دولت روحاني دولت موفقي بوده است. در انتخابات گذشته و انتخابات پيش رو دولت روحاني بدون رقيب بوده و هست.
تدبیر24 »اين صحنه خالي از رقيب در بخش مهمي حاصل عملكرد رقبا و عدم وجود جايگزين بهتر از ايشان است. دولت روحاني در شرايطي زمام امور كشور را در دست گرفت كه فضاي بينالمللي عليه ايران بود و فصل هفتم شوراي امنيت سايه جنگ را بر كشور افكنده بود. دولت روحاني با هوشمندي و با دستور عمل نرمش قهرمانانه منجر به برجام، سايه جنگ را از ايران دور كرد. آرامش رواني حاصله از دولت روحاني خود به تنهايي دستاورد بزرگي بوده و هست. اينكه مردم اعتقاد دارند دولتي بر سر كار است كه ماجراجويي نكرده و بهدنبال تنشزدايي است خود در آرامش رواني جامعه ايراني از اهميت ويژه برخوردار است. دولت قبلي بالاترين درآمد ملي را در طول تاريخ ايران داشت، اما اين درآمد نه تنها در زندگي مردم بلكه در امور زيربنايي كشور هم نمود نداشته است. ثقل سياست خارجي از منطقه طبيعي پيراموني ايران، به آمريكاي لاتين منتقل شده بود و با افسانه خواندن هولوكاست بزرگترين خدمت به صهيونيستها شد. كاغذپاره دانستن قطعنامهها، كشور را با مشكلات جدي مواجه كرده بود و دولت روحاني در دور اول سعي كرده بخشي از اين خساراتها را جبران نمايد. با اين وجود هنوز با نقطه ايده آل فاصله دارد. بهنظر ميرسد تمركز بر اقتصاد و پويا كردن بازار بايد مهمترين دستور كار آقاي روحاني در دور دوم رياستجمهوري باشد. از سويي وجود انتقاد طبيعي است. اين انتقادات بخشهايي كه نياز به بازبيني دارد را مشخص مينمايد. دولت روحاني يك دولت اعتدالي است بدين معنا كه نه بهطور كامل اصلاحطلب و نه اصولگراست. در عين حال دولت روحاني هم اصلاحطلب و هم اصولگرا تعريف ميشود. روحاني حرفهايترين رئيسجمهور پس از انقلاب است. او همه پلهها و تجربههاي لازم نظامي، امنيتي و سياسي را براي كسب مقام رياستجمهوري طي كرده است. جامعه ايراني در مقاطع مختلف با افراط و تفريط و تحت تاثير آفت نگاه سياه و سفيد به صحنه سياست، دچار آسيب شده است. روش اعتدالي روحاني در كشورداري راه خروج از نگاه صفر و صد به صحنه سياست و جامعه است. دولت روحاني يك دولت محافظهكار است. هماهنگي نسبي ميان مجلس و دولت، حاصل نگاه اعتدالي روحاني است. در نگاه اعتدالي روحاني همه خودي محسوب شده و جايي براي نگاه حذفي وجود ندارد. خردورزي و بهكارگيري عقلانيت، محور حركت اعتدالي است. اگر دقت نماييد كابينه روحاني نيز تركيبي از جناحهاي مختلف است. البته بخشي از مشكلات دولت نيز شايد ناشی از اين امر باشد. نبايد فراموش كرد ايران به مفهوم نظام سياسي، با دولت مدرن و تكنوكرات فاصله دارد. اما ايران به مفهوم مردم، تا حدود زيادي وارد دوران مدرن شده است. فرهنگ پوياي ايراني، نگاه تعاملي و از همه مهمتر بهرهگيري از وسايل ارتباطي و دنياي مجازي تاثيرات عميق بر فرهنگ مردم در پذيرش ضرورتهاي مدرنيته داشته است. در ايران مردم بيش از نظام خود را با مدرنيته تطبيق داده و جلوتر از دولت حركت مينمايند.
صادق ملکی، كارشناس و تحليلگر ارشد سياسي