واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 19
کد خبر: ۵۳۶۵
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۴
محمد رضا زائری روحانی فعال اجتماعی

با شکم خالی نمی‌توان مرگ بر آمریکا گفت

فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که تیتر روزنامه‌هایمان خبر شهادت رزمنده‌هایمان باشد نه خبر اختلاس‌های میلیاردی و ناپدید شدن اسناد تحقیق سازمان تامین اجتماعی و گم شدن هدایای موزه ریاست جمهوری . . .

تدبیر24 : در آستانه سیزدهم آبان و پس از مکالمه تلفنی رییس‌جمهوری اسلامی ایران با رییس‌جمهور ایالات متحده انواع لطیفه‌ها و شوخی‌های کلامی و تصویری که در فضای مجازی و حقیقی میان مردم رد و بدل می‌شود حکایت از اهمیت و حساسیت رابطه‌ای دارد که از سالهای پایانی دوره قاجار و ماجرای عکاسی دیپلمات آمریکایی از سقاخانه تا امروز همیشه با تنش و درگیری همراه بوده است.

با پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا که ابرقدرت بود به شیطان بزرگ تبدیل شد و جمهوری اسلامی سردمدار جریانی از مقاومت در مقابل سلطه غربی گردید که نه تنها کشورهای اسلامی منطقه بلکه اطراف و اکناف جهان را به هم پیوند داد و رنگ و بویش حتی به خیابانهای نیویورک و واشنگتن هم رسید و نه تنها همه آزادگان بلکه بسیاری از نخبگان را برای ایستادگی در مقابل استکبار جهانی دلگرم ساخت. آمریکا نماد طاغوت بود و طاغوت در هر رتبه و قالب و شکل و شمایلی مغضوب و مطرود بود، از ظلم و ستم در محیط خانواده تا فساد اداری و از غرور یک مسئول سازمانی تا رشوه و پارتی بازی در سطوح بالا‌تر همه نمونه‌های طاغوت شناخته می‌شد و فریاد مرگ بر آمریکا نماد مقابله و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی و زورگویی استکبار بود.

بعد از قرن‌ها نظامی نوپا و مردمی به اتکای ایمان و اراده آهنین انسان‌ها با دست خالی در مقابل زور و زر و تزویر ابرقدرت‌ها ایستاده و طلسم شکست ناپذیری آنان را باطل کرده بود. آنچه باعث می‌شد این مردم یک تنه در مقابل همه جهانخواران بایستند و قدرت ظاهری آنان را به چالش بکشند قدرت معنوی و انسجام درونی آنان بود و ایمان و یقین آنان به درستی کار و راستی گفتارشان. هر چه داشتند در یک سفره می‌گذاشتند و آیینه دل‌هایشان پیدا بود، رئیس و مرئوسشان با هم فرقی نداشت و فقط به خودشان فکر نمی‌کردند، راه و رسم پاکی و سلامت را برگزیده بودند و رو به خدا داشتند، سالم و پاک بودند و برای همین می‌توانستند سختی‌ها را تحمل کنند و مقتدرانه به همه زورگویان جهان «نه» بگویند.

در مقابل این ایستادگی هزینه‌های سنگین می‌دادند و عزیزانشان یک به یک قربانی می‌شدند اما این آزمون‌های سخت تنها ایمانشان را تقویت می‌کرد و بر پیوستگیشان می‌افزود. اگر با ایمان و آزادگی فریاد «مرگ بر آمریکا» سر می‌دادند از آن رو بود که چشم از همه وسوسه‌های دنیا بسته بودند و فریاد می‌زدند. اگر از آمریکا و شوروی روی می‌گرداندند از آن رو بود که دل به داشته‌های خود خوش کرده بودند و طمع به دست غریبه‌ها نداشتند. اگر مردانه قدرت ظاهری و دنیایی غرب و شرق را به بازی گرفته بودند از آن رو بود که پشتشان به قدرت الهی و غیبی گرم بود. باید صادقانه بپذیریم که از آن روزگار مدت‌ها گذشته است و این روز‌ها شرایط فرق می‌کند.

باید اعتراف کنیم که ما دیگر آن مردم نیستیم. فریاد را کسی می‌تواند بزند که گرفتار شکمش نباشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که دستش پاک باشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که پایش جایی گیر نباشد. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که مردم حاضر بودند به خاطر برادر فلان که همکارشان بود و خواهر به‌مان که همسایه‌شان بود جانشان را بدهند نه حالا که همه‌مان مثل هم شده‌ایم و به خاطر سر سوزنی زیرآب برادر خونیمان را هم می‌زنیم.

فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که تیتر روزنامه‌هایمان خبر شهادت رزمنده‌هایمان باشد نه خبر اختلاس‌های میلیاردی و ناپدید شدن اسناد تحقیق سازمان تامین اجتماعی و گم شدن هدایای موزه ریاست جمهوری و ارقام عجیب و غریب‌تر از سوء استفاده‌های رنگارنگ. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که می‌توانستیم مثل یک خانواده با هر چه داریم سر یک سفره بنشینیم، نه حالا که برای جمع آوری غنایم سفره‌های یکدیگر را خالی می‌کنیم. مال وقتی بود که ریاست را فرصت خدمت و با رسنگین مسئولیت می‌دانستیم نه حالا که برای رسیدن به یک میز حاضریم صندلی را از زیر پای هم بکشیم.

مسأله فقط دیپلماسی و سیاست این رئیس جمهوری یا آن حزب سیاسی نیست. ما همه عوض شده‌ایم، نه نماینده مجلس ما آن نماینده است و نه رئیس اداره‌مان آن رئیس اداره. نه تبلیغات انتخاباتی و کار سیاسیمان و نه روابط اقتصادی و اجتماعیمان هیچکدام چیزی نیست که بشود با آن در مقابل آمریکا گردن کلفت کرد و فریاد زد.

وقتی می‌شد مردانه فریاد زد که همه با یک اشاره رهبرشان جان می‌دادند نه حالا که از مظلومیت و تنهایی رهبر می‌نالند. با این اوضاع باید هم با آمریکا رفیق شد و بر سر میز مذاکره نشست. اگر کسی عزت بخواهد و اقتدار دیگر نمی‌تواند دروغ بگوید، نمی‌تواند با فساد و دزدی مماشات کند، نمی‌تواند رهبرش را تنها بگذارد، نمی‌تواند با آرمان‌هایش شوخی کند، نمی‌تواند دستش آلوده باشد و شکمش از حرام پر شود، حالا که اوضاعمان این است طبیعی است نتوانیم خیلی فریاد بزنیم! مساله خیلی به سیاست بین الملل ربطی ندارد، ماجرا خودمانی‌تر از این حرف‌هاست.

 

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
حاجی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
0
0
خیلی بکته جالبی بود
واقعیته وباید پذیرفت
کاظم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
0
0
باخیلی ازگفته های شماموافقم.من خیلی ازاین حرفهارادراوایل دهه 60 مکتوب کردم ازجمله اینکهوالبته هیچکس برای این انتقادات دلسوزانه درحدود30سال پیش تره هم خوردنکردکه بماند.اما پس ازخواندن مطلب شمایک سوالی برایم پیش آمدکه امیدوارم حداقل شمااهل جواب دادن باشیدوآن اینکه درست استکه باشکم خالی نمیتوان مرگ برامریکاگفت ولی آیابالقمه ایکه سرمیز تسلیم ازامریکاگرفته وباآن شکم سیرشودمیتوان گفت؟اگررهبرتنهاست نه بخاطر دوری امت بل بخاطرساده اندیشی بعضیهاست و...آنچه که درپاراگراف پنجم اعتراف کرده ایدوصحیح هم هست همه مربوط بکسانیستکه دستی درکاسه لفت ولیسهادارندنه عموم مردم که دلی پرخون ازاین وضع دارند.
کاظم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
0
0
تدبیرجان بازهم که حذف کردی.بگذاررفاقتمان سرجایش باشد.آخه بینندگان سایت نمیپرسندهیچکس برای چه چیزی تره هم خورد نکرد؟
amir
|
Germany
|
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۲
0
0
معلومه شما هنوز تدبيري در شناخت آمريكا(شيطان بزرگ) نداريد.آمريكا= اسراييل و اسراييل=ظلم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۲
0
0
حسن کلیدی و خاتمی برادرن هر دو پیرو اکبرن
نظر شما: