واقعيت انتخابات تهران

واقعيت انتخابات تهران

عباس عبدی: دور دوم انتخابات مجلس در برخي شهرها به‌ويژه تهران نتايج عجيبي داشت.
روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

روز جهاني خانواده در زمانه زوال‌گرايی

مریم باقی : در اسناد حقوقي خانواده از حقوق ويژه برخوردار است و حتي خود تشكيل خانواده به عنوان يك حق جهاني شمرده مي‌شود
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 20
کد خبر: ۵۸۵۳۲
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۳

وقتي كه هم به جنگ فكر مي‌كرديم و هم به زندگي

مراكزي مثل آبادان و اهواز مركز تغذيه جنگي كل كشور بودند. جنگ ادامه داشت. من اوايل بهار ۶۱ مدير راديو تلويزيون بوشهر شده بودم. شهري جنگي در كنار جزيره نفتي خارك كه...
تدبیر24 :محمدعلی ابطحی - يكي از مهم‌ترين دوران كل تاريخ راديو وتلويزيون اداره كردن برنامه‌هاي تبليغاتي هشت ساله دفاع مقدس بود. امكانات اندك وجنگ بي‌رحمانه و همه‌جانبه ‌و عدم آمادگي ايران پس از انقلاب. اهميت جنگ به نوعي بود كه بايد همه‌چيز را تحت تاثير قرار مي‌داد. از طرف ديگر بايد مردم روحيه پيدا مي‌كردند و عملا بايد برنامه‌هاي عادي هم پخش مي‌شد تا معلوم شود زندگي جريان دارد. اداره شهرها كمتر از اداره جبهه‌ها نبود. بخش عمده اين رفتارهاي تبليغي به عهده راديو- تلويزيون بود. بالانس كردن جبهه و پشت جبهه هميشه يك مشكل بود. تا مقطع پيروزي در خرمشهر هم مرتب تصور اين بود كه جنگ در حال اتمام است. فركانس جديدي براي برنامه‌هاي جنگي نبود. از نخستين كارهايي كه پس از استقرار در مديريت راديو به ذهنم رسيد، راه‌اندازي راديو جبهه بود كه در سال ۶۴ راه‌اندازي شد. براي راه‌اندازي آن بخش فني سازمان هم خيلي تلاش كرد.
مهندسان ميهن دوستي بودند كه براي راه‌اندازي با تكنولوژي نه چندان پيشرفته آن ايام زحمتي همپاي رزمندگان در خط مقدم بر دوش‌شان بود. از مرحوم مهندس حيدري و از مهندس هرندي به‌طور ويژه بايد ياد كنم. در آن زمان تكنولوژي ماهواره نبود. روي كوه‌هاي بلند بايد دكل نصب مي‌شد و دكل‌ها بايد همديگر را مي‌ديدند. نگهبانان اين دكل وظيفه داشتند با تعبيه سوخت در ژنراتورها دكل را روشن نگه دارند و قطعي را با بي‌سيم خبر دهند. آنها هميشه در معرض بمباران يا خرابكاري و انفجار‌هاي منافقين بودند. حوادثي مثل حمله حيوانات وحشي هم كه عادي بود براي آنان. الان كه آن تكنولوژي پايان يافته، از زحمت‌هاي آنان بايد تقدير كرد. براي رساندن صداي جبهه به مردم و صداي مردم به جبهه خيلي نقش داشتند كه كمتر از آنها ياد شده است. راديو جبهه از ساعت ٥/٨ تا ٥/١١ به‌طور اختصاصي براي جبهه‌ها پخش مي‌شد وصداي آن در شهر‌ها شنيده نمي‌شد. پخش برنامه‌هايي مثل برنامه خانواده يا ساير مظاهر زندگي عادي كه صبح‌ها پخش مي‌شد مي‌توانست بر روحيه رزمندگان اثر منفي داشته باشد. مخاطب اين راديو رزمنده‌ها بودند كه بيشتر با پيام‌هاي روحيه بخش مردم از سراسر كشور و سرودهاي مهيج و تحليل در مورد جنگ همراه بود. من بعد از فتح خرمشهر و در دوران سختي جنگ مدير راديو ايران شدم. نخستين بار در سال ۵۹، كه مدير برنامه‌هاي راديو تلويزيون مشهد بودم، در دفترم نشسته بودم كه از پخش راديو زنگ زدند، جنگ شده. پريدم توي اتاق پخش. صداي آيت‌الله خامنه‌اي داشت پخش مي‌شد. رنگ همه ما پريده بود. اعلام كردند كه نيروهاي عراقي به فرودگاه تهران حمله كرده‌اند و مردم را به آرامش دعوت كردند.
 مساله اين بود كه ما در شهرستان‌ها براي برنامه‌هاي محلي چه بايد بكنيم؟و طبيعي‌ترين تصميم اين بود كه به دليل ابهام در سياستگذاري، فقط به رله برنامه‌هاي شبكه سراسري بپردازيم. اين مشكل همه شهرستان‌ها بود. تا آخر هم شهرستان‌ها در سياستگذاري نقش نداشتند و عمده‌ترين كاري كه در ارتباط با جنگ در شهرستان‌هايي مثل مشهد كه دور از جبهه بودند، صورت مي‌گرفت تهيه گزارش از كمك رساني شهرستان‌ها به جبهه يا تهيه خبر از اعزام نيروها بود.
اما مراكزي مثل آبادان و اهواز مركز تغذيه جنگي كل كشور بودند. جنگ ادامه داشت. من اوايل بهار ۶۱ مدير راديو تلويزيون بوشهر شده بودم. شهري جنگي در كنار جزيره نفتي خارك كه بزرگ‌ترين منبع نفتي و تنها مركز صادرات نفت بود و مرتب بمباران مي‌شد وبايد اخبارش را ما در مركز بوشهر پوشش مي‌داديم. تمامي چراغ‌هاي خيابان‌هاي شهردر شب‌ها خاموش بود. استتار كامل. پنجره‌هاي منازل زير چسب‌هاي سياه قرار داشتند كه شب‌ها نوري به بيرون نفوذ نكند. وقتي خرمشهر پيروز شد، جشن بزرگي گرفتند. همه در مصلاي شهر جمع شدند.
 امام جمعه شهر، آقاي مدني بروجني بود. خطبه قرايي خواند كه جنگ ديگر تمام شد و از امشب همه چراغ‌ها را روشن كنيد و خيابان‌ها را چراغاني كنيد. واقعا آنها كه آن روز فتح خرمشهر را ديده‌اند مي‌دانند كه از شيرين‌ترين روزهاي زندگي هر ايراني بود. خبر خطابه‌هاي آقاي امام جمعه را آماده كرده بوديم كه با تلكس به تهران بفرستيم. تلكس پيشرفته‌ترين وسيله انتقال خبر بود كه مثل ماشين تايپ، بايد خبر را مي‌نوشتي و به صورت نقطه به نقطه براي مركز ارسال مي‌شد و در آنجا روي كاغذهاي رول مخصوص دريافت مي‌شد. قبل از ارسال خبر، از مركز زنگ زدند كه ستاد كل ارتش به اين حرف امام جمعه عكس‌العمل نشان داده و مبادا شما آن را پخش كنيد. عمده خبرهاي بوشهر از جزيره خبر ساز خارك بود. به‌شدت نيروهاي ارتشي از ديده شدن تصاوير آن جزيره نگران و مراقب بودند. مي‌ترسيدند دشمن از آن استفاده كند. خبر رساني از خارك هم خيلي سخت بود. بايد همه خبرها كدگزاري مي‌شد. نيروي دريايي مرتب براي مسوولان در استانداري جلسه آموزش خبر رساني محرمانه مي‌گذاشت. مهم‌ترين خبر كه براي آن در استانداري جلسه تشكيل دادند و همه رفته بوديم اين بود كه پشت جلد يكي از مجلات خارجي نمايي از بالا از خارك چاپ شده بود.
 اين در حالي بود كه فريم‌هاي فيلم‌هايي كه از خارك توسط فيلمبردار ما گرفته مي‌شد، بايد توسط نظامي‌ها بررسي شود كه مبادا از نقشه خارك دشمن خبر‌دار شود. آن تصوير مجله خارجي كه يك ماه بعد از انتشار به ايران و سپس به بوشهر رسيده بود، فاجعه تلقي شد. خيلي از مسوولان استان كه مرتب از نظامي‌ها براي خبرگيري از خارك توبيخ مي‌شدند، زبان‌شان باز شد. البته حالا مي‌دانم براي نسل گوگل مپ و جي‌پي‌اس اين حرف‌ها باور كردني نيست، اما زمان ما اين‌طور بود.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: