مبارزات انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران آخرین روزهای خود را میگذراند.
تدبیر24» چند روز دیگر با شمارش آرای مردم، پیروز انتخابات اعلام میشود و برای چهار سال دیگر زمام ریاستجمهوری را به دست میگیرد. بههرحال این انتخابات بیش از یک برنده نخواهد داشت؛ ملت. این مردماند که براساس آنچه از نامزدها دیدهاند و شنیدهاند و تجربهای که در طول سالها از آنها داشتهاند با رأی اکثریت، یکی را برمیگزینند. اما بازنده انتخابات کیست؟ شاید در ظاهر تصور شود نامزدهایی بازنده انتخاباتاند که نتوانستند رأی اکثریت ملت را به دست آورند. اين پاسخ درست است اما کامل نیست. بازنده اصلی را جایی دیگر و در چیزی بسیار مهمتر و عزیزتر از آدمها باید جست. با همه روشناییها و زیباییهایی که مبارزات انتخاباتی اخیر در چشم ما نشاند، حیف که نقطه تیره این ایام آنجاست که اخلاق را به تباهی کشاندند. نشانههای زیادی برای این سخن در دست است. حجمی از بیاخلاقی که در این دوره بعضی از نامزدها به مبارزات انتخاباتی تحمیل کردند شاید در هیچیک از ادوار انتخابات کشور سابقه نداشته است. در این دوره در حد بیسابقهای درباره واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور اطلاعات نادرست و غیرواقعی گفته شد. خصوصاً دو نامزد اصلی اصولگرا تلاش فراوان در این کار داشتهاند. وعدههای واهی بیاساس و غیرقابلتحقق دادند و این نیز غیراخلاقی است.
وعده واهی برابر است با فریفتن که در همه نظامهای اخلاقی عملی مردود است. در جریان مناظرهها نسبتهای زشتی به رقیب انتخاباتی داده شد. دروغگو خطابکردن دیگران در چنین فضایی نشان از بیاخلاقی گوینده دارد. دو نامزد برای بالاکشاندن خود بیدریغ در تباه نشاندادن جامعه ایران کوشیدند و چشم بر سابقه بستند و همه این تباهی را به دولت روحانی نسبت دادند. این روش جز ناامیدکردن مردم از وضعیت کشور چه معنا دارد؟ برای آنکه مردم را از رقیب ناامید کنند، سخنها گفتند که بسیاری از آنها ناروا بود و ممکن بود نتیجه آن، ناامیدی ملت از کل کشور و نظام باشد. بیپروایی در شکستن همه مرزها چنان بالا گرفت که حتی به حریم خصوصی اشخاص و حقوق آسیبدیدگان هم رحمی نکردند. وقتی محمدباقر قالیباف پای دختری را در مناظره به میان میکشد که هیچ ربطی به انتخابات ندارد و تنها نسبتش با سیاست آن است که پدرش وزیر است، آشکارا حریم خصوصی او را نقض کرده است. وقتی محمدباقر قالیباف به هدف رأی گرفتن از مردم چهره معصوم و بیگناه چند کودک معلول در یک خانواده محترم و کمبضاعت را اسباب تبلیغ خود قرار میدهد، بدترین کار غیراخلاقی را مرتکب شده. معلولان بهعنوان یک گروه اجتماعی کمتوان تحت حمایت ویژه اخلاق و حقوقاند و حتی سرپرستان آنها اجازه ندارند از آنها برای بهرههای سیاسی یا تجاری استفاده یا به زبان دقیقتر، سوءاستفاده کنند، اما گویی انگیزه کسب قدرت هر کاری را مباح کرده است. «تظاهر» همواره کاری ناپسند و مطرود است. تظاهر به چیزیکردن یعنی نشاندادن چیزی از خود که واقعیت چندانی ندارد و فقط برای هدف خاصی انجام میشود. چه بسیار از این دست چیزها که از بعضی نامزدها دیدیم و شنیدیم. مناظرههای تلویزیونی، فیلمهای تبلیغاتی و گفتارهای انتخاباتی بعضی نامزدها، ما را به جهانی برد که در آن اخلاق به سهولت در برابر چشم همگان میتواند قربانی تلاش برای کسب قدرت شود. اینجا است که اخلاق بازنده میشود. حالا چهار روز بیشتر به روز انتخاب نهایی نمانده است. این بار روز انتخاب، فقط روز انتخاب یک رئیسجمهور نیست، روزی است که در آن باختی را که تا امروز به اخلاق تحمیل شده است باید جبران کرد. از حاکمیت قانون و قانونمداری بسیار گفتهایم، اما حق آن است که اگر اخلاق نباشد هیچ اثری از قانون نمیتوان یافت. اخلاق اساس حقوق است. کسانی که اخلاق نمیدانند ارزشی هم برای قانون قائل نیستند. آنجا که نه اخلاق باشد نه قانون هیچ چیز نخواهد بود. این بار فقط یک رئیسجمهور انتخاب نمیکنیم، مهمتر از آن، بیاخلاقی را از خود میرانیم تا راستگویی و درستکاری و حرمت حیثيت انسانها و امید و صداقت را پاس بداریم. در روز انتخاب نهایی، بیاخلاقی را نفی و طرد میکنیم.