روزنامه اقتصاد پویا در یادداشتی به قلم پویا جبلعاملی نوشت:قصه اقتصاد ما همان باغی است که روزگاری هر چند آنچنان پربار نبود اما میتوانست زندگی صاحبانش را خوب و بد بگذراند.
تدبیر24 :در ادامه این یادداشت که در شماره شنبه 22خردادمنتشر شده ،می خوانیم: اما رسید آن زمان که آرامآرام آب را بر روی این باغ بستند. باغ بدون آب کجا یارای تداوم حیات دارد. وقتی میرفت تا باغ به طور کامل خشک شود، باغبان تازه را اراده آن شد تا آب را باز کند. برداشته شدن تحریم آبی بود که به اقتصاد ایران روان شد. هر چند هنوز آنطور که باید جوی پرآب نیست اما چون گذشته نیست که به دنبال قطرهقطره آب بودیم. نکته اما اینجاست که آب اگرچه ضروری است برای ثمردهی باغی خرم و فرحبخش، اما این عنصر به تنهایی کافی نیست. باغ نیازمند توجه و مراقبت است. باغ نیازمند خاک مرغوب است.
سالها و دهههاست که میگوییم به دلیل ساختار معیوب اقتصادی، خاک ما آنچنان مرغوب نیست تا با تلاش صاحبان باغ، برداشتی درخور توجه داشته باشیم. فراتر از این گویی سکنیگزیدگان باغ حال که آب جاری شده است، به جای آنکه بر آن باشند تا دستی بر سر درختان باغ کشند و به دنبال آن باشند تا صندوقهای میوه را پر کنند، بر آن هستند که با یکدیگر بر سر آنکه جاری شدن آب خوب بوده یا بد با یکدیگر جنگ کنند. آیا منطقی است که در چنین فضایی فکر کنیم جوی آب میتواند معجزه کند؟ ما را چه شده است که به جای جهد و کوشش اینگونه به سوی فرصتسوزی میرویم؟
**برجام، ضرورتی برای رشد و توسعه
برجام جز ضرورتی که بدون آن رشد و توسعه امکان نداشت، نیست. اما امر ضروری امر کافی نیست. بدون برجام رشد ممکن نبود لیک تنها با برجام هم رشد محقق نخواهد شد. این گزارهای است که از همان ابتدای شروع مذاکرات هستهای همه کارشناسان و حتی مقامات اقتصادی دولت نیز به آن اشاره داشتند. همبسته کردن برجام با رشد و غنای اقتصادی از سوی کسانی ادعا میشود که از روز نخست بر آن بودند تا جلوی شکل گرفتن هرگونه توافقی را در زمینه مناقشه هستهای بگیرند. آنان بر این نظر هستند که وقتی تغییر در اقتصاد نامحسوس است، چه حربهای بهتر از اینکه بگوییم قرار بر این بود برجام معیشت مردم را درست کند اما اینگونه نشد. حربهای که بهزعم آنان میتواند حمایت ملی را از آن سلب کند و در گام بعدی میتوان به یک دورهای بودن ریاست جمهوری آقای روحانی فکر کرد. غافل از اینکه این حربه شاید در کوتاهمدت جواب دهد اما در بلندمدت بدون تردید ناکارآمد است.
مساله آنجاست که طرف مقابل ابداً در قالب یک استراتژی منسجم نقدهای خود را سامان نمیدهد و هر لحظه و هر روز به ریسمانی دست مییازد تا بتواند با آن به دولت حمله کند. از همین حالا نیز مشخص است که برجام توانسته به میزانی محسوس بر روابط بانکی و فروش نفت و دسترسی به ذخایر ارزی موثر باشد. مشخص است که هر چه زمان میگذرد نیز آنچه امروز برای کارشناسان محسوس است برای عموم هم مشهود خواهد شد و آن زمان این حربه دیگر کار نخواهد کرد و کارساز نخواهد بود.
از سوی دیگر واقعاً مشخص نیست که چرا مرزهای نقد مخالفان دولت به سمت و سویی است که منافع ملی را هدف قرار داده است. آیا منتقدان میتوانند پاسخ دهند که بدون برجام درآمد ارزی کشور، حجم تجاری ایران، میزان سرمایهگذاری، منفی بودن رشد اقتصادی و رشد فقر چه میزان بود؟ اگر آنان میانگارند بدون برجام هم میشد که اقتصاد توسعه یابد، امروز چرا به دولت کمک نمیکنند تا رشد بروز یابد. اگر آنان استراتژی دارند چه تفاوتی است که برجام باشد یا نباشد. از منظر آنان که برجام اثری بر اقتصاد ندارد پس چرا راهحلی برای اقتصاد ارائه نمیدهند؟ همین که بگوییم نقدینگی باید به تولید اختصاص یابد؛ قیمتها باید کاهش یابد؛ دستمزدها افزایش یابد؛ فقر ریشهکن شود؛ و گزارههای مشابه دیگر، این آرزوها عملی نمیشود. باید توجه کرد که اینها برنامه اقتصادی نیست، استراتژی نیست. اینکه گفته شود تولید ما، اقتصاد ما باید مقاوم شود نیاز به سیاستگذاری منسجم دارد. آیا منتقدان تاکنون چنین برنامه و سیاستی را ارائه دادهاند؟