چرا با وجود آنكه آمار نشان ميدهد سرعت افزايش قيمتها پايين آمده مردم هنوز هم معتقدند تورم بالاست؟
تدبیر24 :سعید میرزا محمدی - هنگامي كه نرخ هر يك از شاخصهاي اقتصادي اعلام ميشود بايد ميزان اثرگذاري آن رقم را بر افكار عمومي با توجه به شاخصهاي ديگر بررسي كرد. براي نمونه امروز اگر در ايران نرخ تورم اعلام ميشود، نميتوان بيتوجه به نرخ بيكاري، توليد ناخالص داخلي يا سطح قدرت خريد مردم آن را بررسي كرد. نمونه نزديك اين ماجرا رقم تازهاي است كه مركز آمار ايران براي نرخ تورم اعلام كرده است.
گرچه در اين آمار نرخ تورم تك رقمي شده است، (گذشته از آنكه براساس آمار بانك مركزي نرخ تورم هنوز دو رقمي و ١/١٠ درصد است) اما افكار عمومي آن را لمس نميكند. از همينرو است كه پس از تعريف نرخ تورم بايد دقت كرد كه كدام عامل موثر در كنار نرخ تورم قرار گرفته تا باعث شود مردم كاهش اين نرخ را در زندگي روزمره خود لمس نكنند.
تورم به افزايش دايمي و لجامگسيخته قيمتها گفته ميشود. درست به همين دليل مردم آن را سادهسازي ميكنند و همرديف گراني قرار ميدهند. پرسشي كه اينجا طرح ميشود اين است كه چرا با وجود آنكه آمار نشان ميدهد سرعت افزايش قيمتها پايين آمده مردم هنوز هم معتقدند تورم بالاست؟ واقعيت آن است كه نميتوان بيتوجه به نرخ بيكاري ابعاد اثرگذاري نرخ تورم را در ايران شناخت. آنچه امروز در ايران ميگذرد شبيه آنچيزي است كه در دو دوره ركود اروپا و امريكا را تحت تاثير قرار داد، هم در ركود ١٩٢٩ و هم در بحران اقتصادي سال ٢٠٠٨ گرچه قيمتها بسيار پايين آمده بود اما مردم رضايت خاطري از اين كاهش قيمتها نداشتند؛ چرا كه در واقع قدرت خريد مردم تا حدي پايين ميآيد كه اصلا حتي وقتي قيمتها كاهش هم پيدا كند، نميتوانند بهرهاي از آن كاهش قيمت ببرند.
دقت كنيد كه اكنون در ايران قيمتها كاهش پيدا نكرده است؛ بلكه تنها از سرعت افزايش قيمتها اندكي كاسته شده است. خب در همين اوضاع و احوال در نظر بگيريد كه از قدرت خريد مردم هم كاسته شده است. دولت تدبير و اميد در دو سال گذشته سياستهاي انقباضي اجرا كرده است؛ نتيجه همين سياستها باعث شده بحران بيكاري در كشور حادتر شود؛ در چنين شرايطي چه قيمتها پايين بيايد چه نه، تفاوتي به حال مردم نميكند؛ چون در هر حال مردم توان خريد محصول و كالا را ندارند. دقت كنيد كه مواردي چون بيكاري در نظر مردم مانند يك پديده بلندمدت در نظر گرفته ميشود؛ اين جمله به چه معنا است؟يعني اگر فردي امروز بيكار ميشود شايد تا پنج، شش ماه هم از اين موضوع نگران نشود. اما قيمت كالاها به اين شكل نيست؛ هر فرد در لحظه خريد با قيمت محصول مواجه ميشود.
در اين شرايط ممكن است اين پرسش پيش بيايد كه آيا آمار مربوط به تورم تكرقمي در ايران صحت دارد؟ بايد بگويم كه من به عنوان يك اقتصاددان راه ديگري جز باور چنين آماري ندارم. نخست اينكه تنها مراجعي كه امكان و قدرت بررسي دقيق شاخصهاي اقتصادي را دارند؛ بانك مركزي و مركز آمار ايران هستند. هرچند ممكن است آمارهاي اين نهادها تا حد يك درصد نوسان داشته باشد، اما به هر حال اين آمارها به نظر من بسيار به واقعيت نزديك هستند. دومين دليل اين است كه به هر حال زماني كه حدود دو سال و نيم سياستهاي اقتصادي انقباضي در كشور اجرا شده بايد اثر واقعي بر نرخ تورم گذاشته باشد. با استناد به همين دو دليل است كه معتقدم تنها دليلي كه مردم كاهش تورم را حس نميكنند بالا بودن نرخ بيكاري در جامعه است.
* استاد اقتصاد دانشگاه علم و صنعت