الزامات ايران آينده

تدبیر24 :مهدي مطهرنيا -درجهان عيني واقعيت‌هاي موجود در ساخت‌هاي گوناگون گزاره‌هاي مختلفي را مي‌آفريند. درساحت فرهنگ گفته مي‌شود:«همه‌چيز خوب است، مگر خلاف آن ثابت شود». اين درحالي است كه درگستره پرپهناي سياست بيان مي‌شود كه: « همه‌چيز بد است مگرخلاف آن ثابت شود». دردنياي سياست درجامعه ملي ما كه نگاهي فرهنگي به حوزه سياست را درجامعه ملي ما تزريق مي‌كند و برآن است كه تحت عنوان صدورانقلاب اين گزاره‌ها را به الگوهاي پيراموني خود صادر نمايد، خردورزانه است كه تركيبي بديع ازآنها را بيافريند. ما نمي‌توانيم درساحت سياست با وجود بازيگران گوناگون با شگردهاي مختلف سياسي جهت كسب منافع بيشترنگاهي فرهنگي به معناي مطلق آن داشته باشيم و به همان اندازه نمي‌توانيم درجهان سياست قضاوتي عمومي را براي همه كنشگران در نظر بگيريم و از اين رو همه را بد بپنداريم. زيركي آن است كه ما تلفيقي معنا‌دار از اين مساله را دنبال كنيم، همه‌چيز را خوب بدانيم به شرط اينكه خوب به معناي ارزشي، اخلاقي با همگان حتي «بد‌ها» برخورد مي‌كنيم و درصورت ديدن بدي از آنها مقتدرانه در برابر آنها موضع‌گيري‌هايي براي وصول به خوبي‌هاي تعريف شده را دنبال ‌كنيم. از اين رو رسالت خود را خوب بودن تعريف مي‌كنيم درسيره نبوي و علوي اسلام هم همين گونه است. مگر بسياري ازمصلحان ما صبورانه در برابر دشمنان نايستادند، مگرپيامبر (ص) بركساني كه سرگين شتر بر وي ريختند صبر نكرد و دعا نخواهد؟ مگرحضرت علي(ع) و مالك اشتر اينگونه رفتار نكردند؟ مگرتمام فرزندان و نوادگان وي با بدي با صلح روبه رونشدند؟ و آنجا كه ديگرصلح وسلام پاسخ نمي‌داد شجاعانه و با نيتي خالص درجهت حفاظت ازصلح و سلام شمشيرجهاد از نيام نكشيدند وچون امام حسين (ع) شربت شهادت ننوشيدند؟ نمي‌توان ادعا داشت و درست عمل كردن را تنها در برخورد مقتدرانه محدود ساخت. شمشير ما بايد درخدمت صلح و سلام باشد و يقين كنيم كه برخورد عادلانه وحركت انقلابي اگر در گسترس صلح و سلام ضرورت پيدا مي‌كند بايد جلوه‌اي مقتدرانه از خود نشان دهد. اگرچنين فضايي حاصل شود ما خواهيم توانست دربستر صلح و سلام قدرت خود را افزايش دهيم. قدرتي كه مي‌تواند به بازتوليد توان ما در تمامي عرصه‌ها تبديل شود امروز نيازمند يك انقلاب اقتصادي هستيم. اقتصاد مقاومتي با شعارعملياتي نمي‌شود. بايد شاخص‌گذاري علمي داشته باشد اين شاخص‌گذاري نيازمند ضرورت‌هاي عملياتي است چرا كه ابعاد گوناگون اقدام به آن، استلزامات ابزاري مي‌طلبد. استقلال به ويژه استقلال اقتصادي درجهان امروز تعريف ديروزين خود را ازدست داده است. هيچ كشوري نمي‌تواتند به تنهايي مدعي استقلال اقتصادي باشد واعلام كند مي‌تواند بدون نيازبه ديگران اقتصاد سالم خود را پايا و پويا نگه دارد، مرزهاي سياسي و اجتماعي اين روزها كمرنگ شده است. امروزمرزهاي اقتصادي برداشته شده است. اگر اين معنا را بپذيريم درعمل بايد به نوعي تعامل عملي و سازنده با جهان بيرون نائل آييم تا بتوانيم اقتصاد مقاومتي را تعريف كنيم. سال ۸۱ به رئيس دولت اصلاحات نوشتم كه ايران آينده نيازمند انقلاب اخلاقي، انقلاب علمي، انقلاب بوروكراتيك و يك انقلاب بزرگ اقتصادي است آنها چهارستون صندلي قدرت سياسي درآينده ايران هستند. امروز حدود پانزده سال از نگارش آن نامه مي‌گذرد و امروز اين چهارستون نياز گريزناپذير توسعه همه‌جانبه ايران است.