌نژاد نسبت به مواضع وي درباره مذاکره با آمريکا اعتراض کردند و معتقد بودند نحوه ابراز اين مواضع نامناسب و ناسازگار با راهبرد عزت، مصلحت و حکمت است.با همه اين اعتراضات، هيچيک از نيروهاي ظاهرا ارزشي حاضر نشدند اعتراضي به اين رفتار احمدي‌نژاد داشته باشند مثلا به فرودگاه بروند و کفش پرت کنند و...!

نويسنده : محمدحسين روانبخش

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: